eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
3.9هزار دنبال‌کننده
615 عکس
131 ویدیو
15 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸وقتی که صدیقه کبری نگذاشت مولا علی «علیهماالسلام» را به مسجد ببرند، «چند نفر» و «چگونه» آن مظلومه را می‌زدند... گزارش‌های دردناکی از این واقعه نقل شده که چند مورد از آن ها را با قلمی لرزان نقل می‌کنیم: 📜 أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ السَّيْفِ بِأَمْرِهِ. ▪️قنفذ (غلام عمر) به دستور او با غلاف شمشیر ضربه‌ای محکم بر آن بانوی مظلومه زد.(۱) 📜 فَأَلْجَأَهَا قُنْفُذٌ إِلَی عِضَادَةِ بَیْتِهَا وَ دَفَعَهَا فَکَسَرَ ضِلْعاً مِنْ جَنْبِهَا ▪️قنفذ، با ضربه‌ای فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را به میان در و دیوار خانه پرت کرد که در اثر این ضربه، یکی از دنده‌های پهلوی آن مظلومه شکست.(۲) 📜 ضَرَبَها قُنفُذ عَلَى وَجهِها و أصابَ عَينَها ▪️قنفذ ضربه‌ای به صورت آن حضرت زد که در اثر آن ضربه چشم آن مظلومه مجروح شد.(۳) 📜 ضَرَبَها خالدُ بنِ الوَليدِ بِنَعلِ السّيف ▪️خالد بن ولید با غلاف شمشیر آن بانوی مظلومه را کتک زد.(۴) 📜 ضََربَها المُغیرةُ حتّی أدمٰاها ▪️مغیره آن‌قدر آن حضرت را کتک زد که خون از جسم شریفش جاری شد.(۵) 📜 فَرَفَعَ السَّیْفَ وَ هُوَ فِی غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا ▪️عمر، شمشیرش را در حالی که در غلاف بود، بالا برد و آن را محکم به پهلوی آن حضرت زد؛ آن مظلومه ناله‌ای کشید که عمر باز با تازیانه‌اش بر روی دست آن حضرت زد.(۶) 📜 فَالْتَفَتَ عُمَرُ إلىٰ مَن حَولِهِ وَ قال: «إضرِبُوا فاطمةَ» فَانْهٰالَتِ السِّياطُ عَلَى حَبيبةِ رَسولِ اللهِ...حتّى أدمُوا جِسمِها! ▪️عمر رو کرد به همه اطرافیانش و فریاد زد: «فاطمه را بزنید!» پس، از زمین و هوا تازیانه‌ها بر جسم شریف آن حضرت فرود می‌آمد و آن قدر آن مظلومه را زدند تا خون از جای جای جسم شریفش جاری شد.(۷) 📜در اثر آن ضربت هائى كه به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها وارد شد آن حضرت غش كرد.(۸) 📚(۱)دلائل الإمامة ص۱۳۵ 📚(۲)کتاب سلیم بن قیس،ص۸۵ 📚(۳)سیرة الأئمة الإثنی عشر، ج۱ ص۱۳۲ 📚(۴)موسوعة الکبری، ج۱۰ ص۳۷۵ 📚(۵)الاحتجاج ج۱ ص۱۸۱(با اندکی تفاوت) 📚(۶)کتاب سلیم بن قیس، ص۸۴ 📚(۷)مؤتمر علماء بغداد ص۶۳ 📚(۸)جنة العاصمة،میرجهانی، ص۲۵۲ @ghasemnemati_ir
🩸فرازهایی از مصیبت «هیزم» و «آتش‌زدن» خانه حضرت‌ زهرا سلام‌الله‌علیها... روایات و گزارشات تاریخی متعدد و جانسوزی از این واقعه به ما رسیده است که چند مورد از آن را نقل می‌کنیم: 📜 امام باقر علیه‌السّلام در روایتی فرمودند: ... ثُمَّ يُحْرِقُهُمَا بِالْحَطَبِ الَّذِي جَمَعَاهُ لِيُحْرِقَا بِهِ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ؛ وَ ذَلِكَ الْحَطَبُ عِنْدَنَا نَتَوَارَثُهُ. ▪️حضرت مهدی «ارواحنافداه» با همان هیزمی که اولی و دومی آوردند تا علی و فاطمه و حسنین علیهم‌السلام را بسوزانند، آن دو را به آتش می‌کشد؛ و آن هیزم در دست ما اهلبیت علیهم‌السلام نسل به نسل به ارث می‌رسد (تا به دست حجة بن الحسن علیهماالسلام برسد)(۱) 📜 إنّه اِختَبَزَ جيرانُ آلِ محمّد عليهم‌السلام وَ احتَطَبوا ثلاثينَ يَوماً مِن الحَطَِب الّذي وَضَعَُه الأوّلُ وَ الثّاني ▪️آن‌قدر آن هیزم زیاد بود که همسایه های خانه مولا علی علیه‌السلام تا سی روز برای پختن نان و سائر امور از آن استفاده‌ می‌کردند.(۲) 📜 اِنّهم جَمَعوا الحَطَبَ عَلَی بابِ الدّار حتّی بَلَغَ السَّقفَ. ▪️آن قدر هیزم پشت در خانه جمع کرده بودند که به سقف می‌رسید.(۳) 📜 إِنْ لَمْ یَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَی أَهْلِ هَذَا الْبَیْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِیهِ. ▪️بعد از آنکه فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» در را به روی او باز نکرد، عمر با صدای بلند گفت: اگر علی «علیه‌السلام» از خانه بیرون نیاید، خانه را با هیزم بسیار به آتش کشیده و اهل آن را میسوزانم.(۴) 📜‌ فَأمَرَ بِحَطَب فَجَعَلَ حَواليَ بَيتِه ثُمّ اِنطلَقَ عُمَرُ بِنارٍ ▪️سپس دستور داد تا هیزم بیاورند و آن‌ها پشت در و حوالی آن جا بگذارند؛ سپس خودش آمد و با فتیله‌ای که در دست داشت، آن‌ها را به آتش کشید.(۵) 📜 وَ أَخَذَتِ النَّارُ فِی خَشَبِ الْبَابِ و دَخَلَ الدُّخانُ البَیتَ ▪️آتش، به در رسید و چوبه در آتش گرفت(۶) و دود وارد خانه شد... (۷) 📚(۱)دلائل الإمامة ص۴۵۶ 📚(۲)مثالب‌النواصب،ابن‌شهرآشوب،ج۱ ص۲۱۱(خطی) 📚(۳)العبرة الساکته،دهینی،ج۳ ص۱۰۹ 📚(۴)بحارالانوار ج۳۰ ص۱۱۰ 📚(۵)تفسیر العیاشی ص۸۶۰ 📚(۶)بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹ 📚(۷)الشافی، سیدمرتضی، ج۱ ص۲۴۱ (با اندکی تفاوت) @ghasemnemati_ir
🩸فرازهایی از مصیبت «سیلی‌زدن» به روی مبارک إنسیّة الحَوراء سلام‌الله‌علیها، توسط شخص «دوّمی» ... 🥀 روزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گریه می‌کردند و به امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمودند: أَبْکِی مِنْ ضَرْبَتِکَ عَلَی الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا 📋 یاعلی! گریه می‌کنم بر آن ضربتی که بر فرق تو و آن سیلی‌ای که برگونه فاطمه سلام‌الله‌علیها می‌زدند.(۱) 🥀 خود دوّمی در نامه‌اش به معاویه چنین نوشت: ... وَ دَخَلْتُ فَأَقْبَلَتْ إِلَیَّ بِوَجْهٍ أَغْشَی بَصَرِی، 📋 بعد از آنکه لگد بر زدم، وارد خانه شدم که با فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» روبرو شدم؛ نور او، چشم مرا کور کرده بود. فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَی خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَی الْأَرْضِ، 📋 پس از روی پوشیه‌اش چنان سیلی به صورتش زدم که گوشواره‌اش کنده شد و بر روی زمین افتاد.(۲) 🥀 حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نیز در روایتی فرمودند: وَ رَکَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِی وَ النَّارُ تُسْعَرُ 📋 پشت در بودم که عمَر با لگد بر در زد و در به طرف من برگشت؛ من باردار بودم که با صورت در بین شعله‌های آتش به روی زمین افتادم. وَ تَسْفَعُ وَجْهِی، فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتَّی انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ أُذُنِی، 📋عمر وارد خانه شد و به صورتم لطمه زد و آن‌چنان به صورتم سیلی زد که گوشواره‌ام از گوشم افتاد.(۳) 🥀 در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: مادر ما قباله فدک را از ابوبکر گرفته بود و در مسیر بازگشت به خانه بود که عمر راه را بر او بست؛ عمر هر چه که گفت قباله را به من بده، اما فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آن را به او نداد. فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ ... 📋 پس با پایش آنچنان به مادر ما لگدی زد که مادرمان به روی زمین افتاد. ثُمَّ لَطَمَهَا فَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی قُرْطٍ فِی أُذُنِهَا حِینَ نُقِفَتْ 📋 سپس جلو آمد و بر صورت مبارک مادرمان چنان سیلی زد که هنوز که هنوز است گویا دارم می‌بینم آن لحظه‌ای را که گوشواره های مادرم بر روی زمین افتاد...(۴) 📚(۱)الامالی،شیخ صدوق،ص۱۹۷ 📚(۲)بحارالانوار، ج۳۰ ص۲۹۴ 📚(۳)الهدایةالکبری،خصیبی،ص۱۷۹؛ و بحارالانوار، ج۳۰ ص۳۴۹ 📚(۴)الاختصاص، ص۱۸۵ @ghasemnemati_ir
🩸وقتی که امیرالمومنین «علیه‌السلام» با همسرِ به خاک و خون افتاده‌اش، روبرو می‌شود و عبای خود را بر روی آن حضرت می‌اندازد... در نقل‌ها آمده است: 📋 ﻓَﺨَﺮَﺝَ أﻣﻴﺮُﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦَ ﻋﻠﻴﻪ‌ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣِﻦ ﺩﺍﺧﻞِ ﺍﻟﺪَّﺍﺭ ﻣُﺤﻤَّﺮَ ﺍﻟﻌَﻴﻦِ دَائِرَ الْحَدَقَتَيْنِ ﺣَﺎﺳﺮاً، ﺣﺘّﻲ ألقیٰ ﻣَﻠﺎﺀَﺗَﻪ ﻋَﻠَﻴﻬﺎ ﻭ ﺿَﻤَّﻬﺎ إلیٰ صَدْرِهِ ▪️امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در حالی که چشمانش سرخ شده بود و حدقه در کاسهٔ چشمانش می‌چرخید و سر و پایش برهنه بود، از داخل خانه بیرون آمد و اول عبایش را بر روی صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها انداخت و آن بانو را بلند کرد و به سینه چسپاند. 📋 وَ صاحَ بِفضّةَ: ﻳﺎ فِضّةُ ﻣَﻮﻟﺎﺗُﻚِ ﻓَﺎقْبِلی ﻣﻨﻬﺎ ﻣﺎ ﺗ‌َﻘﺒَﻠﻪ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀُ ﻓَﻘَﺪ ﺟﺎﺀَﻫﺎ ﺍﻟﻤَﺨﺎﺽُ ﻣِﻦَ ﺍﻟﺮَّفسةِ ﻭ ﺭَﺩِّ ﺍﻟﺒﺎبِ، ﻓَﺎﺳﻘَﻄَﺖ ﻣُﺤﺴﻨﺎ. ▪️و سپس فریاد زد: فضه بیا! سروَرت فاطمه سلام‌الله‌علیها را دریاب؛ که از لگد و ضربهٔ دری که به او خورده، درد زایمان گرفته و محسنش سقط شده است... 📚هدایة الکبری ،ج۱ ص۴۰۷ 📚بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹ 📚الهجوم علی بیت فاطمه سلام‌الله‌علیها،ص١٢٠ ... @ghasemnemati_ir
🩸ای کاش پسر ابوطالب می‌مُرد و نمی‌دید که همسر‌ش را کتک می‌زنند... در نقل‌ها آمده است: وقتی که امیرالمومنین علی علیه‌السلام را، بعد از آن واقعه هجوم دردناک، به زور به مسجد کشاندند، مولا علی علیه‌السلام در جایی توقف نموده و با جملاتی جمعیت حاضر را سرزنش کرده و در ضمن آن خطبه‌، فرمودند: 📋 أو تُضْرَبُ الزَّهراءُ نَهْراً، و مِنّا يؤخَذُ حَقُّنا قَهْراً وَ جَبْراً، فَلا نَصيرَ وَ لا مُجيرَ وَ لا مُسْعِدَ وَ لا مُنْجِد؟! ▪️آیا زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها به زجر باید کتک زده بشود؟! آیا حقّ ما با غلبه و جبر باید از ما گرفته شود؟ هیچ یار و یاروی نیست! هیچ ناصر و معینی نیست! 📋 فَلَيتَ اِبنُ أَبِي طالِب مَاتَ قَبلَ يَومه، فَلَا يَرَى الكَفرَةَ الفَجَرة قَد ازدَحَمُوا عَلى ظُلمِ الطَّاهرةِ البَرَّة، ▪️كاش پسر ابوطالب پيش از اين روز مُرده بود، و نمى‌ديد كه كفّار و فجّار هجوم بياورند و ازدحام كنند بر ظلم و ستم كردن در حقّ فاطمه‌اى كه پاكيزه و نيكوكار است؛ 📋 فَتَبًّا تَبًّا، و سُحقاً سُحقاً، ذلكَ أمرٌ إلَى اللّهِ مَرجعُهُ، و إلَى رسولِ اللّه صلّى اللّه عليه و آله مَدفَعُه ▪️خدا ايشان را هلاك كند، و ملازم خسران قرار دهد، و دور گرداند آنها را از رحمت خود، اين كارى كه كردند بازگشت آن بسوى خداست، و دفاع آن با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله است. 📋 فَقَد عَزَّ عَلَى اِبنِ أَبي طَالب أَنْ يَسوَدَّ مَتنُ فاطمةَ ضَرباً، و قَد عُرِفَ مقامُه، و شُوهِدَت أَيّامُه ▪️بسيار دشوار است بر پسر ابى طالب كه پُشت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از شدت ضرب و شتم سياه شود، و حال آنكه از پيش، مقام او شناخته شده بود، و روزهاى عزّت و عظمت او ديده شده بود. 📚نوائب الدهور، ج٣ ص١٧٥ 📚عوالم العلوم، ج١١ ص٥٧٦ 📚جُنّة العاصمة، ص٢٥۷ @ghasemnemati_ir
چادر تو حبل المتین فاطمه فاطمه رکن امیرالمومنین فاطمه فاطمه روز قیامت ، ناقه سواری بر چشم عالم ، پا می گذاری زهرا یا زهرا ای مادر هر سینه زن فاطمه فاطمه ام الحسین ام الحسن فاطمه فاطمه در مهربانی ، تو بی نظیری دستان مارا ، محشر بگیری زهرا یا زهرا در وسط آتش و دود فاطمه فاطمه صورت تو گشته کبود فاطمه فاطمه زیر لگدها ، نقش زمینی ناله کشیدی ، فضه خذینی مظلومه زهرا تاکه در خانه شکست فاطمه فاطمه محسن تو رفت ز دست فاطمه فاطمه در جای تنگی ، شدی گرفتار گفتی به گریه ، لعنت به مسمار مظلومه زهرا گرچه میان بستری فاطمه پشت و پناه حیدری فاطمه فاطمه گشته دعایت ، با گریه هرشب عجل وفاتی،یاربی یاری زهرا یا زهرا ای همه آرامش من فاطمه فاطمه رد نکنی خواهش من فاطمه فاطمه خیلی برایم زهرا عزیزی می میرم از جایت بر نخیزی زهرا یا زهرا بوسه زدی روی حسین فاطمه فاطمه شانه زدی موی حسین فاطمه فاطمه دلواپسی تو ، بهر لبانش پنجه نیفتد ، در گیسوانش زهرا یا زهرا باشد قرار ما دوتا فاطمه فاطمه شب‌های جمعه کربلا فاطمه فاطمه پیراهنش را ، بر سر گزاری آبهای خود بر ، حنجر گزاری جانم حسین جان ناله زنی ای بی کفن یا بنی حسین عریان شدی در پیش من یا بنی حسین جمعت کنم از ، خاک بیابان بر خورده بر من ، شدی تو عریان جانم حسین جان ناله رسد ز کوچه ها مادرم مادرم ذکر امام مجتبی مادرم مادرم کوچه عذاب ِ ، ما غیرتی هاست چون قتلگاهِ، اولادِ زهراست آه و واویلا مسیر خانه بسته شد آه و‌اویلتا حرمت ما شکسته شد آه و واویلتا چشمان مادر، شد تیره و تار یکی زسیلی ، یکی زدیوار آه و واویلا دیدی توباچشمان خود ای حسن جان حسن وقتی قباله پاره شد ای حسن جان حسن تا خانه مادر ، را می کشاندی آهسته چادر ، را می تکاندی ای مهربان تر از همه مادر ای مادر أمُّ الاَحبا فاطمه مادر ای مادر خدمت گذارت ، روح الامین است چون خانهٔ تو ، عرشِ زمین است زهرا یا زهرا با آنکه هستی بی حرم مادر ای مادر بر ما سوا داری کرم مادر ای مادر از دامن تو ، حسن کریم است ارباب عالم ، صاحب حریم است زهرا یا زهرا دارد ورم بازوی تو مادر ای مادر خونین شده پهلوی تو مادر ای مادر اوضاع خانه ، شد نا مرتب شانه نخورده ، گیسوی زینب بازی نکن با جان من فاطمه جانم حرف ِ جدایی را مزن فاطمه جانم شرمنده ام از ، رویت عزیزم ماندم چه خاکی، بر سربریزم زهرا یا زهرا آتش به دلها می زنی فاطمه جانم داری کفن تا می زنی فاطمه جانم آهسته بارِ ، سفر ببندی باید به تابوتِ خود بخندی!!! زهرا یا زهرا دستان لرزانم ببین فاطمه جانم با زانو افتادم زمین فاطمه جانم جان دادنت را ، باید ببینم روی تن تو ، لحد بچینم ای قمر هاشمیان ابوفاضل مدد عموی صاحب الزمان ابوفاضل مدد صحن و سرایت ، قبلهٔ حاجات باب الحوائج ، عموی سادات جانم اباالفضل @ghasemnemati_ir
سرای دیده بارانی است مردم دگر وقت پریشانی است مردم رسیده باز بوی فاطمیه هوای شهر طوفانی است مردم گرفته غم چنان راه نفس را که گریه هست آوا نیست مردم کسی که سوز زهرا در دل اوست نوایش بیت‌الاحزانیست مردم رسد از شهر پیغمبر صدایی ببینید آهِ زهرا نیست مردم یکی گوید به این هیزم به دستان سرایم عرش رحمانی است مردم به آن دسته که در راهند گویی دگر در پشت در جا نیست مردم لگد ،مسمارِ در ،فضه کجایی که دیگر وقت افشاء نیست مردم چنان در سینه ،جا خوش کرده مسمار نیازی بر لگدها نیست مردم بیاور زود فضه چادرش را زمانی بر مداوا نیست مردم _ _علی را دست بسته می‌کشند و کنون وقت تماشا نیست مردم گرفته دامنش را تا بدانند امیر عشق تنها نیست مردم اگر دست از سر او برندارند دمه گیسو پریشانی است مردم مقام دختر احمد که کمتر از آن ناقه به دنیا نیست مردم یهودی فدک این‌جا صدا زد که این رسم مسلمانیست مردم؟!!! @ghasemnemati_ir
آری صدای آه گاهی گوشه دار است آثار قلبی سوخته از روزگار است باید میان شعله ها سینه سپر کرد در این دیاری که چنین قحطی یار است هرکس که می‌خواهد بداند فاطمه کیست خونِ در و دیوار نقش اقتدار است باید به خون غلتید در حفظ ولایت ور نه ولایت محوری تنها شعار است خاک دو عالم بر سر اهل مدینه زهرا به امداد علی استر سوار است داغ دو دست بسته سنگین تر ز سیلی است باور کنید این مرد صاحب ذوالفقار است از بهر قنفذ این غلاف بی‌مروت در شهر نامردان نشان افتخار است از بعد از آنکه بازوی مادر شکستند گیسوی آشفته چونان باد بهار است سادات خون گریند تا روز قیامت زین گفته ام سری نهفته آشکار است نفرین بر آن مسمار هر کس که لگد زد . بنگر نود روز است مادر بی قرار است .تا فضه آمد دید بار شیشه افتاد فریاد زد نامرد بب بی باردار است تاریخ هم مانده چه پاسخ‌گوید این حرف آخر چرا زهرای اطهر بی‌مزار است؟! @ghasemnemati_ir
چادر تو حبل المتین فاطمه فاطمه رکن امیرالمومنین فاطمه فاطمه روز قیامت ، ناقه سواری بر چشم عالم ، پا می گذاری زهرا یا زهرا ای مادر هر سینه زن فاطمه فاطمه ام الحسین ام الحسن فاطمه فاطمه در مهربانی ، تو بی نظیری دستان مارا ، محشر بگیری زهرا یا زهرا در وسط آتش و دود فاطمه فاطمه صورت تو گشته کبود فاطمه فاطمه زیر لگدها ، نقش زمینی ناله کشیدی ، فضه خذینی مظلومه زهرا تاکه در خانه شکست فاطمه فاطمه محسن تو رفت ز دست فاطمه فاطمه در جای تنگی ، شدی گرفتار گفتی به گریه ، لعنت به مسمار مظلومه زهرا گرچه میان بستری فاطمه پشت و پناه حیدری فاطمه فاطمه گشته دعایت ، با گریه هرشب عجل وفاتی،یاربی یاری زهرا یا زهرا ای همه آرامش من فاطمه فاطمه رد نکنی خواهش من فاطمه فاطمه خیلی برایم زهرا عزیزی می میرم از جایت بر نخیزی زهرا یا زهرا بوسه زدی روی حسین فاطمه فاطمه شانه زدی موی حسین فاطمه فاطمه دلواپسی تو ، بهر لبانش پنجه نیفتد ، در گیسوانش زهرا یا زهرا باشد قرار ما دوتا فاطمه فاطمه شب‌های جمعه کربلا فاطمه فاطمه پیراهنش را ، بر سر گزاری آبهای خود بر ، حنجر گزاری جانم حسین جان ناله زنی ای بی کفن یا بنی حسین عریان شدی در پیش من یا بنی حسین جمعت کنم از ، خاک بیابان بر خورده بر من ، شدی تو عریان جانم حسین جان ناله رسد ز کوچه ها مادرم مادرم ذکر امام مجتبی مادرم مادرم کوچه عذاب ِ ، ما غیرتی هاست چون قتلگاهِ، اولادِ زهراست آه و واویلا مسیر خانه بسته شد آه و‌اویلتا حرمت ما شکسته شد آه و واویلتا چشمان مادر، شد تیره و تار یکی زسیلی ، یکی زدیوار آه و واویلا دیدی توباچشمان خود ای حسن جان حسن وقتی قباله پاره شد ای حسن جان حسن تا خانه مادر ، را می کشاندی آهسته چادر ، را می تکاندی ای مهربان تر از همه مادر ای مادر أمُّ الاَحبا فاطمه مادر ای مادر خدمت گذارت ، روح الامین است چون خانهٔ تو ، عرشِ زمین است زهرا یا زهرا با آنکه هستی بی حرم مادر ای مادر بر ما سوا داری کرم مادر ای مادر از دامن تو ، حسن کریم است ارباب عالم ، صاحب حریم است زهرا یا زهرا دارد ورم بازوی تو مادر ای مادر خونین شده پهلوی تو مادر ای مادر اوضاع خانه ، شد نا مرتب شانه نخورده ، گیسوی زینب بازی نکن با جان من فاطمه جانم حرف ِ جدایی را مزن فاطمه جانم شرمنده ام از ، رویت عزیزم ماندم چه خاکی، بر سربریزم زهرا یا زهرا آتش به دلها می زنی فاطمه جانم داری کفن تا می زنی فاطمه جانم آهسته بارِ ، سفر ببندی باید به تابوتِ خود بخندی!!! زهرا یا زهرا دستان لرزانم ببین فاطمه جانم با زانو افتادم زمین فاطمه جانم جان دادنت را ، باید ببینم روی تن تو ، لحد بچینم ای قمر هاشمیان ابوفاضل مدد عموی صاحب الزمان ابوفاضل مدد صحن و سرایت ، قبلهٔ حاجات باب الحوائج ، عموی سادات جانم اباالفضل @ghasemnemati_ir
🩸سرخیِ چشمی که تا زمان دفن هم خوب نشد ... در نقلی آمده است: 📋 ثُمَّ لَطَمَ عُمَر خَدَّها حَتّى احْمَرَّتْ عَينَها ▪️... سپس عمر با دستان نحسش چنان ضربه‌ای به وجه مبارک صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها زد که چشمان مبارک آن حضرت سرخ شد. 📚عوالم العلوم ج۱۱ ص۳۷ 🔖 و این «سرخی چشم» ادامه داشت تا آن ساعتی که «اسماء» گوید: 🥀 در حال غسل‌دادن دیدم بی‌اختیار صدای گریه امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه بلند شد. گفتم: حق دارید در گریه کردن در این مصیبت عظمی و بلیّه کبری! لیکن دیدم بی‌اختیار صدای مبارک به گریه بلند شد! سبب آن چه بود؟ 🥀 مولا علی علیه‌السلام فرمود: ای اسماء! در حال غسل دادن نظرم افتاد به صورت فاطمه سلام‌الله‌علیها ؛ دیدم که از ضربت آن بی‌دین کبود شده است و چشم مبارکش‌چون خون، سرخ شده است و بازوی مبارکش ورم کرده است چون یک دُملُج (دست‌بند)... 📚انوار الشهاده، ص۴۳۴ @ghasemnemati_ir
🩸«ارواحنافداه»راتازه_میکند... 🔖 رسم است که ابزار قتل و آزار مقتول را از دیدگان اولیاء دَم او دور می‌کنند تا داغ قلبشان تازه نگردد.‌.. 🔎 اما به حکم روایت: 📋 ذَلِكَ الْحَطَبُ عِنْدَنَا نَتَوَارَثُهُ(۱) ▪️آن هیزم‌ها در نزد ما اهل‌بیت، از امامی به امام بعدی به ارث می‌رسد. 👈 عین همان هیزم‌هایی که خانه صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها را به آتش کشیدند، در زمان حاضر در نزد حضرت ولیعصر «ارواحنافداه» است... و خدا می‌داند که با دیدن آن هیزم‌ها چه بر قلب نازنینش می‌گذرد ... 📝 همان هیزم‌هایی که چنان بلایی بر سر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها آوردند که خود آن مظلومه فرمود: 📋 فَسَقَطْتُ لِوَجْهِی وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِی، ▪️در آنجا (پشت در) با صورت به زمين خوردم، در حالی كه آتش دور و‌ برم شعله می‌کشید و حرارتش صورتم را مي‌سوزاند!(۲) 📌 لغت عرب معنای «تَسْفَعُ» را اینگونه می‌نویسد: أی «تَضرِب» و «تَلطِم»(۳) ✍ یعنی آن‌قدر آتش شعله‌ور بود که گویا زبانه‌های آتش، سیلی به وجه مبارک آن حضرت می‌زد... 📚(۱)دلائل الإمامة، ص۴۵۶ 📚(۲)ارشاد القلوب، ج۲ ص۳۶۲ 📚(۲) بحارالانوار ج۳۰ ص۳۴۳ 📚(۳)القاموس المحیط، ج۱ ص۷۲۸. @ghasemnemati_ir