eitaa logo
شعر غزل
1 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو در راه امیرالمومنین خود را فدا کردی تو با ایثار جان حق ولایت را ادا کردی تو بر حفظ علی با طفل معصومت سپر گشتی تو حتی بین دشمن چار کودک را رها کردی تو زینب داشتی ای بانوی خلقت چه پیش آمد که چون نقش زمین گشتی کنیزت را صدا کردی مدال روی بازویت گواهی می دهد آری که جان دادی طناب از دست حبل الله وا کردی تو از دور علی، روبه صفت ها را پراکندی تو در یک شهر دشمن، یاریِ شیر خدا کردی تو برگرداندی از مسجد امامت را سوی خانه تو دختر تربیت بهر قیام کربلا کردی تو با نطق رسایت خطبه خواندی از علی گفتی تو ما را با علی تا صبح محشر آشنا کردی ولایت زنده از نطق رسای توست یا زهرا غدیر دوم ما خطبه های توست یا زهرا
شب تاریک کنار تو به سر می آید نام زهرا به تو بانو چقدر می آید آبرو یافته هر کس به تو نزدیک شده خار هم پیش شما گل به نظر می آید و نبوت به دو تا معجزه آوردن نیست از کنیزان تو هم معجزه بر می آید به کسی دم نزد اما پدرت می دانست وحی از گوشه چشمان تو در می آید پای یک خط تعالیم تو بانو والله عمر صد مرجع تقلید به سر می آید مانده ام تو اگر از عرش بیایی پایین چه بلایی به سر اهل هنر می آید مانده ام لحظه پیچیدن عطر تو به شهر ملک الموت پی چند نفر می آید  کاظم بهمنی
زهرا همانکه روشنی چشم مصطفی ست نامش گره گشای گره های انبیاست زهرا همانکه سایه ی پر مهر مادری ش در آفتاب محشر کبری مجال ماست او سیب دست چین خدای محمد و... خالصترین تجلی پاکیِ عشق هاست تنها کسی که از ازل العشق تا ابد هم شانه با شکوه کمالات مرتضی ست ایثار او به پای علی بوده است که امروز اگر هنوز علی نامی آشناست
گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كآنچه خواهی، عطا كند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند، خاك را كیمیا كند زهرا این مقام كنیز او باشد تا دگر خود، چه‌ها كند زهرا! چهره پوشد ز مرد نابینا تا بدین حد، حیا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا
ای نور قلب عاشقم، شمع این خانه تویی زهرا زهرا مرو مرو،لطف كاشانه تویی ای مرغ پر شكسته ی افتاده كنج قفس از فرط غصه فاطمه درسینه مانده نفس ممنونم اگر نروی ، میمیرم اگر بروی ، زهرا مرو مرو زهرا ای نخل بریده ثمر، ای مادر كشته پسر لاله ی پرپر شده ام زهرا برخیز من هم بی مادر شده ام زهرا برخیز
تو در بیت ولایت شمع سوزان علی بودی تو جانان محمد بودی و جان علی بودی چگونه حرمتت پامال شد ای سورة کوثر چرا نقش زمین گشتی تو قرآن علی بودی علی حق داشت گر از هجر تو سرو قدش خم شد تو سرو و باغ و بستان و گلستان علی بودی نه در شام عروسی، نه ز صبح روز میلادت تو پیش از خلقتت در عهد و پیمان علی بودی تو تا رفتی علی تنهای تنها شد، که تو تنها شریک درد و غم های فراوان علی بودی تو با دست شکسته، دست حیدر بودی ای زهرا تو با اشک پیاپی چشم گریان علی بودی ندارد شیر حق بعد از تو همتایی و هم شانی تو همتای علی بودی و هم شان علی بودی علی می دید مرآت الهی را به دیدارت چگونه پیش چشم او جسارت شد به رخسارت
عشق هر جا رود اثر دارد ماجراها به زیر سر دارد   هر که باعشق رو به رو شد گفت: عاشقی غالباً خطر دارد   عشق با اضطرار همراه است آتشی داغ و شعله‌ور دارد   هر چه معشوق دلرباتر شد عاشقانی گزیده‌تر دارد   بار عشق رسول را باید یک نفر مثل «حمزه» بردارد   حمزۀ عاشق و علی باشند مصطفی لشگری قدر دارد   حمزه را سید شهیدان کرد عاشقی این چنین هنر دارد   جگر پاره پاره‌اش فهماند عاشقی کار با جگر دارد   گرچه جسمش جدا جدا شده است باز شکر خدا که سر دارد   خواهرش خوب شد نبود و ندید فقط از ماجرا خبر دارد   کربلا هم نمایش عشق است عشق هر جا رود اثر دارد  
مولای ما نمونه دیگر نداشته است اعجاز خلقت است و برابر نداشته است   وقت طواف دور حرم فکر می کنم این خانه بی دلیل ترک برنداشته است   دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی آیینه ای برای پیمبر نداشته است   سوگند می خورم که نبی شهر علم بود شهری که جز علی در دیگر نداشته است   طوری ز چارچوب در قلعه کنده است انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است   یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود یا جبرئیل واژه بهتر نداشته است   چون روز روشن است که در جهل گمشده است هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است   این شعر استعاره ندارد برای او تقصیر من که نیست برابر نداشته است