🔻قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی در نطق پیش از دستور:
🔹مجلس بایدتغییر را ازخود آغازکند.
🔹شفاف سازی،هوشمندسازی،مردمی سازی وکارآمدسازی چهار رویکرد اصلی در تحول مجلس خواهد بود
🔹مجلس یازدهم نه بنای تقابل و مچگیری دارد و نه در پیگیری منافع و حقوق مردم مسامحه می کند.
🔹مجلس یازدهم تلاش می کند موانع قانونی دولت در مسیر خدمت رسانی به مردم را حذف و اصلاح کند، اما در عین حال اجازه نخواهد داد دولت در اجرا و پیاده سازی قوانینی که حل کننده مسائل مردم است، سهل انگاری کند.
🔹 متاسفانه باید بپذیریم انقلاب مردمی ما به اقتصادِ مردمی منجر نشد.
🔹مجلس یازدهم تلاش خواهد کرد تا بارهای بر زمین مانده انقلاب اسلامی که در راس آن، حل مشکلات و سختیهای زندگی محرومین و مستضعفین است را از زمین بردارد و آسیبهای اجتماعی ناشی از فقر و محرومیّت را به حداقل برساند
🇮🇷 کانال انقلابی #قوی_میشویم💪
🔹ایتا:
🆔️@ghavimishavim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
⭕️ادعای عجیب و غریب وزیر پرحاشیه دولت روحانی!!!
آذری جهرمی
وزیر ارتباطات:
🔹 برای توسعه شبکه ملی اطلاعات، بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان هزینه شده است
🔹اگر این رقم ادعایی جناب وزیر درست باشد باید ازیشان پرسید این مبلغ نجومی صرف کدام شبکه ملی اطلاعات شده ؟ در درون مرزهای جمهوری اسلامی که ما شبکه ملی اطلاعاتی نمیبینیم . نکند منظور همین شبکه های تحت مدیریت اسرائیلیهاست که چندسالی هست فضای مجازی کشور را اشغال کرده اند؟
🔹توصیه میشود در مجلس جدید طرح تحقیق و تفحص از همه نهادهای مسئول در حوزه فضای مجازی و شبکه ملی اطلاعات از وزارت ارتباطات و وزارت اطلاعات گرفته تا قرارگاه ها و سازمانهای مرتبط با نهادهای انقلابی تصویب و اجرا شود تا مشخص شود بودجه های هنگفت چندسال اخیر کجاها هزینه شده که فضای مجازی کشور اینگونه ولنگار است و چرا دشمنان بر امورات ما در این حوزه مسلط گشته اند.....
🇮🇷 کانال انقلابی #قوی_میشویم💪
🔹ایتا:
🆔️@ghavimishavim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
📲«احمد نادری»، نماینده تهران در مجلس: به علت اعتراض به اعتبارنامه «تاجگردون» تهدید مسلحانه شدهام
🇮🇷 کانال انقلابی #قوی_میشویم💪
🔹ایتا:
🆔️@ghavimishavim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🇮🇷 قوی می شویم💪
#قبرستان_بقیع در روز هشتـم شوال وهابیت ملعـون به سـرکردگی عبدالعـزیز بن سعود به مدینه حمله کـرده و
🔻 از آمریکا و آل سعود انتقام خواهیم گرفت
▫️ان شاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت. داغ حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.
#امام_خمینی
صحیفه نور جلد ۲۰ صفحه ۲۲۸
مورخ: ۱۳۶۷/۰۴/۲۹
▪️به مناسبت سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهما السلام
4_5953765514906961270.mp3
3.51M
🎧 خواب دیدم قبرتان آخر طلایی می شود
🎤 حاج میثم مطیعی
#مداحی
#آخر_یه_روز_شیعه_برات_حرم_میسازه
🇮🇷 کانال انقلابی #قوی_میشویم💪
🔹ایتا:
🆔️@ghavimishavim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
4_5889005778974540140.mp3
9.53M
🌹حدیث شریف کساء
⭕باصدای حاج مهدی سماواتی
🇮🇷 کانال انقلابی #قوی_میشویم💪
🔹ایتا:
🆔️@ghavimishavim
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️اولین انتقاد رئیس مجلس به الگوی مدیریتی دولت
🔸قالیباف: الگوی مدیریتی دستگاه های اجرایی آشفته و ناکارآمد است
🇮🇷 کانال انقلابی #قوی_میشویم💪
🔹ایتا:
🆔️@ghavimishavim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
🌹سه دقیقه در قیامت(قسمت۱۵)
☘اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم.
یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که می خواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته.
✨جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسربچه تحویل دادم.
☘بعد به انتهای قبرستان رفتم در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم.
💥همان مامور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه می کرد. یکباره دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟داری لعنت می کنی؟
گفتم:نخیر دستم را ول کن!
✨ اما او داد میزد وبقیه مامورین را دور خودش جمع کرد.
یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمومنین زد.
🔴من دیگر سکوت را جایز ندانستم، یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم .
چهار مامور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند.
✨ یکی از مامورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها مرا اذیت می کرد.
چند نفر جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و فرار کردم.
♻️اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند:
شما خالصانه و به عشق مولا با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید و برای همین #ثواب_جانبازی_در_رکاب_مولا_علی در نامه عمل شما ثبت شده است.
🔰 در این سفر کوتاه به قیامت نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد، علت آن هم چند ماجرا بود:
✨یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق العادهای داشت که بچهها را جذب میکرد.
✨خالصانه فعالیت میکرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی اثر داشت.
✨ این مرد خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد
✨من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود.ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود.
🔵 اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود!
☘ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم.
هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود...
🌾 در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم.
☘ اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت.
تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود!
⚡️خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد.
💥بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و...
🌹 اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود.
🌒 خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم.
💥از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم.
💥یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمیشد.
✨ پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود، بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد.
❄️شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار می کنی!
☘ هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود.مرا مقابل منزل ما برد و پدرم را صدا زد.پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد.
🥀 این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید.
☘ این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم:
❓ چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد!
♻️جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید.
من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی.
✨خیلی خوشحال شدم و قبول کردم.حدود یکی دو سال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟گفتم بله عالیه.
✨البته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند..
اما باز بد نبود.
✅ همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد،خیلی از دیدنش خوشحال شدم.گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم.
هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی...
✨ادامه دارد..
کپی ممنوع
🇮🇷 کانال انقلابی #قوی_میشویم💪
🔹ایتا:
🆔️@ghavimishavim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄