eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4.8هزار دنبال‌کننده
742 عکس
212 ویدیو
24 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه قدیمی صاحب ما حضرت سلطان تویی تاج سر مردم ایران تویی نور هشتمینی . مهربان ترینی تو مظهر اسم رضایی رئوف آل مصطفایی پنجره فولاد تو دارالشفا شد حرمت قبله حاجات ما خودت روضه داری . کنی سفره داری ما با تو غرق شوروشینیم از گریه کن های حسینیم تا که در حجره به گریه بستی روی زمین ناله زدی نشستی گفتی ای جوادم . برس تو به دادم لب تشنه گرچه جان سپردی اما تو‌یک‌نیزه نخوردی ناله زدی به گریه یابن الشبیب جد غریب من به مقتل غریب تنش زیر پا بود . عدم بی حیا بود پنجه به گیسویش کشیدند لب تشنه رآس او بریدند @ghasemnemati
دستم گرفت و مثل پدر تاحرم کشید گفتم سلام ، دست به روی سرم کشید با گوشهٔ عباش به چشم ترم کشید نازِ مرا رئوف تر از مادرم کشید تلخم ولی شبیه عسل می کند مرا مثل همیشه زود بغل می کند مرا آقای مهربان به دلم تا نگاه کرد گمراه را به سوی حرم سر به راه کرد آلوده را مسافر این بارگاه کرد رحمی به حال دربه دری بی پناه کرد دلشوره های من همگی برطرف شده حالم شبیه حال گدای نجف شده افتاده سوی ما نظر مرتضی علی سلطان مان شده پسر مرتضی علی کهف الوراست زیر ِ پرِ مرتضی علی با آبروست کلب در مرتضی علی سلطان کرم به روی کرم می کند حراج دیدم شفا گرفتنِ بیمارِ لاعلاج دلمرده ام مسیح منی ثامن الحجج بر سینه دست رد نزنی ثامن الحجج کردی محال را شدنی ثامن الحجج مثل علی ابالحسنی ثامن الحجج بیمار آمدم که مداوا کنی مرا مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا با بندگی به طعم عبادات می رسم از خاک بوسی ات به سماوات می رسم با گریه تا به اوج مقامات می رسم آخر شبی به فیض ملاقات می رسم دستور داده ای که بدانند عالمین راهِ رسیدنِ به خدا گریه بر حسین عیداست ، در مدینه ولی غم بپا کنید زینب مسافر است برایش دعا کنید سادات با ادب همگی کوچه واکنید او را به گریه راهی کرببلا کنید ام البنین بیا که عقیله مسافر است در پای ناقه با ادب عباس حاضر است این کاروان رسید به گودال قتلگاه زینب به سر زنان وسط اینهمه سپاه با چادر لگد شده تنها و بی پناه می کرد سر بریدن آقای خود نگاه او‌پای بوسه ای زگلو تازیانه خورد تادست زیر آن بدن پاره پاره برد فریاد زد حسین چرا نا مرتبی شک دارم ای عزیز ، تو سالار زینبی؟! از چه هلال هلال چنان ماه ، در شبی شخم ت زدند با کف هر نعل مرکبی رنگ تنت عوض شده در زیر آفتاب همرنگ پیکر تو شده صورت رباب @ghasemnemati_ir
🔰 زیارتنامه «جوادیّه»، با معارف و مضامینی بسیار والا، که مورد غفلت قرار گرفته است... در ذیل زیارات حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام، مرحوم علامه مجلسی زیارتنامه‌ای را از امام جواد علیه‌السلام نقل می‌کند که بسیار معارف منحصر به فرد و والایی در آن ذکر شده است که به عنوان نمونه، «چند فراز پراکنده» از آن را ذکر می‌کنیم: 📋 یا لَیتَنِی مِنَ الطَّائِفِینَ بِعَرْصَتِهِ وَ حَضْرَتِهِ مُسْتَشْهِداً لِبَهْجَةِ مُؤَانَسَتِهِ؛ 🔻ای کاش من جزء کسانی بودم که در آستان حضرت سلطان علی بن موسی الرضا علیه‌السلام دائماً طواف می‌کردم و از خوشحالی اُنس و هم‌نشینی با او شهید می‌شدم؛ 📋 أَطُوفُ بِبَابِكُمْ فِی كُلِّ حِین،كَأَنَّ بِبَابِكُمْ جُعِلَ الطَّوَافُ 🔻در هر زمان، در آستان شما طواف می‌کنم و گویا «طواف» را فقط به دور خانه شما قرار داده‌اند. 📋 السَّلَامُ عَلَى فَرْحَهِ الْقُلُوبِ ، وَ فَرَجِ الْمَکْرُوبِ، 🔻سلام بر تو امامی که موجب مسرّت قلب‌هایی، بر تویی که موجب گشایش گره‌هایی؛ 📋 السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ ، الَّذِی هَیَّجَ أَحْزَانَ یَوْمِ الطُّفُوفِ 🔻سلام بر آن امام مهربان ؛ همان امامی که دل‌های مردم را از غم و اندوه روز عاشورا، تکان داد. 📋 السَّلَامُ عَلَى قَمَرِ الْأَقْمَارِ 🔻سلام بر ماهِ همهٔ ماهْ‌ها... 📚 بحارالانوار ج۹۹ ص۵۳ @ghasemnemati_ir
یا امام رضا علیه السلام مُحرمم حاجی ام وکعبهٔ من این حرم است سائل خانهٔ سلطان همه جا محترم است خادمان بر منِ آلوده بفرما زده اند پرده پوشی همه جا شیوهٔ اهل کرم است دست روی سرمان می کشی آقا تک تک شاهد گفته ام این اشک دو چشم ترم است از در صحن رسیدم به ورودی ضریح حس نمودم نظر مرحمتت دم به دم است دیدم ایوان تو و یاد نجف افتادم زائر قبر تو با صحن علی هم قدم است پای گلدستهٔ تو ناله زدم آه حسن پسر ارشد زهرا که بدون حرم است هر زمین خورده بداند که فقط چاره درد صحبت از چادر خاکی شده وقت قسم است همه دلشوره من ماه محرم باشد به دعای تو سر شانهٔ نوکر علم است کسی از عرش زند ناله بنی پسرم دیده بر راه همه فاطمه با قد خم است بوریا را به روی دامن خود باز کند بعد با گریه زند ناله حسینم چه کم است پسرِ با ادبم از چه چنین عریانی بر دل سوخته مادرت این کهنه غم است دست بر موی تو خورد و جگرم ریخت بهم پیکرت پیش دو‌چشمان ترم ریخت بهم @ghasemnemati_ir
🩸بی‌تابیِ حضرت جوادالائمه علیه‌السلام به هنگام وداع با پدر بزرگوارش ... 🗓 برخی تاریخ خروج امام رضا علیه‌السلام از مدینه به سمت خراسان را ، ۲۵ ذی‌القعده نقل کرده‌اند. 📚مستدرک سفینة البحار، ج۸، ص۵۵۶ 🔍 در روایت آمده است: 🔖 در آن سالی که امام رضا علیه‌السلام عازم خراسان بود، همراه پسرش حضرت جواد علیه‌السلام برای انجام حجّ عمره به مکّه رفتند. امام رضا علیه السلام با چشمی گریان در کنار کعبه ایستاده و با خانه خدا وداع کرد، پس از طواف به مقام ابراهیم علیه السلام رفت و در آنجا به نماز ایستاد. 🔖 موفّق، غلام امام رضا علیه‌السلام گوید: حضرت جواد علیه‌السلام را کنار حِجر اسماعیل، دیدم نشسته و به راز و نیاز مشغول است، نشستن حضرت طول کشید، به او عرض کردم: فدایت شوم؛ برخیز! آن حضرت‌ فرمود: نمی‌خواهم از اینجا برخیزم مگر این که خدا بخواهد. 📋 وَ اسْتَبَانَ فِی وَجْهِهِ الْغَمُّ ▪️او در این هنگام بسیار غمگین بود و اندوه در چهره مبارکش نمایان بود. 🔖 نزد امام رضا علیه‌السلام رفتم و ماجرا را گفتم. امام رضا علیه‌السلام نزد حضرت جواد علیه‌السلام آمد و فرمود: ای محبوب دلم! برخیز! حضرت جواد علیه‌السلام عرض کرد: 📋 کَیْفَ أَقُومُ وَ قَدْ وَدَّعْتَ الْبَیْتَ وَدَاعاً لَا تَرْجِعُ إِلَیْهِ ▪️چگونه برخیزم با این که شما را می‌بینم به گونه‌ای با خانه خدا وداع می‌کنید که گویی دیگر به اینجا باز نمی‌گردید!؟ 🔖 إمام رضا علیه‌السلام فرمود: محبوب دلم! برخیز، در این هنگام او برخاست و همراه پدر حرکت کرد.(امام جواد علیه‌السلام همراه مُوَفّق به مدینه برگشتند و إمام رضا علیه‌السلام به سمت خراسان حرکت کردند) 📚کشف الغمّه، ج‌۳ ص‌۲۱۵. ✍ آه یا علی بن موسی الرضا... وداع فرزند با پدری که دیگر امید بازگشتش نیست، خیلی سخت است... اما با اسم «وداع»، دل‌های ما به یاد آن وداع جانسوزی می‌افتد که مقاتل نوشته‌اند: 📜 ثُمَّ وَدَّعَ الحُسَينُ عليه‌السلام النِّساءَ، وكانَت سكينَةُ تَصيحُ، فَضَمَّها إلى صَدرِهِ و‌ مَسَحَ دُموعَها بِكُمِّه و قالَ: ▪️... در آخر سیدالشهداء علیه‌السلام آمد تا با زنان‌ و مخدّرات، وداع كند. حضرت سكينه علیهاالسلام، که طاقت وداع پدر را نداشت، فریاد می‌کشید؛ امام عليه‌السلام، او را به سينه‌اش چسباند و اشک چشمان دخترش را با آستین پاک کرد و فرمود: 📜 سَيَطولُ بَعدي يا سكينَةُ فَاعلَمي/ مِنكِ البُكاءُ إذَا الحِمامُ دَهاني ▪️اى سَكينه جان! بدان كه پس از من، گريه‌ات طولانى خواهد بود، هنگامى كه مرگ، مرا در يابد. 📜 لا تُحرِقي قَلبي بِدَمعِكِ حَسرَةً ما دامَ مِنِّي الرّوحُ فِي جُثماني ▪️با اشك حسرتت، دلم را آتش مزن تا آن گاه كه روح در بدن دارم. 📚المناقب؛ ج۴ ص۱۰۹. 📚مقتل ابو مخنف، ص۸۴ @ghasemnemati_ir 🩸 طوری بر من گریه کنید که من صدای‌تان را بشنوم... در روایتی امام رضا علیه‌السلام فرمودند: 📋 إِنِّی حَیْثُ أَرَادُوا بِیَ الْخُرُوجَ جَمَعْتُ عِیَالِی فَأَمَرْتُهُمْ أَنْ یَبْکُوا عَلَیَّ حَتَّی أَسْمَعَ ▪️وقتی خواستند مرا از مدینه خارج کنند، اهل و عیالم را جمع کردم و به آنها گفتم برایم گریه کنند تا صدای گریه آنها را بشنوم. بعد دوازده هزار دینار به آنها دادم؛ ( گویا به امام علیه‌السلام عرضه داشتند که گریه بر پشت سر مسافر، میمنت ندارد) که حضرت به آنها فرمودند: 📋 أَمَا إِنِّی لَا أَرْجِعُ إِلَی عِیَالِی أَبَداً ▪️من مسافری هستم که دیگر از این سفر به نزد اهل و عیالم بر نمی‌گردم. 📚المناقب،ج۱۲، ص۱۶۷ 🖇 در زیارت‌نامه «جوادیه» نیز اینگونه به امام رضا علیه‌السلام، «سلام» می‌دهیم: 📜 السَّلَامُ عَلَی مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِیَالَهُ بِالنِّیَاحَةِ عَلَیْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ إِلَیْهِ ▪️سلام و درود بر آن آقایی که فرزندان و خانواده خود را امر فرمود در گریه کردن بر او، پیش از رسیدن شهادتش. 📚 بحارالانوار، ج۹۸ ص۵۳ @ghasemnemati_ir
🔰 زیارتنامه «جوادیّه»، با معارف و مضامینی بسیار والا، که مورد غفلت قرار گرفته است... در ذیل زیارات حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام، مرحوم علامه مجلسی زیارتنامه‌ای را از امام جواد علیه‌السلام نقل می‌کند که بسیار معارف منحصر به فرد و والایی در آن ذکر شده است که به عنوان نمونه، «چند فراز پراکنده» از آن را ذکر می‌کنیم: 📋 یا لَیتَنِی مِنَ الطَّائِفِینَ بِعَرْصَتِهِ وَ حَضْرَتِهِ مُسْتَشْهِداً لِبَهْجَةِ مُؤَانَسَتِهِ؛ 🔻ای کاش من جزء کسانی بودم که در آستان حضرت سلطان علی بن موسی الرضا علیه‌السلام دائماً طواف می‌کردم و از خوشحالی اُنس و هم‌نشینی با او شهید می‌شدم؛ 📋 أَطُوفُ بِبَابِكُمْ فِی كُلِّ حِین،كَأَنَّ بِبَابِكُمْ جُعِلَ الطَّوَافُ 🔻در هر زمان، در آستان شما طواف می‌کنم و گویا «طواف» را فقط به دور خانه شما قرار داده‌اند. 📋 السَّلَامُ عَلَى فَرْحَهِ الْقُلُوبِ ، وَ فَرَجِ الْمَکْرُوبِ، 🔻سلام بر تو امامی که موجب مسرّت قلب‌هایی، بر تویی که موجب گشایش گره‌هایی؛ 📋 السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ ، الَّذِی هَیَّجَ أَحْزَانَ یَوْمِ الطُّفُوفِ 🔻سلام بر آن امام مهربان ؛ همان امامی که دل‌های مردم را از غم و اندوه روز عاشورا، تکان داد. 📋 السَّلَامُ عَلَى قَمَرِ الْأَقْمَارِ 🔻سلام بر ماهِ همهٔ ماهْ‌ها... 📚 بحارالانوار ج۹۹ ص۵۳ @ghasemnemati_ir
🩸بی‌تابیِ حضرت جوادالائمه علیه‌السلام به هنگام وداع با پدر بزرگوارش ... 🗓 برخی تاریخ خروج امام رضا علیه‌السلام از مدینه به سمت خراسان را ، ۲۵ ذی‌القعده نقل کرده‌اند. 📚مستدرک سفینة البحار، ج۸، ص۵۵۶ 🔍 در روایت آمده است: 🔖 در آن سالی که امام رضا علیه‌السلام عازم خراسان بود، همراه پسرش حضرت جواد علیه‌السلام برای انجام حجّ عمره به مکّه رفتند. امام رضا علیه السلام با چشمی گریان در کنار کعبه ایستاده و با خانه خدا وداع کرد، پس از طواف به مقام ابراهیم علیه السلام رفت و در آنجا به نماز ایستاد. 🔖 موفّق، غلام امام رضا علیه‌السلام گوید: حضرت جواد علیه‌السلام را کنار حِجر اسماعیل، دیدم نشسته و به راز و نیاز مشغول است، نشستن حضرت طول کشید، به او عرض کردم: فدایت شوم؛ برخیز! آن حضرت‌ فرمود: نمی‌خواهم از اینجا برخیزم مگر این که خدا بخواهد. 📋 وَ اسْتَبَانَ فِی وَجْهِهِ الْغَمُّ ▪️او در این هنگام بسیار غمگین بود و اندوه در چهره مبارکش نمایان بود. 🔖 نزد امام رضا علیه‌السلام رفتم و ماجرا را گفتم. امام رضا علیه‌السلام نزد حضرت جواد علیه‌السلام آمد و فرمود: ای محبوب دلم! برخیز! حضرت جواد علیه‌السلام عرض کرد: 📋 کَیْفَ أَقُومُ وَ قَدْ وَدَّعْتَ الْبَیْتَ وَدَاعاً لَا تَرْجِعُ إِلَیْهِ ▪️چگونه برخیزم با این که شما را می‌بینم به گونه‌ای با خانه خدا وداع می‌کنید که گویی دیگر به اینجا باز نمی‌گردید!؟ 🔖 إمام رضا علیه‌السلام فرمود: محبوب دلم! برخیز، در این هنگام او برخاست و همراه پدر حرکت کرد.(امام جواد علیه‌السلام همراه مُوَفّق به مدینه برگشتند و إمام رضا علیه‌السلام به سمت خراسان حرکت کردند) 📚کشف الغمّه، ج‌۳ ص‌۲۱۵. ✍ آه یا علی بن موسی الرضا... وداع فرزند با پدری که دیگر امید بازگشتش نیست، خیلی سخت است... اما با اسم «وداع»، دل‌های ما به یاد آن وداع جانسوزی می‌افتد که مقاتل نوشته‌اند: 📜 ثُمَّ وَدَّعَ الحُسَينُ عليه‌السلام النِّساءَ، وكانَت سكينَةُ تَصيحُ، فَضَمَّها إلى صَدرِهِ و‌ مَسَحَ دُموعَها بِكُمِّه و قالَ: ▪️... در آخر سیدالشهداء علیه‌السلام آمد تا با زنان‌ و مخدّرات، وداع كند. حضرت سكينه علیهاالسلام، که طاقت وداع پدر را نداشت، فریاد می‌کشید؛ امام عليه‌السلام، او را به سينه‌اش چسباند و اشک چشمان دخترش را با آستین پاک کرد و فرمود: 📜 سَيَطولُ بَعدي يا سكينَةُ فَاعلَمي/ مِنكِ البُكاءُ إذَا الحِمامُ دَهاني ▪️اى سَكينه جان! بدان كه پس از من، گريه‌ات طولانى خواهد بود، هنگامى كه مرگ، مرا در يابد. 📜 لا تُحرِقي قَلبي بِدَمعِكِ حَسرَةً ما دامَ مِنِّي الرّوحُ فِي جُثماني ▪️با اشك حسرتت، دلم را آتش مزن تا آن گاه كه روح در بدن دارم. 📚المناقب؛ ج۴ ص۱۰۹. 📚مقتل ابو مخنف، ص۸۴ @ghasemnemati_ir 🩸 طوری بر من گریه کنید که من صدای‌تان را بشنوم... در روایتی امام رضا علیه‌السلام فرمودند: 📋 إِنِّی حَیْثُ أَرَادُوا بِیَ الْخُرُوجَ جَمَعْتُ عِیَالِی فَأَمَرْتُهُمْ أَنْ یَبْکُوا عَلَیَّ حَتَّی أَسْمَعَ ▪️وقتی خواستند مرا از مدینه خارج کنند، اهل و عیالم را جمع کردم و به آنها گفتم برایم گریه کنند تا صدای گریه آنها را بشنوم. بعد دوازده هزار دینار به آنها دادم؛ ( گویا به امام علیه‌السلام عرضه داشتند که گریه بر پشت سر مسافر، میمنت ندارد) که حضرت به آنها فرمودند: 📋 أَمَا إِنِّی لَا أَرْجِعُ إِلَی عِیَالِی أَبَداً ▪️من مسافری هستم که دیگر از این سفر به نزد اهل و عیالم بر نمی‌گردم. 📚المناقب،ج۱۲، ص۱۶۷ 🖇 در زیارت‌نامه «جوادیه» نیز اینگونه به امام رضا علیه‌السلام، «سلام» می‌دهیم: 📜 السَّلَامُ عَلَی مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِیَالَهُ بِالنِّیَاحَةِ عَلَیْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ إِلَیْهِ ▪️سلام و درود بر آن آقایی که فرزندان و خانواده خود را امر فرمود در گریه کردن بر او، پیش از رسیدن شهادتش. 📚 بحارالانوار، ج۹۸ ص۵۳ @ghasemnemati_ir
یا امام رضا علیه السلام مُحرمم حاجی ام وکعبهٔ من این حرم است سائل خانهٔ سلطان همه جا محترم است خادمان بر منِ آلوده بفرما زده اند پرده پوشی همه جا شیوهٔ اهل کرم است دست روی سرمان می کشی آقا تک تک شاهد گفته ام این اشک دو چشم ترم است از در صحن رسیدم به ورودی ضریح حس نمودم نظر مرحمتت دم به دم است دیدم ایوان تو و یاد نجف افتادم زائر قبر تو با صحن علی هم قدم است پای گلدستهٔ تو ناله زدم آه حسن پسر ارشد زهرا که بدون حرم است هر زمین خورده بداند که فقط چاره درد صحبت از چادر خاکی شده وقت قسم است همه دلشوره من ماه محرم باشد به دعای تو سر شانهٔ نوکر علم است کسی از عرش زند ناله بنی پسرم دیده بر راه همه فاطمه با قد خم است بوریا را به روی دامن خود باز کند بعد با گریه زند ناله حسینم چه کم است پسرِ با ادبم از چه چنین عریانی بر دل سوخته مادرت این کهنه غم است دست بر موی تو خورد و جگرم ریخت بهم پیکرت پیش دو‌چشمان ترم ریخت بهم @ghasemnemati_ir
به سبک سلام آقا من الان روبروتونم خداحافظ.دوماهه گریه و ماتم خداحافظ.لباس مشکی و پرچم حسین جانم خداحافظ.حسینی ها عزادارا میون ما. میومد ناله زهرا حسین جانم حلالم کن . می‌دونم خیلی آقایی دم مرگم.به دیدارم تو می آیی حسین جانم حلالم کن. ببین کوهی زدردم من حلالم کن. برات کاری نکردم من حسین جانم حلالم کن . می‌دونم که گنه کارم ولی آقا . می دونی که دوست دارم حسین جانم ببین زهرا. همیشه دستم و پر کرد به قدی خم. زنوکرها تشکر کرد حسین جانم سلام آقا. امام مهربان من سلام آقا. ببین اشک روان من رضا جانم سلام آقا. پناه بی پناهانی ازاون اول. منم نوکر تو سلطانی رضا جانم دلم تنگه.برای صحن گوهرشاد دخیل بستم. کنار پنجره فولاد رضا جانم رئوف آقا. ببین خیلی کم آوردم یه کاری کن . دوباره من زمین خوردم رضا جانم توی حجره.زپا افتاده ای تنها به گوش تو رسیده ناله زهرا رضا جانم جواد اومد. کنار تو به چشم تر زدی بوسه . به لبهاش لحظه آخر رضا جانم ولی آقا. شده کرببلا غوغا زمین خورده. کنار یک پسر بابا رضا جانم @ghasemnemati_ir
دستم گرفت و مثل پدر تاحرم کشید گفتم سلام ، دست به روی سرم کشید با گوشهٔ عباش به چشم ترم کشید نازِ مرا رئوف تر از مادرم کشید تلخم ولی شبیه عسل می کند مرا مثل همیشه زود بغل می کند مرا آقای مهربان به دلم تا نگاه کرد گمراه را به سوی حرم سر به راه کرد آلوده را مسافر این بارگاه کرد رحمی به حال دربه دری بی پناه کرد دلشوره های من همگی برطرف شده حالم شبیه حال گدای نجف شده افتاده سوی ما نظر مرتضی علی سلطان مان شده پسر مرتضی علی کهف الوراست زیر ِ پرِ مرتضی علی با آبروست کلب در مرتضی علی سلطان کرم به روی کرم می کند حراج دیدم شفا گرفتنِ بیمارِ لاعلاج دلمرده ام مسیح منی ثامن الحجج بر سینه دست رد نزنی ثامن الحجج کردی محال را شدنی ثامن الحجج مثل علی ابالحسنی ثامن الحجج بیمار آمدم که مداوا کنی مرا مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا با بندگی به طعم عبادات می رسم از خاک بوسی ات به سماوات می رسم با گریه تا به اوج مقامات می رسم آخر شبی به فیض ملاقات می رسم دستور داده ای که بدانند عالمین راهِ رسیدنِ به خدا گریه بر حسین عیداست ، در مدینه ولی غم بپا کنید زینب مسافر است برایش دعا کنید سادات با ادب همگی کوچه واکنید او را به گریه راهی کرببلا کنید ام البنین بیا که عقیله مسافر است در پای ناقه با ادب عباس حاضر است این کاروان رسید به گودال قتلگاه زینب به سر زنان وسط اینهمه سپاه با چادر لگد شده تنها و بی پناه می کرد سر بریدن آقای خود نگاه او‌پای بوسه ای زگلو تازیانه خورد تادست زیر آن بدن پاره پاره برد فریاد زد حسین چرا نا مرتبی شک دارم ای عزیز ، تو سالار زینبی؟! از چه هلال هلال چنان ماه ، در شبی شخم ت زدند با کف هر نعل مرکبی رنگ تنت عوض شده در زیر آفتاب همرنگ پیکر تو شده صورت رباب @ghasemnemati_ir
دستم گرفت و مثل پدر تاحرم کشید گفتم سلام ، دست به روی سرم کشید با گوشهٔ عباش به چشم ترم کشید نازِ مرا رئوف تر از مادرم کشید تلخم ولی شبیه عسل می کند مرا مثل همیشه زود بغل می کند مرا آقای مهربان به دلم تا نگاه کرد گمراه را به سوی حرم سر به راه کرد آلوده را مسافر این بارگاه کرد رحمی به حال دربه دری بی پناه کرد دلشوره های من همگی برطرف شده حالم شبیه حال گدای نجف شده افتاده سوی ما نظر مرتضی علی سلطان مان شده پسر مرتضی علی کهف الوراست زیر ِ پرِ مرتضی علی با آبروست کلب در مرتضی علی سلطان کرم به روی کرم می کند حراج دیدم شفا گرفتنِ بیمارِ لاعلاج دلمرده ام مسیح منی ثامن الحجج بر سینه دست رد نزنی ثامن الحجج کردی محال را شدنی ثامن الحجج مثل علی ابالحسنی ثامن الحجج بیمار آمدم که مداوا کنی مرا مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا با بندگی به طعم عبادات می رسم از خاک بوسی ات به سماوات می رسم با گریه تا به اوج مقامات می رسم آخر شبی به فیض ملاقات می رسم دستور داده ای که بدانند عالمین راهِ رسیدنِ به خدا گریه بر حسین عیداست ، در مدینه ولی غم بپا کنید زینب مسافر است برایش دعا کنید سادات با ادب همگی کوچه واکنید او را به گریه راهی کرببلا کنید ام البنین بیا که عقیله مسافر است در پای ناقه با ادب عباس حاضر است این کاروان رسید به گودال قتلگاه زینب به سر زنان وسط اینهمه سپاه با چادر لگد شده تنها و بی پناه می کرد سر بریدن آقای خود نگاه او‌پای بوسه ای زگلو تازیانه خورد تادست زیر آن بدن پاره پاره برد فریاد زد حسین چرا نا مرتبی شک دارم ای عزیز ، تو سالار زینبی؟! از چه هلال هلال چنان ماه ، در شبی شخم ت زدند با کف هر نعل مرکبی رنگ تنت عوض شده در زیر آفتاب همرنگ پیکر تو شده صورت رباب @ghasemnemati_ir
علیه‌السلام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ آقای مهربان، یا حضرت سلطان دلتنگ مشهدم، آقای خراسان رئوفا بالعباد مولا ابا الجواد علی موسی الرضا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ تو صاحب روضهٔ ی ، عزای دو ماهی سفره دارِ غمِ ، اباعبداللهی ای بضعهٔ رسول کمم‌را کن قبول علی موسی الرضا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ درهای حجره را ، با چشم تر بستی این دم آخری ، دیده به در هستی آرزوی پدر بوسیدنِ پسر علی موسی الرضا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ در کربلا ولی ، بابا زپا افتاد با دیدن علی، روی زمین جان داد روی دست پدر اربا اربا پسر علی موسی الرضاآرام جان زینب حسین جانم رسیده بر لب حسین آتش به دل مزن جان زهرا خیمه مزن در این دشت و صحرا /۲ یابن الزهرا یا ثارالله/۳ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @ghasemnemati_ir