eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
3.8هزار دنبال‌کننده
610 عکس
125 ویدیو
15 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸جملات جگرسوز فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها با امیرالمومنین علیه‌السلام در مسیر بازگشت به خانه ... در نقل‌ها آمده است: بعد از آنکه امیرالمومنین علیه‌السلام را به زور طناب و تازیانه به مسجد برای بیعت کشاندند، وقتی که امیرالمومنین علیه‌السلام از مسجد خارج شدند، فَلمّا رَأَتْهُ اِنکَبّتْ عَلیٰ کِتفَیهِ تُقَبّلُهُما و هِیَ تَقولُ ▪️تا نگاه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به مولا افتاد، پیش آمدند و سر مبارک خود را بر روی شانه‌های امیرالمومنین علیه‌السلام گذاشتند و ‌آنها را می‌بوسیدند؛ (گویا ردّ طناب، بر روی گردن و شانه‌های مولا باقی مانده بود) و می‌فرمودند: رُوحِی لِروحِكَ الفِداء و نَفسى لِنفسك الوَقا يا أبَا الحسن! 🔻جان من فدای جانت شود! من پیش‌مرگت بشوم یا ابا الحسن! اِنْ كنتَ في خيرٍ كنتُ مَعك وَ اِنْ كنتَ فى شرٍّ كنتُ مَعك ▪️من همواره پا به پای تو خواهم بود؛ چه این ماجرا به خیر تمام بشود چه به شرّ. فَبکیا جمیعاً ثُمّ أخَذَ السّبطَین مِن یَدِها و مَضَیٰا 🔻با این جملات، هر دو به گریه افتادند؛ سپس امام حسن و إمام حسین علیهماالسلام دست مادرشان را گرفتند و همگی به سمت خانه برگشتند. 📚الكوكب الدُّرّي،حائری مازندرانی، ج۱، ص۱۹۶. 📚احتجاج الزهراء «سلام‌الله‌علیها»،رضوی نجفی‌.ص ۱۴۰ 📚فاطمه الزهراء «سلام‌الله‌علیها» من المهد الی اللحد ص۲۷۷ @ghasemnemati_ir
🩸جملات جگرسوز فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها با امیرالمومنین علیه‌السلام در مسیر بازگشت به خانه ... در نقل‌ها آمده است: بعد از آنکه امیرالمومنین علیه‌السلام را به زور طناب و تازیانه به مسجد برای بیعت کشاندند، وقتی که امیرالمومنین علیه‌السلام از مسجد خارج شدند، فَلمّا رَأَتْهُ اِنکَبّتْ عَلیٰ کِتفَیهِ تُقَبّلُهُما و هِیَ تَقولُ ▪️تا نگاه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به مولا افتاد، پیش آمدند و سر مبارک خود را بر روی شانه‌های امیرالمومنین علیه‌السلام گذاشتند و ‌آنها را می‌بوسیدند؛ (گویا ردّ طناب، بر روی گردن و شانه‌های مولا باقی مانده بود) و می‌فرمودند: رُوحِی لِروحِكَ الفِداء و نَفسى لِنفسك الوَقا يا أبَا الحسن! 🔻جان من فدای جانت شود! من پیش‌مرگت بشوم یا ابا الحسن! اِنْ كنتَ في خيرٍ كنتُ مَعك وَ اِنْ كنتَ فى شرٍّ كنتُ مَعك ▪️من همواره پا به پای تو خواهم بود؛ چه این ماجرا به خیر تمام بشود چه به شرّ. فَبکیا جمیعاً ثُمّ أخَذَ السّبطَین مِن یَدِها و مَضَیٰا 🔻با این جملات، هر دو به گریه افتادند؛ سپس امام حسن و إمام حسین علیهماالسلام دست مادرشان را گرفتند و همگی به سمت خانه برگشتند. 📚الكوكب الدُّرّي،حائری مازندرانی، ج۱، ص۱۹۶. 📚احتجاج الزهراء «سلام‌الله‌علیها»،رضوی نجفی‌.ص ۱۴۰ 📚فاطمه الزهراء «سلام‌الله‌علیها» من المهد الی اللحد ص۲۷۷ @ghasemnemati_ir
علیه_السلام ‏🔴به خدا قسم دیدم که دیوارهای مسجد از جا کنده شد ... 🔺به نقل کتاب شریف «الإحتجاج»: امام صادق علیه‌السلام فرمودند: هنگامی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را از منزلشان بیرون کشیدند، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از خانه بیرون آمدند و تمام زنان بنی هاشم نیز با او بیرون آمدند و رفتند تا به نزدیک قبر مطهر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسیدند. در آن هنگام رو به آن جماعت غاصب نموده و فرمودند: 🔺خَلُّوا عَنِ ابْنِ عَمِّی فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی 🔻پسر عمویم را رها کنید، قسم به آن خدایی که محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله را به حق برانگیخت اگر او را رها نکنید، گیسوان خود را پریشان می‌کنم 🔺وَ لَأَضَعَنَّ قَمِیصَ رَسُولِ اللَّه عَلَی رَأْسِی وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی 🔻و پیراهن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را بر سر افکنده و به درگاه خداوند تبارک و تعالی فریاد برمی‌آورم. 🔴یقین بدانید که ناقه صالح، در نزد خدا از من گرامی‌تر نبود و بچه‌ی آن ناقه نیز در نزد خدا از فرزندان من گرامی‌تر نبود. 📜 سلمان گوید: 🔺کُنْتُ قَرِیباً مِنْهَا فَرَأَیْتُ وَ اللَّهِ أَسَاسَ حِیطَانِ الْمَسْجِدِ تَقَلَّعَتْ مِنْ أَسْفَلِهَا 🔻من نزدیک ایشان [فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها] ایستاده بودم، به خدا سوگند دیدم که پایه دیوارهای مسجد از جا کنده شد، به طوری که اگر کسی می‌خواست، می‌توانست از زیر آن بگذرد. 📖الاحتجاج،طبرسی،ص ۵۶ 📖بحارالانوار ج ٢٨ ص٢٠۶ @ghasemnemati_ir
علیه_السلام ⚫️ای‌سلمان ! فاطمه «سلام‌الله‌علیها» را دریاب؛ که اگر نفرین کند ، مدينه اهلش را می‌بلعد... 🔴در روایت آمده است: وقتی که امیرالمومنین علی علیه‌السلام را از خانه خارج کردند، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها (به مسجد) آمد و خطاب به ابوبکر فرمود: ای ابوبکر! آیا می‌خواهی مرا بیوه کنی؟ 🔺 وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَکُفَّ عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی وَ لَأَشُقَّنَ جَیْبِی وَ لَآَتِیَنَّ قَبْرَ أَبِی وَ لَأَصِیحَنَّ إِلَی رَبِّی 🔻به خدا سوگند اگر علی علیه‌السلام را رها نکنی، موهایم را پریشان کرده و پیراهن خود را پاره می‌کنم و بر سر قبر پدرم می‌روم و به سوی پروردگارم ناله بر می‌آورم. 📜فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها دست امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را گرفت و به سمت قبر مطهر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله راه افتاد. 🟡 در این‌جا بود امیرالمؤمنین علیه‌السلام (در حالی که با طناب دست و پایش بسته بود و گردن مبارکش به زیر تیغ عمر بود)، به سلمان فرمود : 🔺أَدْرِکْ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ فَإِنِّی أَرَی جَنْبَتَیِ الْمَدِینَةِ تُکْفَئَانِ 🔻دختر محمد «صلی الله علیه و آله»، را دریاب؛ دارم می‌بینم که دو طرف مدینه دارد بر روی هم قرار می‌گیرد [کنایه از اینکه مدینه دارد زیر و رو می‌شود] 🔺وَ اللَّهِ إِنْ نَشَرَتْ شَعْرَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ أَتَتْ قَبْرَ أَبِیهَا وَ صَاحَتْ إِلَی رَبِّهَا لَا یُنَاظَرُ بِالْمَدِینَةِ أَنْ یُخْسَفَ بِهَا وَ بِمَنْ فِیهَا 🔻به خدا سوگند اگر او موهایش را پریشان کرده و پیراهن خود را پاره کند و بر سر قبر پدرش برود و به سوی پروردگارش ناله برآورد، در اندک زمانی، مدینه تمام کسانی که در آن هستند را خواهد بلعید. 📜 سلمان، خود را به ایشان رساند و عرض کرد: ای دختر محمد! خداوند پدرت را برای رحمت مبعوث نموده است؛ برگردید! فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: 🔺یَا سَلْمَانُ یُرِیدُونَ قَتْلَ عَلِیٍّ مَا عَلَیَّ صَبْرٌ فَدَعْنِی حَتَّی آتِیَ قَبْرَ أَبِی فَأَنْشُرَ شَعْرِی وَ أَشُقَّ جَیْبِی وَ أَصِیحَ إِلَی رَبِّی 🔻ای سلمان! این‌ها می‌خواهند علی علیه‌السلام را بکشند، من نمی‌توانم صبر کنم، پس بگذار بر سر قبر پدرم بروم و موهایم را پریشان کرده و پیراهنم را پاره کنم و به سوی پروردگارم ناله برآورم. 📜 سلمان گفت: 🟡من می‌ترسم که زمین، مدینه را در خود فرو ببرد، علی علیه‌السلام مرا پیش شما فرستاده تا به شما بگویم که به خاطر او به خانه برگردید و از این کار منصرف شوید. صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها (تا اسم مولا علی علیه‌السلام را شنیدند) فرمودند: 🔺 إِذاً أَرْجِعُ وَ أَصْبِرُ وَ أَسْمَعُ لَهُ وَ أُطِیعُ 🔻حال که مولایم علی علیه‌السلام اینگونه فرموده، پس بر می‌گردم و صبر می‌کنم و به امر ایشان گوش کرده و از ایشان اطاعت می‌کنم. 📖تفسیر عیاشی ج٢ ص۶٧ 📖بحارالانوار ج ٢٨ ص٢٢٩ @ghasemnemati_ir
📍امیرالمؤمنین علیه‌السلام، خودش این روزها از بانوی خانه‌اش پرستاری می‌کند ... 🔴در روایتی امام حسین علیه‌السلام فرمودند: هنگامی که فاطمه دختر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بیمار شد، به امیرالمومنین علی علیه السلام وصیت کرد که موضوع بیماری وی را مخفی بدارد و هیچ کس را از بیماری او با خبر نکند.‌مولا علی علیه‌السّلام نیز به وصیت او عمل کرد. 🔺وَ کَانَ یُمَرِّضُهَا بِنَفْسِهِ وَ تُعِینُهُ عَلَی ذَلِکَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ رَحِمَهَا اللَّهُ عَلَی اسْتِسْرَارٍ بِذَلِکَ کَمَا وَصَّتْ بِهِ 🔺حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام خودش پرستاری فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را عهده دار بود و اسماء بنت عمیس _ که خدا او را رحمت کند _ طبق سفارش فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، در امر پرستاری به مولا علی علیه‌السلام یاری می‌رساند. 📖الأمالی، شیخ مفید ص٢٨١ 📖بحارالانوار ج ۴٣ ص٢١٠ @ghasemnemati_ir
شعر بستری و شهادت امیرالمومنین از زبان حضرت زینب سلام الله علیهم این دو روزه چون سه ماهه مادرم لاغر شدی حضرت خیبر شکن ،هم سطح با بستر شدی چشم‌های نیمه بازت را به روی من نبند مادرم را خواب میبینی مگر،باشد بخند دور لبهایت زبانت را نچرخان جان من شیر آوردم برایت نوش جان مهمان من بد زده نامرد زخم تو نمی آید به هم مثل زخم بازوی مادر سرت کرده ورم آن غلافی که به کوچه بازوی مادر شکست تیغِ آن در کوفه آمد بر سر حیدر نشست قاتلت با طعنه می خندید بر احوال من گفت بدجوری زدم ،بیهوده دست و پا نزن مادرم ای کاش امشب بود تا کاری کند مثل ایام اُحد از تو پرستاری کند با تکان دست و پایت دست و پا گم کرده ام آن کفن هایی که مادر داد را آورده ام می روی از هوش می گویی کلامی بی صدا کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا چادرم را از چه می بوسی تو با گریه چنین با تماشای وقارم پای می کوبی زمین مَحرمان جمعند دور دخترت گریه نکن بازهم وا می شود زخم سرت گریه نکن تا ابوفاضل کنارم هست در آرامشم چادرم را روی زخم صورت تو می کشم از ازل بین حسین و قلب من ، احساس بود مادرم هم روی گیسوی حسین حساس بود هر چه می خواهی بگو ، بازی نکن با جان من با تماشای حسین حرف جدایی را مزن وای اگر روزی ببینم زیر پا افتاده است زیر زانوهای قاتل از صدا افتاده است شک ندارم آنکه اموال حرم را می برد بعد ِ پیراهن می آید معجرم را می برد کوفیان با ما دمِ دروازه بد تا می کنند بر سربازار زینب را تماشا می کنند نان و خرماهای تو روزی ز خاطر می رود پیش پای دخترت زینب تصدق می شود @ghasemnemati_ir