eitaa logo
قاصدک
924 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
124 فایل
#تربیتِ_نیرویِ_مومنِ_انقلابی
مشاهده در ایتا
دانلود
پنج شنبه است همان روزی که دل میگیرد و اشک در چشمان جاری روزی که دل دلتنگ میشود برای عزیزانی که در کنار ما نیستند پس یاد کنیم از آنان با نثار کردن فاتحه وصلوات روحشون شاد و یادشون گرامی
🍃🌺 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🍃🌺 التماس دعا 🌺🍃 🕯برای عزیزانی که دیگر در کنار ما نیستند و برای شادی روح پدران و مادران آسمانی فاتحه و صلوات🕯 🌀 @ghasedak40
📚 برداشت قرض از صندوق صدقات @ghasedak40
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸ولی فقیه، واسطه ی بین مردم و امام زمان (ع) است🔸 در زمان امام راحل در فارس خشکسالی شد. نماز باران ها خواندیم [اما باران نیامد]. حضرت آیت الله محلاتی (مسئول دفتر امام راحل) به شیراز آمده بودند و در گردهمائی ائمه جمعه استان شرکت کردند. خواسته های ائمه جمعه مطرح شد. ایشان گفتند: این مطالب جزء مسئولیت های دفتر امام نیست. من برای رفع دلخوری بین طرفین عرض کردم: ائمه جمعه از خواسته خود صرف نظر می کنند اما ما چیز دیگری می خواهیم! ما معتقدیم به وساطت امام زمان علیه السلام باران می بارد و امام(ره) را هم واسطه ی بین مردم و امام زمان می دانیم. ما می خواهیم که ایشان برای آمدن دعا کنند. چون صبح آن روز عشایر را در حال کوچ در وضع بسیار رقت آوری دیده و به ایشان گزارش داده بودم و ایشان متأثر شده بود، قول داد خدمت امام (ره) مطلب را برساند. [این درخواست در روز] پنجشنبه بود. ایشان جمعه را در نماز جمعه صحبت کردند و شنبه قضایا را به امام راحل گفته بودند. از عصر روز بعد که یکشنبه بود تا یک شنبه هفته بعد، باران چنان بارید که به من اطلاع دادند اگر چند ساعت دیگر باران ادامه پیدا کند سیل خواهد آمد! در ساعات آخر آن روز که آقای رسولی برای کاری به من زنگ زد، به ایشان عرض کردم به امام بگویید از شما باران خواستیم و بحمد الله آمد. حالا برای رفع خطر سیل هم دعایمان کنید. همین طور هم شد و قبل از سیل باران قطع گردید! شما چنین نعمت هایی دارید. این خداست که شاه را برداشته [و ولی فقیه را به شما داده]؛ کتاب هایی درباره شاه نوشته اند که آدم شرمش می شود. درحالیکه سلطنت داشته، با ماشین دنبال دخترها می کرده! با ماشین دنبال دخترهایی که موهای بور داشته اند می کرده و تا خانه، آنها را تعقیب می کرده! خداوند این نوکر اجنبی را برداشته و جایش امام مستجاب الدعوه ای گذاشته است. @ghasedak40
روزمان را با آغاز کنیم 🌹👇کار شبانه روزی از ویژگیهای مدیران انقلابی است سوره 73. مزمّل آيه 1-5 يَآ أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ (1)قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلاً(2) نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً (3)أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً(4) إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً(5) ترجمه اى جامه به خود پیچیده. شب را جز اندكى، به پا خیز. نصف آن، یا اندكى از آن كم كن .یا بر آن بیفزاى و قرآن را با تأنّى و شمرده بخوان. همانا ما سخنى سنگین و گرانمایه بر تو القا خواهیم كرد. 🌹👇پيام ها 1- مدیران جامعه اسلامى باید از استراحت خود بكاهد. «یاایّها المزّمّل قماللّیل» 2- براى پذیرش مسئولیتهاى سنگین بویژه مدیریت در جامعه اسلامی وانقلابی، آمادگى روحى لازم است. «یا ایّها المزمّل قم اللّیل... انّا سنلقى علیك قولاً ثقیلاً» 3- خواندن نماز و قرائت قرآن در شب بهترین وسیله براى ایجاد آمادگى روحى و كسب انرژى است برای رسیدگی به اداره امور جامعه اسلامی. «قم اللیل الّا قلیلاً... و رتّل القرآن ترتیلاً» 4- مدیران جامعه اسلامی وانقلابی ، باید شبها براى عبادت خداوند قیام كنند: «قم الّلیل...» و هم روزها براى بیدار كردن مردم. «قم فانذر»(80) 5- مدیران جامعه اسلامی باید از ابتداآمادگی كارهاى سنگین را داشته باشد. «سنلقى علیك قولاً ثقیلاً» @ghasedak40
حکمت ۳۶ على (ع) فرمود: هر كه دامنه آرزوهايش گسترده شود،كردارش ناروا گردد. الحکمة ۳۶ قال عليه السلام : مَنْ أَطَالَ الاَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ. @ghasedak40
        أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ القلوب خدایا؛ تو تنها روزنه ی امیدی هستی که ؛ هیچگاه بسته نمی شود. تو تنها کسی هستی که ؛ با دهان بسته هم می توان صدایش کرد. تو تنها کسی هستی که ؛ با پای شکسته هم می توان سراغش رفت. تو تنها خریداری هستی که ؛ اجناس شکسته را بهتر برمی دارد. تو تنها کسی هستی که ؛ وقتی همه رفتند ، می ماند. تو تنها کسی هستی که ؛ وقتی هم پشت کردند ، آغوش می گشاید. تو تنها کسی هستی که ؛ وقتی همه تنهایت گذاشتند ، محرمت می شود. و تو تنها سلطانی هستی که ؛ دلش با بخشیدن آرام می گیرد ، نه با تنبیه کردن. خدایا؛ امروز برای همه ی دوستانم تو را آرزو دارم. صبحتون بخیر و آرامش🌹 🗓امروز:جمعہ 🗓۰۹/فروردین ماه/١٣٩٨/٠١ 🗓۲۲/رجب/١٤٤٠/٠٧ 2019/03/Mar/29🗓 🌹👈ذڪــــــــــرروز اللهُمّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ «💯مرتبه» @ghasedak40
دوبــاره و دلواپسی ها غبــار کوچــه هـا و بی کـسی ها و چشمــانــی کـه تـار عنکبـوتـی نمــوده مُهـر و مـومش تـا بیایی یا صاحب الزمان داستان یوسف را گفتن وشنیدن به بهانه توست شرمنده ایم ، میدانیم ما همان چاه غیبت توست
حرمتها که شکسته شد مسیح هم که باشی نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی انچه در دستت بود امانتی پنهان بود حراج شد انچه نباید بگویی گفته شد فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند حرف، حرف ویران کردن دل است نه دیواری خراب کنی از نو بسازی دلی که ویران کردی قصری بود که خود ساکن آن بودی" راستی حالا که خود را بی خانه کردی با آوارگیت چه میکنی شاید به خرابه های جا مانده از دیگران پناه میبری... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @ghasedak40
شب سردی بود... زن بيرون ميوه‌فروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مى‌خريدند . شاگرد ميوه‌فروش ، تُند تُند پاكت‌هاى ميوه را داخل ماشين مشترى‌ها مى‌گذاشت و انعام مى‌گرفت . زن با خودش فكر مى‌كرد چه مى‌شد او هم مى‌توانست ميوه بخرد و ببرد خانه... رفت نزديك‌تر... چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوه‌هاى خراب و گنديده داخلش بود . با خودش گفت : «چه خوبه سالم‌ترهاشو ببرم خونه . » مى‌توانست قسمت‌هاى خراب ميوه‌ها را جدا كند و بقيه را به بچه‌هايش بدهد... هم اسراف نمى‌شد و هم بچه‌هايش شاد مى‌شدند . برق خوشحالى در چشمانش دويد... ديگر سردش نبود! زن رفت جلو ، نشست پاى جعبه ميوه . تا دستش را برد داخل جعبه ، شاگرد ميوه‌فروش گفت : « دست نزن ننه ! بلند شو و برو دنبال كارت ! » زن زود بلند شد ، خجالت كشيد . چند تا از مشترى‌ها نگاهش كردند . صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد... راهش را كشيد و رفت. چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان ، مادرجان ! » زن ايستاد ، برگشت و به آن زن نگاه كرد . زن لبخندى زد و به او گفت : « اينارو براى شما گرفتم . » سه تا پلاستيك دستش بود ، پُر از ميوه ؛ موز ، پرتقال و انار . زن گفت : دستت درد نكنه ، اما من مستحق نيستم . زن گفت : « اما من مستحقم مادر . من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم‌نوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسان‌ها و احترام گذاشتن به همه آنها بى‌هيچ توقعى . اگه اينارو نگيرى ، دلمو شكستى . جون بچه‌هات بگير . » زن منتظر جواب زن نماند ، ميوه‌ها را داد دست زن و سريع دور شد... زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مى‌كرد . قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود ، غلتيد روى صورتش . دوباره گرمش شده بود... با صدايى لرزان گفت : « پيرشى !... خير ببينى...» هيچ ورزشى براى قلب ، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست.❤️ 🌴 🌴          💠یاعلے💠 @ghasedak40