#نکته
زمانها رو دقت کنید دوستان
انگلیسی که نیست که آدم بین افعال گم بشه
فارسی، خیلی ساده ست:
گذشته ساده: رفت
گذشته استمراری: میرفت
گذشته بعید: رفته بود
گذشته نقلی: رفته است
حال ساده : میرود
آینده: خواهد رفت
بعد اینکه این فعلها باید باهم باشند مثلا این ترکیب غلطه:
ما با هم رفته بودیم او را میبینیم
اینها صحیحند:
ما با هم رفته بودیم او را ببینیم
ما با هم میرویم و او را میبینیم
ما با هم میرویم تا او را ببینیم
〰〰〰〰〰〰〰🍃
اگه توی تشخیصشون دچار مشکل میشید طوری نیست
دوتا راهکار:
خاطرات روزانه بنویسید
داستان زیاد بخونید با تمرکز روی فعلها
#نکته
وقتی یه داستانک مینویسین
خودتون براش یه پرسشنامه پرکنین!
📊پرسشنامه شخصیتهای داستان:
معلوم شد چندسالشونه؟
شغلشون چیه؟
تحصیلاتشون؟
قد و وزن و قیافه ؟
خشن، مهربون، عجول، صبور ... ؟
و...
📊پرسشنامه مکان و فضاهای داستان:
خونه چه شکلیه؟
محل کار چه شکلیه؟
خیابون چه شکلیه؟
مدرسه/دانشگاه چه شکلیه؟
و...
📊هدف داستان؟
📊 بهش رسید؟
📊جذاب بود؟
این پرسشنامه مفهومی هست
#نکته
داستان که مینویسین اگه حس میکنین دیگه خیلی داره دچار سایش میشه، کلا رهاش کنین برین سر یه موضوع دیگه
بقولی میگن بذارین داستان، بیات بشه
من میگم بذارین هوا بخوره
بعد از مثلا یه هفته مجدد برین سرش
این بار خودتون (بدون دخالت کسی) متوجه ایرادها و نقاط قوت و ضعفش میشین
✨خیلی کمک کننده ست این ایده
#نکته
برای اینکه توانایی نوشتن داستان جاذب را در خودتان تقویت کنید،
لازم است نویسندهای تماموقت باشید.
با شامهای حساس، هر چیزی را در اطرافتان به خوراک نوشتن تبدیل کنید و از هر اتفاقی یک سوژۀ جدید بسازید
اهل قلم باش🌱
#نکته
✨روانشناسیِ انتخاب اسامی در داستان:
شخصیت سازیهای ما برای قهرمانهای داستان در خلال داستان، به اونها برچسب میزنه
اگر میخواهیم توی داستان، یک اسم مذهبی رو در ذهنها ماندگار کنیم باید تلاش کنیم که یک برچسب خوب به او خورده بشه
مثال:
رمان چشمهایی به رنگ عسل
اسم شخصیت پلید و سیاه داستان: محسن
باقی شخصیتهای گل و بلبل:
شیدا، شادی، آرمان پدرام و....
شخصا تا مدتها اسم محسن که میشنیدم یاد اون شخصیت منفی می افتادم!
پس؛
مراقب اسامی باشیم
افراد داستان یا سیاهند یا سفید یا خاکستری
و بر اساس سلیقه گاهی فقط سفید و خاکستری
پس مراقب برچسب اسامی باشیم!
#نکته
بچه ها! جنگه.....
ای آن کسی که میگوید: وای اگر حکم جهادم دهند!
اگه بصیرت داری، سالهاست که گفتند بفرما جهاد!
چون جنگه!
ما به نویسندگی صرفاً بعنوان یک تفریح نباید نگاه کنیم.
اگه بخوام برای مهم و حیاتی بودنِ این داستان بگم فقط اشارهای بکنم و بگذریم:
یهودیت و بهائیت دارند به شدت، به شدت، هزینه میکنند روی این حوزه از هنر.
و این خیلی خیلی مهمه. خیلی جهاتِ
دیگه داره که ازش دفاع کنم ولی این یکی رو میگم، تو خود بخوان حدیث مفصل ازین مجمل!
دشمن دست گذاشته روی همین نویسندگی. و داره بیچاره میکنه ما ها رو.
مثلا:
حدود ده سال پیش یکسری رمانِ بهشدت افتضاح و آلوده، وارد سایتها میشد، و ماها دانلود میکردیم. الان هم بشکل کانالی و اینستایی دراومده.
تماما فاسد بود و ضد دین. یه سری چیزها رو بهشدت عادی کردن. مثل روابط بین دختر و پسر،
مثل بیحجابیها،
مثل بیبندوباریها...
خیلی افتضاح... و با چه قلمهایی..!
@ghasam_be_ghalam
#نکته
🔥نکته خیلی مهم و آتشی...
⚡️داستان نویسی مثل راه رفتن روی لبه تیغ هست،
فرقی نداره که زندگی خودم رو مینویسم
یا یک شهید
یا یک عالم
یا یک تاریخ
یا تخیل
نویسنده باید امانت دار باشه...
به بهانه اینکه من نویسنده ام و مطلبی که بدستم رسیده رو باید منتشر کنم!، :
هرچیزی رو نشاید نوشتن❗️
هر حقیقتی رو نباید بیان کردن❗️
و هر رازی رو نتوان فاش کردن❗️
#نکته💥
پرهیز از هجو و زیاده گویی و اطناب:
نباید همه ی لحظاتی را که بر شخصیت های داستان می گذرد ، با ذکر جزئیات در داستان بیاوریم ، بلکه تنها لحظاتی را باید در داستان آورد که در آن زمان ، حوادث خاص - که در طرح داستان نقشی داشته باشند - اتفاق می افتد . از روی لحظات دیگر می توان بسیار راحت و تنها با اشاره گذشت .
داستان هایی که از زبان اول شخص تعریف می شوند ، داستان های عاطفی و دارای فضای صمیمانه هستند و داستان هایی که از زبان سوم شخص روایت می شوند ، داستان های حادثه ای هستند و بهتر است که جای این دو را رعایت کنیم
#نکته
ما دو نوع شخصیت داریم توی داستان
یکی پویا و رو به رشد و تغییر
یکی هم ایستا که کپک زدهی احوالاتِ خویش است و ۹۰درصدِ افراد داخل داستان گاهی اینجوری هستند!! چون در واقعیت هم اینجوریه....
و افرادِ متغیر و پویا کم پیدا میشن
خیلی کم
اما چرا؟
مگه ما نمیخونیم :
حول حالنا الی احسن الحال؟
یا نه! نکنه اینجوری میخونیم: ثبت حالنا الی قدیمِ الحال...!
؟!
پس مشکل از کجاست که سفت و محکم چسبیدیم به "خویش" و نمیذاریم خدا دعاش رو مستجاب کنه😦😵!!!!! ؟
https://eitaa.com/ghasam_be_ghalam