کوه باشی سیل یا باران... چه فرقی میکند
سرو باشی باد یا توفان.... چه فرقی میکند
مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان
آسمان شام با ایران چه فرقی میکند
قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم
حصر الزهرا و آبادان چه فرقی میکند
مرز ما عشق است هرجا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی میکند
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند
پتو پیچ
در عملیات فتحالمبین اولینبار سازمان رزم را برای کرمان و دیگر استانهای جنوب شرقی تشکیل داده بودیم و برخورد خشک و نظامی نداشتیم. بسیجیها خودمانیتر برخورد میکردند و ما هم سخت نمیگرفتیم.
یک روز با معاون خودم که «منصور همایوننفر» بود، کار داشتم و بهجای اینکه او را بخواهم، به چادرش رفتم. چند نفر از مسوولان تیپ نشسته بودند. همه هم دوستان صمیمی همایوننفر بودند. پرسیدم: «منصور کجاست؟» یکی از آنها گفت: «رفت بیرون.» همین که خواستم برگردم، صدای خندهی بچهها را شنیدم. فهمیدم چیزی را پنهان میکنند. دور چادر را نگاه کردم. چشمم به پتویی خورد که گوشهی چادر بود و یکی روی آن نشسته بود. همان وقت پتو تکان خورد و صدای منصور به هوا رفت. بچهها جانشین مرا داخل پتو پیچیده بودند
قولی که سردار از استاندار وقت گرفت
پاسدار بازنشسته و یکی از دوستان سردار شهید سلیمانی درباره احداث این سالن ورزشی عنوان میکند: سال ۹۱ کلنگ این بنا توسط خود سردار به زمین زده شد و یادم میآید که همان روز مردم زیادی از روستاهای اطراف هم در اینجا حضور داشتند. سردار سلیمانی تأکید کرد که این سالن ورزشی تنها به مردم قنات ملک تعلق ندارد و برای استفاده مردم روستاهای اطراف ساخته میشود.
آقای جلالی که خود زاده همین روستای قنات ملک است، ادامه میدهد: علاقه سردار سلیمانی به ورزش آنقدر زیاد بود که پیش از شروع ساخت سالن در همین زمین با بچههای روستا فوتبال بازی میکرد. در بیشتر روزهایی هم که به زادگاهش میآمد کوهنوردی و پیادهروی در ارتفاعات اطراف را انجام میداد. چندی پیش هم که مسابقات فوتبال به نام شهید احمد سلیمانی در این روستا برگزار شد، خود سردار در فینال مسابقات حضور داشتند و البته مردم زیادی هم از اطراف برای تماشای این مسابقات آمده بودند. جوایزی هم به شرکتکنندگان اهدا کرد و شور ورزش را همیشه در میان اهالی روستا زنده نگه میداشت.
این پاسدار بازنشسته درباره تکمیل و افتتاح نشدن این سالن ورزشی میگوید: سردار سلیمانی کلنگ ساخت این بنا را خودش به زمین زد و همان زمان هم از اسماعیل نجار، استاندار وقت کرمان قول تأمین بودجه دولتی آن را گرفت. در همان زمان هم استاندار وقت ۲۰۰ میلیون تومان بودجه برای این طرح ورزشی در نظر گرفت. اما مشکلات تأمین بودجه باعث شد که کار ساخت بهسرعت انجام نشود. سال گذشته هم بخشی از بودجههای موردنیاز تأمین شد و در حال حاضر ساختمان این سالن ورزشی تکمیلشده است اما برای ادامه کار و تجهیز آن بازهم به بودجه نیاز داریم. به همین دلیل از سال گذشته کار ساخت این سالن بهکندی پیش میرود.
او درباره مطالبه مردم روستای قنات ملک بیان میکند: سردار سلیمانی افتخار مردم قنات ملک و کل مردم کرمان است. شهادت آرزویش بود اما هیچچیز و هیچکسی نمیتواند جای خالی او را برای مردم این روستا که از جانشان هم بیشتر دوستش داشتند، پر کند. تکمیل این سالن ورزشی که کلنگ احداث آن را سردار سلیمانی به زمین زده است میتواند به نمادی از زحمات او در این منطقه تبدیل شود که جوانان و نسل آینده از این فضا استفاده کنند و دعای خیرشان بدرقه راه سردار پرافتخار روستای ما باشد.
یکی از همرزمان سردار شهید سلیمانی هم به پیادهروی و کوهنوردیهای چند کیلومتری اشاره میکند و میگوید: سردار زمانی که به روستا میآمد بعد از نماز صبح به همراه اهالی روستا تا ۴ کیلومتر هم پیادهروی و کوهنوردی میکرد. البته این اواخر به خاطر مشکلات درد کمر زمان پیادهروی را کاهش داده بودیم اما همچنان ادامه داشت.
محمد دوست محمدی ادامه میدهد: همین چند روز پیش بود که ۱۰ دست لباس و کفش ورزشی برای بچههای روستا خریداری کردند و به من دادند که به روستا برسانم. این البسه را به مسوول حوزه تربیتبدنی قنات ملک تحویل دادیم اما به خاطر این اتفاق تلخ هنوز به دست بچههای روستا نرسیده است.
این پاسدار بازنشسته به تلاش سردار سلیمانی برای تکمیل سالن ورزشی اشاره و عنوان میکند: در تمام روزهایی که همه دلنگران تکمیل این سالن بودند سردار با اطمینان خاطر عنوان میکرد که از کمک خیران هم برای ساخت این سالن کمک خواهد گرفت تا کار ساخت آن تمام شود و در اختیار مردم قرار بگیرد.
تعیین تکلیف، تکمیل سالن ورزشی
فرماندار شهرستان رابُر درباره پیشرفت ساخت این سالن ورزشی عنوان میکند: تا به اینجا کار دیوار چینی انجامشده و نیاز به کفپوش، تاسیسات و تجهیز دارد. در جلسهای که دهم دی ماه جاری در اداره ورزش و جوانان استان برگزار شد قرار است از محل ماده ۵۳ اعتبارات مورد نیاز این طرح ورزشی تأمین شود و در حال حاضر هم به پیمانکار جدید واگذارشده است
کرامت امیر حیدری درباره زمان تکمیل این سالن و نامگذاری آن به اسم سردار سلیمانی بیان میکند: زمان تکمیل این سالن ورزشی بعد از تخصیص اعتبارات مشخص خواهد شد اما تلاش میکنیم که هر چه سریعتر افتتاح شود. اما نام سردار سلیمانی بزرگتر از آن است که بر سالن ورزشی نهاده شود.
مریم سرخوش
رهبر ما خمینیست
روز اول عملیات رمضان، بچههای گردان شهید صدوقی به فرماندهی اسدالله رئیسی چند اسیر گرفته بودند. اسرا را عقب آورده بودند و ما رفته بودیم ببینیم اطلاعاتی دارند یا نه. ذبیحالله قریهمیرزایی که در آن عملیات مسوول محورمان بود، آنجا کنار اسرا ایستاده بود.
کارمان تمام شد. تابستان بود و هوا هم خیلی داغ. بچهها آب آوردند. در همین لیوانهای پلاستیکی جبههها که قرمز بود، ریختند و خوردیم. بعد لیوان را به قریهمیرزایی دادم و برگشتم. دیدم که آب نخورد و از یک بسیجی که مراقب اسرا بود، پرسید:«به اینها آب دادهاید؟» بسیجی گفت:«آب نداریم. بعداً آب میدهیم.» از دور نگاه میکردم و دیدم میرزایی به سوی اسرا رفت. او لیوان آب را به دست اولین اسیر داد. برادر بسیجی اعتراض کرد و گفت:«اگر عراقیها ما را اسیر کرده بودند، به ما آب میدادند؟» صدای میرزایی را شنیدم که گفت: «ما با آنها فرق داریم. ما رهبری مثل امام خمینی داریم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها دلخوشی
ماجرای برخورد حاج قاسم با مادر شهید
آرام جان خویش
ز جانان خویش جوی...
#شهید_محمد_مسرور
#یادش_باصلوات
🌹درس مکتب حاج قاسم برای حل مشکلات امروز کشور به روایت قالیباف
✍روایت دکتر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی درباره ویژگیهای متفاوت شخصیتی شهید حاج قاسم سلیمانی ندیدم از دوستان کسی سابقهی مجاهدت شهید سلیمانی را داشته باشد؛ او چهل سال در حال مجاهدت بود. شهید سلیمانی به یک جامعیتی رسیده بود؛ او وقتی که غضب میکرد، غضبش از دل رحیمش بود. شهید سلیمانی یک فرماندهی قاطع بود اما در فرماندهیاش پدری می کرد.
او مقتدر بود، اما در اوج اقتدارش گذشت میکرد. شهید سلیمانی وقتی مبارزه میکرد، به اوج سختی هم که میرسید، نا امید نبود.
۹۹/۴/۲۴
👈در فرودگاه دمشق☀️#نماز_جماعت خوندیم. نماز که تمام شد،یک نفر از پشت سر گفت نماز دوم را با تاخیر بخوانیم؛حاج قاسم بود.
یک گروه از اهل سنت می خواستند نماز جماعت بخوانند،جماعت ما مانع شان بود.می خواست اول #اهل_سنت نماز جماعت بخوانند که روی وقت حساسیت بیشتری داشتند.
⭕️ مستند «سردار صلح» از نیمه مرداد روی آنتن تلویزیون میرود
🔸فهیم دانش، مدیر کل امور بین الملل رسانه ملی:
🔹مستند تلویزیونی «سردار صلح» درباره رشادتهای سردار سلیمانی است و به همت اداره کل بین الملل رسانه ملی و دفتر نمایندگی صدا و سیما در بغداد، در ۴۰ قسمت ساخته میشود.
🔹ساخت این مستند به نیمه راه رسیده و از نیمه مرداد تا سالگرد شهید سلیمانی به صورت هفتگی از یکی از شبکههای تلویزیون پخش می شود.
شهید حاج قاسم سلیمانی:
عجیب بود هر كس به دلایلی در غم احمد ناراحت است، یك كسی می گوید:
«حیف شد این شخصیت با این جایگاه، با این تأثیرش، از بین ما رفت»،😔
یك كسی وابستگی دوستی، فامیلی و غیره داشت، به هر صورت غم احمد همه را غمگین كرد و از دست دادن احمد همه را ناراحت كرد،😢
اما آن چیزی كه بچه های #جبهه با احمد دلخوش بودند
و با رفتن او غمگین شدند این بود كه، احمد تداعی #رفتارهای
جنگ بود، تداعی
خلوص، صفا، پاكی، صداقت بود.
یاد شهدا با صلوات🌹
شهید حاج احمد کاظمی
#شهید_محمدرضا_دهقان 🕊🌺
🍁خیلی تلاش گر بود همه کاری می کرد. یک آچار فرانسه ی واقعی بود. این قابلیت را داشت که بتواند در هر پستی قرار بگیرد و از عهده ی وظیفه اش خوب بربیاید.👌
در سوریه یک نیروی عالی و ارزشمند برای فرمانده اش محسوب می شد. به خاطر #پرانرژی بودن و بدن رو فرمی که داشت، برای هر فرمانده ای یک سرمایه بود. سربازی بود که هر فرمانده ای آرزویش را داشت.💔
#راوی_همرزم_شهید
#پرانرژی #آچارفرانسه💪
#گشاده_رو #خنده_های_معروفش😊
#شهادت_آخرین_روزمحرم_۹۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
← خاطره
وقتی میگن برای دشمن ها...
شهید قاسم سلیمانی..💔
خطرناک تراز قاسم سلیمانی ....
یعنی این:)😇🙂
.
#سردار_سلیمانی #سردار_دلها
#پژمان_بازغی #کودک_شو
تمام لواسان و کارخونه به اسم هم نزدند! اما نتیجه خون و رفاقتشان محو شدن زمینی به نام اسرائیل است......
#حاج_قاسم_سلیمانی
#ابو_مهدي_المهندس
#مرگ_بر_اسرائیل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹انتشار نخستین بار | سخنرانی سردار قاآنی در مورد دوران دفاع مقدس
#خاطره
✍وقتی حاج قاسم رفتند سر میز خانواده شهید حاجی زاده مریم همسر شهید گوشی اش را داد من فیلم بگیرم و از حاج قاسم خواست برایش دست خط بنویسد. من هم فیلم گرفتم. حاج قاسم مشغول صحبت با خانواده شهید حاجی زاده شد. به حاج قاسم گفتم من هم از این دستخط ها می خواهم. سرش پایین بود گفت: تو کی هستی؟ همزمان که سرش را بالا آورد خندید گفت: شمایی؟ باشه می نویسم.
تا قبل از نوشتن مرا صدا زد فاطمه. بعد گفت از این بابت شما را به اسم صدا می زنم چون من هم دختری دارم هم نام شما و مثل شما. مثل دخترم هستی. بعد هم دستخطی به یادگار برایم نوشت. خیلی دیدار صمیمی و خوبی بود. چون خانواده شهدای مازندران خصوصا بعد از خان طومان خیلی دلگیر بودند و دوست داشتند حاج قاسم را ببینند. حاج قاسم هم گفته بود تا پیکر شهدا را برنگردانم نمی روم دیدار خانواده ها. اما اصرار خانواده ها موجب شد او قبول کرد و آمد.
#شهيد_مدافع_حرم_علي_حسني 🕊🌺
💠شهيد حسني يكي از برادران سرزنده و شوخ طبع و شجاع و رشيد فاطميون بود .😊 يادمان هست كه شبي با دشمن در منطقه زبدين رو در رو شديم و گروهمان در محاصره كامل بود و برادر حسني با شجاعت در برابر دشمن مقاومت ميكرد !👌
ما گفتيم علي جان برگرد عقب دشمن خيلي نزديك شده ! دو نفر از بچه ها براي پشتيباني علي رفتن جلو ، گفتن علي جان برگرد عقب الان برسن شهيدت ميكنن ! برادر علي جواب داد كه براي شهادت آمده ايم و اگر لياقت داشته باشيم شهيد ميشویم☝️
برادر علي حسني واقأ لايق شهادت بودي روحت شاد ياد و خاطره ات گرامي .شهادت گواراي وجودت باد .💔
در عملیات فتحالمبین که برای اولینبار تیپ خودمان را تشکیل داده بودیم، تعدادی از بچههای کم سن و سال به منطقه اعزام شده بودند. آن زمان از اعزام اینها جلوگیری میشد، ولی به هر حال با ترفندهای مختلف میآمدند. بهعنوان مثال سنگریزه توی پوتینهایشان میگذاشتند که بلندتر دیده شوند؛ یا با مداد برای خودشان ریش و سبیل میگذاشتند. مرسومترینش هم دستکاری شناسنامه بود که تقریباً تمام بچههای کم سن و سال این کار را انجام میدادند.
روز سوم عملیات فتحالمبین (5 فروردین 61)، چند نفر از همین رزمندههای نوجوان قصد داشتند به سوی خط بروند. من اجازه ندادم. هر چه اصرار کردند، موافقت نکردم.
چند ساعت بعد، شنیدم همین بچهها تعدادی عراقی را اسیر کردهاند و با خودشان به مقر تیپ در چاه نفت آوردهاند. سراغشان رفتم و با تعجب پرسیدم: «جریان چیه؟ عراقیها کجا بودند؟» یکی از آنها گفت: «بعد از اینکه شما اجازه حضور در خط را به ما ندادی، در حال بازی و جست و خیز به سوی ارتفاعات رفتیم. سلاح هم نداشتیم. میان راه، لولهی اگزوز ماشینی را پیدا کردیم. آن را برداشتیم و مانند آرپی جی به اطراف نشانه رفتیم. ناگهان این عراقیها از پشت سنگر بیرون آمدند. دستها را روی سرگذاشتند و تسلیم شدند.»
توسط مترجم از یکی از عراقیها پرسیدم: «این بچهها اسلحه نداشتند، چرا تسلیم شدید؟» پاسخ داد: «اسلحهی جدیدی که تا به امروز ندیده بودیم، دست اینها بود.»
🚨ماجرای حضور شهید حاج قاسم سلیمانی در داخل ضریح مطهر امام رضا (ع) به منظور غبارروبی چه بود؟
🔻 حجت الاسلام رئیسی در گفتگو با بنیاد «مکتب حاج قاسم» :
📌 یک بار که حاج قاسم به بارگاه حضرت رضا (ع) مشرف شد همزمان با غبارروبی بود.
📌 همیشه فقط علما می توانستند داخل ضریح مطهر حضور پیدا کنند. روزی که حاج قاسم آمده بود بعد از اینکه مراسم این غبار روبی تمام شد، حال ارتباط با حضرت رضا پیدا کرد و اشک می ریخت.
📌 غبارروبی که تمام شد به ذهنم آمد آقایی که اینجا ایستاده است و برای امام رضا اشک میریزد به حرم اهل بیت عالی خدمت کرده است، نه فقط در مشهد بلکه در منطقه. حاج قاسم سلیمانی خادم واقعی حضرت رضا(ع) است.
📌 در آن زمان به ذهنم رسید برای اولین بار این رسم را که همیشه علما داخل ضریح می آیند با حجت و فلسفه نقض کنم. به دوستان گفتم به حاج قاسم بگویید داخل ضریح مطهر بیاید، حال معنوی عجیبی داشت. از جاهایی که ایشان از حضرت رضا طلب و آرزوی شهادت کرد همان جا بود.