فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
با دوُ چَشـمـای زیبایَت قَلـ♡ـب
مارا ازجا کَندیِ خَبر داری؟!💍💙✨
.
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
✨@ghaseedak
هدایت شده از تبادل موقت برای دیده شدن کانال
اهنگ شاد واسه ضبط ماشین و مهمونی😍😍😍😍😍😍😍😍😍👇👇👇
🔻این کانال #ریمیکسهاش غوغا کرده امسال👌
#بزن_رو_لینک👇🎙
آهنگای شاااااد مخصوص ضبط ماشین برای جشناتون😍
http://eitaa.com/joinchat/930218015Cecd9b85846
حـس بودنـت ♥
قشنگ ترین حس دنیاست
تو که باشی
هر روز را نــــــــــــــــــــه
هر ثانیه را عشق است ...♡
✨@ghaseedak
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ
من برای تو
تو برای من
ما برای هم
چقدر قشنگ است این عشق من و تو …
@ghaseedak
💞💞زن کشاورزی بیمار شد. کشاورز به سراغ مرد مقدسی رفت و از او خواست برای سلامتی زنش دعا کند. راهب دست به دعا برداشت و از خدا خواست همه ی بیماران را شفا بخشد. ناگهان کشاورز دعای او را قطع کرد و گفت:« صبر کنید. از شما خواستم برای زنم دعا کنید؛ اما شما برای همه مریض ها دعا می کنید.» راهب گفت:« برای زنت دعا می کنم.» کشاورز گفت:« اما برای همه دعا کردید. با این دعا، ممکن است حال همسایه ام که مریض است، خوب شود و من اصلا از او خوشم نمی آید.» راهب گفت:« تو چیزی از درمان نمی دانی. وقتی برای همه دعا می کنم، دعاهای خودم را با دعاهای هزاران نفر دیگری که همین الان برای بیماران خود دعا می کنند، متحد می کنم. وقتی این دعاها با هم متحد شوند، چنان نیرویی می یابند که تا درگاه خدا می رسند و سود آن نصیب همگان می شود. دعاهای جدا جدا و منفرد، نیروی چندانی ندارند و به جایی نمی رسند.»
باهم برای هم دعا کنیم🙏
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
┄•●❥ @ghaseedak
برای درهاى بسته زندگی، باید شكرگزار بود
چون انها هستند که ما را به سمت
درهاى مناسب هدايت ميكنند
هرگز خدا دیر نمی کند . . .
@ghaseedak
#داستانک
#تلنگر
یکی از دوستان در مشکلات زیادی گرفتار شده بود. طوری که هر کاری میکردیم و میکرد ، مشکلاتش هیچ تکانی نمیخورد و وقتی مشکلی حل میشد، مشکل دیگری برای او پیش میآمد.
شب قدر بود در مسجد کنار هم نشسته بودیم التماس دعایی جانسوز کرد و آه سردی از ضمیر کشید .
حس کردم میخواهد سخنی بگوید ولی نمیتواند، کمکش کردم تا راز خود را فاش کرد.
گفت: حدود 5 سال پیش برای خواهرزنم، خواستگاری آمد و پدرزنم کشاورز سادهای بود که به من اعتماد زیادی داشت. مرا مامور کرد که از خواستگار تحقیق کنم، به محل کارش رفتم ، پسر بسیار مودب و متین و مومنی بود که در بازار در غرفه کوچکی که برای خودش بود، لباس میفروخت.
حس حسادت من گل کرد، و شیطان در من وارد شد و من مطمئن بودم که خواستگار جدید اگر تایید شود و داماد گردد، جایگاه من در نزد خانواده پدر خانمم به کل از بین خواهد رفت. و چاره ندیدم جز از او عیبجویی کنم.
به خانه رفتم و از او عیب جویی کردم و گفتم، هرچند انسان مومنی است ولی شلخته است. هرچند مغازه دارد ولی در مغازه نمی نشیند و با ارثیه به گمانم آن را خریده است و....
بالاخره با کمک شیطان و گلکردن صفت خبیثه حسادت در وجود من، نتیجه مورد نظر شیطان و من حاصل شد و آن خواستگار رد شد.
خواهرزنم بعد از مدتی خداوند جایگاه و سرنوشت او را در موقعیت بالاتری گشود، و با یک استاد دانشگاه که وضع مالی عالی داشت ازدواج کرد و من بسیار ناراحت شدم که کاش حداقل ما شیطنت نمیکردیم و باجناق مان همان غرفهدار بازار میشد.
دقیقا بعد از گذشت دو روز از اجرایی شدن نقشه شیطانی من، روزی نیست که من دچار اتفاقات بد نشوم و گرهای در زندگی من بسته نمیشود مگر دیگری بلافاصله گشوده میشود. و این مجازات کسی که حسادت در او نفوذ کند.
این را گفت و اشکی ریخت و در شب قدر دست بر توبه برد . توبه ای که باید برای پذیرش آن زمان به عقب برمی گشت و می شد سرنوشت خواستگار جوان بی گناه را ترمیم کرد. توبه سختی که اگر خدا هم ببخشد عذاب وجدانش برای همیشه باقی می ماند....
⚠️بیشتر از هرچیزی مواظب حق الناس باشیم....
┄•●❥ @ghaseedak
بزرگی میگفت :
از آدمی که همه دوستش دارن بترس
هیچ آدمی نمیتونه همه رو
از خودش راضی نگه داره
مگه اینکه یه خصلت کثیف رو
تو خودش پرورش بده
و اون دوروییه
@ghaseedak
پنج راز طلایی آرامش
_ قضاوت دیگری تاثیری بر زندگی من ندارد
_ مردم وظیفه ندارند مرا درک کنند
_ از کسی در برابر لطفی که به او میکنم توقعی ندارم وگرنه این لطف را در حق او نمیکنم
_ کسانی که رفتار ناجوانمردانه با من داشته اند توسط کائنات مجازات خواهند شد هر چند من هرگز متوجه نشوم
_ دنیا سخاوتمندتر از آن است که موفقیت کسی، راه موفقیت مرا تنگ کند.
@ghaseedak