eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
435 دنبال‌کننده
37هزار عکس
12.3هزار ویدیو
192 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
در مکتب انسانیت 🔹حاج حسن به‌عنوان فرمانده گردان جا و مکان مشخصی نداشت. چون معمولا سنگر فرماندهی در بیشتر جاها با سایر سنگرها فرق می‌کند، ولی وضع ظاهری حاج حسن با کسی فرق نداشت، بلکه بیشتر اوقات از همه خاکی‌تر و روغنی‌تر بود. در همه کارها حتی در سفره انداختن، نان پخش کردن، غذا پخش کردن شرکت داشت. 🇮🇷
بخشی از وصیت‌نامه شهید مرسل محمدی 🔹پدر و مادر و اهل‌خانه‌! سلامتی‌ و موفقیت‌شما را از خداوند می‌خواهم‌. مثل‌شیر غرنده‌، مثل‌طوفان‌، مثل‌دریا، مثل‌کوه‌ها، مثل‌خورشید باشید وقتی‌که‌خبر شهادتم‌ را شنیدید، گریه‌نکنید و ناراحت‌نباشید. در مقابله‌‌با  دشمن‌ محکم‌ باشید. در مراسم‌تشییع جنازه‌ام حاضر شوید و نظاره‌گر به‌خاک‌سپردنم‌باشید و خوشحال‌شوید و شکر کنید. می‌خواهم‌، شما هم‌ مثل‌ امام حسین‌(ع) و حضرت زینب‌(س) باشید. می‌خواهم‌ پدری‌ باشی‌ که‌ چهار پسرش‌ را با دست‌ خودش‌ به‌ خاک‌ می‌سپارد. 🇮🇷
بخشی از نامه شهید به مادرش 🔹شهید بقال در نامه‌ای به خانواده‌اش آنها را به صبر و استقامت دعوت می‌کند و می‌گوید: مادر عزیزم حتماً نگران حال ما هستید اما آسوده خاطر باشید که حافظ ما خداوند متعال است. حتما هر لحظه خود را آماده کردید که اگر کار به جایی کشید، خود نیز پا به میدان گذارید و از اسلام دفاع کنید و یقیناً این روحیه را هم دارید که خبر مجروح شدن یا شهادت یافتن فرزندتان را هم بشنوید، سجده شکر به جای آورید. 🇮🇷
ماجرای پیامکی که به شهادت محمد کیهانی ختم شد 🔹همسر شهید در خاطرات خود بیان می‌کند: زمانی‌که سوریه بود در قالب پیام به ایشان گفتم فکر می‌کنم بیش‌تر از این‌ها باید تلاش کنید تا در سوریه شهید شوید. در واقع آن آخرین پیامک بین ما دو نفر بود. 🇮🇷
شهیدی که با خودسازی به درجه رفیع شهادت نائل رسید 🔹در شهید می‌خوانید: " خدایا برایم گناهانی را که عتاب و سرزنشی را فرود می‌آورد و مانع اجابت دعا می‌شود را بیامرز. همچنین برایم بیامرز گناهانی را که امید را قطع می‌کند و خدایا برایم بیامرز هر گناهی را که مرتکب شده‌ام. من تنها راه افتخار و سعادت را شهادت در راه تو دانستم و این لطف و عنایت پروردگار نسبت به بنده حقیرش بوده است." 🇮🇷
وقتی زخم مجروحیتش را میتراشیدم انگار قلبم را میتراشیدم 🔹همسر شهید سید یحیی سیدی با اشاره به خلقیات منحصر به فرد و رفتار منصفانه شهید با او می‌گوید: مجروحیت شدیدی در جبهه پیدا کرد و سه ماه در بیمارستان بستری بود. وقتی مرخص شد، ما نامزد کردیم. هنوز زخمهایش خوب نشده بود. خودم آنها را پانسمان میکردم. زمانی که زخمهای ایشان را میتراشیدم که عفونت نکند، انگار آن لحظات گوشه قلبم را میتراشیدم و خیلی سخت بود. ولی چون زندگی ما خدایی بود و مسیر آن الی الله بود سختی‌هایش برایمان قابل تحمل بود.
نگاهی به وصیت نامه شهید 🔹در بخشی از وصیت‌نامه شهد آمده است: يكي از ويژگي‌‌هاي انقلاب اسلامي ايران نقش حساس شهادت در پيروزي و تداوم آن است و اين همان بعدي است كه تاكنون براي ابرقدرت‌‌ها و دشمنان اسلام انقلاب ما مجهول مانده وآنان با جهان بيني مادي خود براي هميشه از شناخت واقعيت جهات معنوي آن عاجز هستند شهادت ميراث ائمه اطهار سلام الله عليهم اجمعين و اوليا خدا آن است كه به ما رسيده ان‌‌شاالله. و اما پيام به خانواده معظم خود تو اي مادر بهتر از جانم سلام اميد آن را دارم مادرم مرا ببخشيد كه آن طور وظايف كه در گردن اين حقير داشته‌‌ايد شايسته ادا نمايم اميد آن دارم از خداوند بزرگ طلب آمرزش و مغفرت نماييد.
جایگاه ویژه مطالعه در زندگی شهید حسین قجه‌ای 🔹مطالعه از جمله کارهایی بود که شهید حسین قجه‌ای برای آن جایگاهی ویژه در برنامه‌ریزی خود قرار داده بود. اگر روزی موفق نمی‌شد مطالعه کند، به سادگی از آن نمی‌گذشت و به خود گوشزد می‌کرد که روز بعد کمبود آن را جبران کند. در دفترش چنین نگاشته بود: در روز شنبه مطالعه نکردم روز دوشنبه: نه کار مثبتی انجام دادم، نه مطالعه کردم. وقتی هم که خواستم مطالعه کنم، خوابم برد.
مناجاتی عارفانه در دل شب 🔹از همرزمان شهید تعریف می‌کند: " شهید اکبر روندی شب‌ها تا پاسی از شب حتی برای صرف شام نیز به سنگر برنمی‌گشت و سر به بیابان می‌گذاشت و ناله‌ی سوزان خود را سرمی‌داد و من در این بین بدون اینکه به کسی چیزی بگویم او را در میان انبوه درختان و لابه لای سنگها جستجو و جهت صرف شام به خیمه می‌آوردم. او زاهدی عابد بود که در این دنیا جز به اهل سیر و سلوک عرفا و استادان اخلاقی و امام(ره) نمی‌نگریست و تنها دل به مجالس عرفانی، نوارهای اخلاقی و روضه، خدمت به محرومان، جنگ و جهاد در راه خدا خوش داشت." 🇮🇷
گام برداشتن تنها برای رضای خدا 🔹در بخشی از وصیت نامه شهید سیدمجید آذرنگ آمده است: "اينك كه من به جبهه ميروم نه به خاطر انتقام؛ بلكه به خاطر اين كه دينم را به اسلام و قرآن و سرور شهدا كربلا ادا كرده باشم مى‌روم. خداوندا! من به خاطر تو به جبهه مى‌روم و از تو می‌خواهم كه شهادت در راه خودت را كه بزرگترين و مقدس‌ترين آرزوى من است به من ارزانى دارى تا كه بتوانم با شهادتم خدمتى به اسلام كرده باشم و هم كفاره گناهانم را داده باشم. خداوندا! از تو طلب مغفرت مى‌جويم و فقط دعايم پيروزى جهادگران در راه توست. اين بنده در خود لياقت درجه رفيع شهادت را نمى‌بينم و می‌دانم كه هنوز تا آدم شدن و مؤمن واقعى شدن فاصله زيادى دارم. و اى خداوند «انّك على كلى شى قدير» "
شهیدی که شب بعد از عروسی خود هم به جبهه رفت 🔹شهید فاضل در سال ۶۲ ازدواج كرد اما شب بعد از عروسی راهی منطقه شد و گويا هيچ قيد و بند زمينی نمی‌توانست او را از حضور در جبهه و دفاع از اسلام و انقلاب، اطاعت از امام و ادامه راه شهيدان بازدارد. 🔹انوشیروان رضایی فاضل در آزمون سال ۱۳۶۴ شرکت کرد و در رشته‌ی صنايع اتومبيل دانشکده‌ی فنی شهيد منتظری مشهد قبول شد، ولی چون تاروپودش با جنگ گره‌خورده بود، تمام دل‌بستگی‌ها را رها کرد و هجرت دوباره‌ای را به‌سوی دانشگاه اصلی، يعنی جبهه آغاز کرد. 🇮🇷
‍ شهیدی که در هنگام شهادت درحال خواندن قرآن بود 🔹در اواخر سال ۱۳۶۳ به سمت فرمانده مرکز آموزش‌های هوایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا زمان شهادت در همین پست خدمت می‌کرد. در همین زمان تحولات بزرگ در این مرکز انجام شد و او خدمات ارزنده‌ای را در این مرکز انجام داد و از خود یادگاری مناسب برجای گذاشت.با وجود انجام بیش از ۱۸۰۰ سورتی پرواز و انجام مأموریت‌های جنگی همواره می‌گفت: «اگر فرماندهی بر من تکلیف نبود، مایل بودم حضور مستقیم و بیشتری در جبهه‌ها داشته باشم.» 🔹نقل است کسانی که پیکر شهید محمود خضرایی را مشاهده کردند می‌بینند که در یک دستش تسبیح و در لا به لای انگشتان دست دیگرش ورق‌های قرآن بوده است با مضمون این آیۀ شریفه «... ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین.»(آل عمران /۱۴۷) است.  شهید خضرایی به آرزوی دیرینه خود رسیده بود. او بارها می‌گفت: «من دوست ندارم که بر روی زمین بمیرم، دوست دارم تا در آن بالا بمیرم. و حقیقتا که چه خوب شهید شد و چقدر زیبا به آرزوی خود رسید در آن بالاها درحال راز و نیاز با خدای خود. ان شاءالله که خداوند با قرآن محشورش نماید.»