|هیـأتقـاسمانولایـت|
۴۸ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران 👤امین آسترکی، است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۴۹
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍ بخش اول
محبت شهید به همکاران
... با خودم گفتم در مسیر به مزار شهید عباس میروم و او را هم واسطه قرار میدهم. حدود نیم ساعت مانده بود که به سمنان برسیم، یکی از دوستان گفت: «برای شام کجا بریم؟»
من گفتم: «امامزاده علیاشرف(ع) یک شهیدی هست که حاجت میده. اسمش عباس دانشگره.»
یکی از دوستان هم که شهید عباس را میشناخت، گفت: «درست میگه. این شهید، شهید عجیبیه. حتماً بریم.» با کمک نرمافزار راهنمای مسیر، آدرس امامزاده علیاشرف را پیدا کردیم و بهسمت امامزاده رفتیم. حدود ساعت ۲۲:۳۰ به امامزاده رسیدیم. در امامزاده باز بود. همراه با دوستان وارد صحن امامزاده شدم. پس از ورود، جوانی که مشغول نظافت بود، صدایم کرد و گفت: «شهید شما رو طلبیده. چون توی این امامزاده هرشب ساعت ۹ تا ۹:۳۰ بسته میشه.» مطمئن شدم شهید عباس مهماننواز است و حرفم را شنیده. چند دقیقهای کنار مزارش بودیم و بعد، به راهمان ادامه دادیم....
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
┈┈┄┅┅═✾•••✾═┅┅┄┈┈
@ghaseman_velayat | قاسمان ولایت
|هیـأتقـاسمانولایـت|
۴۹ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... با خودم گفتم
۵۰
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍ بخش اول
محبت شهید به همکاران
... روز بعد، به مشهد رسیدیم. به خاطر عید غدیر شهر بسیار شلوغ بود. تمام فکروذکر ما این شده بود که برای اسکان به کدام هتل برویم. در بین راه با چند هتل تماس گرفتیم. هیچ کدام جا نداشتند. وقتی به مشهد مقدس رسیدیم، به هتلی که متعلق به سپاه استان لرستان خودمان بود مراجعه کردیم. آنجا هم جا نداشت. بههمراه یکی از دوستان که راننده بود در ماشین ماندم و دو دوست دیگرمان برای پیدا کردن هتل راهی کوچهپسکوچهها شدند.
از زمان آشنایی با عباس آقا تصویر زیبایش را روی پسزمینۀ تلفن همراهم گذاشتم که هر روز چشمم به چهرۀ زیبای ایشان بیفتد. گهگاهی با شهید صحبت میکنم و ازش کمک میطلبم. آن لحظه توی ماشین خطاب به شهید گفتم: «عباسجان، برای داداش خودت یه کاری بکن.» مطمئن بودم شهید عباس جورش میکند. چند دقیقه بعد، همراهانمان تماس گرفتند و گفتند یک هتل پیدا کردند و آدرس را بهمان دادند. وقتی رسیدیم، یکی از دوستان گفت: «اینجا هتل قائمیۀ استان سمنانه.» بعد از هماهنگیهای لازم و ارائۀ مدارک با اینکه ساعت ۱۶ بعدازظهر بود و زمان زیادی از وقت صرف ناهار گذشته بود، مسئول هتل برای ما ناهار هم آماده کرد و برخلاف عرف و تجربۀ سفرهای قبلی که مسئولان هتل معمولاً این کار را نمیکنند و یا اینکه اصلاً غذا ندارند، ما در آن ساعت و در یک هتل مناسب و زیبا ناهار خوردیم. عباس بازهم اینجا مهماننوازی کرد و هوایمان را داشت...
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
┈┈┄┅┅═✾•••✾═┅┅┄┈┈
@ghaseman_velayat | قاسمان ولایت
یه وقتایی هم اونقدر سرمون گرم گوشیمون
هست و یه چیزایی رو با چشم میبینیم که از
صد تا نگاه گناه آلـود بـه نامحرم هم بـدتره !!
مجـازی پـر از گودال هـای بزرگِ اگـه تو اولـی
نیفتادی حتماً و قطعا تو دومی خواهـی افتاد
حواست رو جمع کن مؤمن
|هیـأتقـاسمانولایـت|
☀️ #حدیث_روز 🔖 امام علی علیه السلام: °• حسن ظن مایه آرامش قلب است. به همسر خود و اطرافیان خود حسن
☀️ #حدیث_روز
🔖 پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآله:
آنکه کودک خود را شاد کند،
خداوند در قیامت او را مسرور
مینماید.
°•🌱
┈┈┄┅┅═✾•••✾═┅┅┄┈┈
@ghaseman_velayat | قاسمان ولایت