شب تاسوعا
السلام ای سقا ای امیر دلها
سیدی به نفسی انت صاحب تاسوعا
دل در شور و زمزمه شد مادر تو فاطمه شد... وای وای وای
قبله دلها همه بر خاک در علقمه شد... وای وای وای
غریب مادر یا حسین
تا ابد علمداری تو میر و سالاری
هر بلایی می اید به جان خریداری
سردار صاحب علمی تو اقتدار حرمی... وای وای وای
با بودن تو ندارم در سینه ام درد و غمی... وای وای وای
غریب مادر یا حسین
رکن خیمه هایی تو مشگل گشایی تو
دست حیدر کرار به کربلایی تو
ای زاده ام بنین پور امیرالمومنین... وای وای وای
وقتی که شمشیر می زنی زیر پات می لرزه زمین... وای وای وای
غریب مادر یا حسین
دستت از بدن افتاد می زنم ز دل فریاد
پای جسم تو عباس حسین زپا افتاد
پشتم شکسته یا اخا با قلب خسته یا اخا... وای وای وای
داغ تو راه نفس و در سینه بسته یا اخا... وای وای وای
غریب مادر یا حسین
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
چین پیشانی تو محشر کندوقت غضب
وای عباس آمده
لرزه افتاده بجان شیرمردان عرب
وای عباس آمده
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
دودمه شب تاسوعا
آمده شیرنر ام البنین بهرشکار
مثل حیدر باوقار
لافتاالاعلی لاسیف الا ذوالفقار
ترکیب بند مدح و روضه کامل حضرت اباالفضل علیه السلام
گريه كردم مُطَهّرم كردند
پاكْ مانند ساغرم كردند
اسم تو آمد و دلم پَر زد
به گمانم كبوترم كردند
با نگاهي ز چشم شهلايت
خاكْ بودم ولي زرم كردند
پدر و مادرم همان اول
نذرِ اولاد حيدرم كردند
تا كه گفتم مُحبِّ عباسم
دلِ آلوده را حرم كردند
شخص بي آبرو چنان من را
پيشِ مردم چه محترم كردند
شك ندارم كه اين محبت را
به دعاهاي مادرم كردند
سالياني است آبرو دارم
ساليانيست نوكرم كردند
يَابْنَ امُّ البنين دعايم كن
باز در علقمه صدايم كن
دست بر سينه رو به كرب و بلا
السلام عليك يا سقا
قمر خانوادة خورشيد
صدقه دارد اين قد و بالا
پسر چهارمِ امير حُنين
دست بر سينة بني الزهرا
چشم و ابروي تو سپاه حسين
كاشف الكرب سيد الشهدا
سيزده ساله فاتح صفين
سومين بچهْ شيرِ ، شيرِ خدا
ارمني ها مُريد نام تواند
شاهدم سفره هاي تاسوعا
نامِ تو هم رديف يا فَتّاح
چشمهايت مُفَرِّجُ الغَمّاء
تو كه هستي ، حسين هم آخر
شد پناهنده بر تو عاشورا
سايبانِ مُخَدّراتِ حرم
پشتْ گرميِّ زينب كُبري
إعطِني يا كريم ، انا سائل
مستجيرٌ بِكَ ابوفاضل
دست گيرِ همه خدايِ ادب
دست پروردة امير عرب
نسلْ در نسلْ خاك پايِ توايم
به تو داديم دلْ نَسَبْ به نسبْ
سفره ات بهر سائلان پهن است
صورتت شير و خالِ تو ، چو رطب
مي كند زنده ياد حيدر را
چين پيشاني ات به وقت غضب
اسدالله كربلا ، عباس
بِنِشين با وقار بر مركب
قد كشيدي همينكه روي اسب
لشكر كوفيان كشيد عقب
مي شود روضه را تجسم كرد
با كمي فكر ، رويِ اين مطلب
تا تو بودي سفر به خير گذشت
اي نگهبان محمل زينب
تا تو بودي رباب اصغر داشت
غرق بوسه سپيدي غب غب
تا تو بودي نديد يك مادر
طفلش از تشنگي كند لب لب
تا تو بودي رقيه معجر داشت
روي دوش تو خواب بود هر شب
تا تو بودي كسي اجازه نداشت
بزند چوب خيزران بر لب
رفتي بر غرورها برخورد
دست نامحرمان به معجر خورد
واي از لحظه اي كه غوغا شد
رفتي و در خيام بلوا شد
دختري مشك آب دستت داد
بر دعا دست عمه بالا شد
سايه ات بين نخلها گم شد
پسر فاطمه چه تنها شد
تا رسيدي كنار نهر فرات
علقمه در مقابلت پا شد
تا قيامت خجل ز لبهايت
خنكي هاي آب دريا شد
جانب خيمه راه افتادي
فكر و ذكرت لبان آقا شد
در كمينت چهار هزار نفر
تيرها در كمان مهيّا شد
قدُّ و بالات كار دستت داد
چند صد تير در تنت جا شد
بي هوا دستِ راستت افتاد
دست چپ هم شكارِ اعدا شد
حرمله در شكارِ چشم آمد
هدفش چشم هاي شهلا شد
نوكِ تير از سرِ تو بيرون زد
تا پرش بين ديده ات جا شد
خواستي تير را برون بكِشي
گردنت خم به سوي پاها شد
از سرِ تو كلاه خود افتاد
يك نفر با عمود پيدا شد
آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت
تا سر چينِ ابرويت وا شد
واي بي دست بر زمين خوردي
سجده گاه تو خاكِ صحرا شد
تيرهايِ كمي فرو رفته
خوب بر جسمِ اطهرت جا شد
بعدِ سي سال يا اخا گفتي
عاقبت مادر تو زهرا شد
دورتر از تنت حسين افتاد
همه ديدند قامتش تا شد
گفت عباس خيز و كاري كن
رويِ لشگر به خواهرم وا شد
دَمِ خيمه زمان غارت ها
سرِ يك گوشواره دعوا شد
سند ارث بُردن از زهرا
با كف پا به چادر امضا شد
پاسخ اَيْنَ عمّيَ العباس
سيلي چند بي سر و پا شد...
#قاسم_نعمتی
#یاعباس
@karimegharib
غزل امام زمان (عجل) ۳
دل شکسته بداند قرار یعنی چه ؟
خبر نیامدن از تکسوار یعنی چه ؟
نگاه حضرت یعقوب می کند تفسیر
تمام عمر غم انتظار یعنی چه ؟
بدست باد سحر بوی پیرهن آید
نسیم صبح بداند بهار یعنی چه ؟
فقط ز خون شهیدان به جلوه می آید
به تیری از مژه طعم شکار یعنی چه ؟
ندیده عاشق رویت شدم که فاش کنم
اسیری دل و گیسوی یار یعنی چه ؟
کسی که طعم وصالت چشیده می داند
نگاه مرحمت سفره دار یعنی چه ؟
بگفت سید بحرالعلوم کی دانید
بغل گرفتن قد نگار یعنی چه
به یمن مقدم دلدار می شود معلوم
در این زمان علم اقتدار یعنی چه
به خاک چادر زهرا قسم به دست تو
عیان شود نفس ذوالفقار یعنی چه
دگر برای وصالت بهانه نمی گیرم
اگر که دیر بیایی ز غصه میمیرم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا
دل سرگشته کجا و صف رخ یار کجا
قصۀ عشق من و زلف تو دیدن دارد
نرگس مست کجا همدمی خار کجا
سرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
منّتی بود نهادی که خریدی ما را
رو سیه برده کجا میل خریدار کجا
هر کسی را که پسندی بشود خادم تو
خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا
کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا عبد گنهکار کجا
مِهر من گر که فتد در دل تو می فهمم
شهد دیدار کجا دوریِ از یار کجا
به خدا چون دل زهرا نگران است دلم
یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا
کاش زینب نرسد کوفه بدون تو حسین
زینب خسته کجا کوچه و بازار کجا
یاد گیسوی رقیه جگرم می سوزد
دست عباس کجا پنجۀ اغیار کجا
یادگار مسلمیه سال 82
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
شب تاسوعا
برخیز علمدار . پشتم شکسته
تیر سه شعبه . چشم تو بسته
ای علمدارم . بی کس و بی یارم
بارفتنت عباس . خورده گره کارم
یاابوفاضل جانم ابوفاضل
افتاده دستت در بین راهم
خیره به جسمت . مانده نگاهم
خوش قد و بالا . پاشیده ای حالا
گوید کنار تو . یاولدی زهرا
یا ابوفاضل جانم ابوفاضل
بعد تو زینب . در اوج غربت
آماده گردد. بهر اسارت
خیمه بلوا شد . روی دشمن وا شد
برخیز و کاری کن . خواهرم تنها شد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib