به جهت خدمتگذاری خادمین موکب در چایخانه حرم حضرت معصومه سلام الله علیها،
❌امروز موکب حضرت بقیه الله عج در طریق المهدی عج برنامه ندارد.❌
اگر احیانا از رفقا کسی دنبال حجره است یا مایل هست در یکی از مدارس علمیه چند ساعتی به امور دفتری مشغول باشد به بنده اطلاع دهد 🙏
میلاد مبارک خانم محدثه تقی پور را تبرررررریک عرض میکنم👧
ان شالله نسل سالم، صالح. پربرکت داشته باشند.
@gheir_rasmi
یکی از رفقا یک سری کتاب دادن.
کتابهای قابل استفاده ای هستن. هر کس نیاز داره بیاد از خونه مون ببره.
برام بذار کنار و اینها نداریم. بیاید ببرید.
@gheir_rasmi
غیر رسمی
ضمن تشکر از عزیزانی که ابراز محبت و همدردی نمودند مراسم تشییع پیکر مرحوم علی حسین زاده ساعت ۱۵ از مق
به همین جهت موکب امروز برنامه ای ندارد
📢 #اعلام_برنامه
🏴 السلام علیك یا امّنا الزهراء 🏴
🔸 مجلس عزاداری شهادت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها برگزار می‌شود:
روضهٔ پیش‌ازمنبر:
حجت الاسلام «محمدرضا ملکی»
به کلام:
حجت الاسلام «حسین عابدینی»
با نوای:
برادر «سید امیرحسین میرحسینی»
⏰ زمان:
پنجشنبه ۲۴ آبان‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰
دو ساعت قبل از اذان مغرب و عشاء
📍 مکان:
شهر مقدس قم، بلوار بسیج، خیابان شهید تراب نجف زاده، انتهای کوچه ۱۳، ساختمان نصر، طبقه ۴، واحد ۷، منزل وحیدی‌منش
🔸 ویژه برادران
🔸 همراه با اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء
🔆 منتظر قدوم پر خیر و برکت شما هستیم.
💢 هیئت نائبة الزهراء | @naebat
⭕️حتما بخوانید👇⭕️
#تنها_به_درس_خواندن_نيست!
مرحوم شيخ محمد حكيم هيدجي از علماي تهران بود. ايشان منكر مرگ اختياري بود، و هرچه با او بحث مي‌كردند قبول نمي‌كرد
شبي پس از نماز عشا مشغول تعقيبات بود كه ناگهان پيرمردي دهاتي وارد حجره او شد. سلام كرد و عصايش را گوشه‌اي نهاد و گفت: جناب آخوند تو چه كار داري به اين كار‌ها؟ مرحوم شيخ گفت: چه كاري؟ پيرمرد گفت: مرگ اختياري و انكار آن، اين حرف‌ها به شما چه مربوط است؟
مرحوم هيدجي گفت: اين وظيفه ماست، بحث و تحليل و نقد، كار ما است. مطالعه مي‌كنيم، درس مي‌دهيم، از سر خود كه نمي‌گوييم. پيرمرد گفت: مرگ اختياري را قبول نداري؟ هيدجي گفت: نه، پيرمرد در مقابل ديدگان او پا رو به قبله دراز كرد و گفت: «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ» و از دنيا رحلت كرد.
حكيم هيدجي مضطرب شد. طلبه‌ها جمع شدند. ديدند واقعاً مرده. ناچار به خادم مدرسه گفتند تابوتي بياورد. او را به شبستان مسجد بردند تا آ‌ماده سازند.
ناگهان پيرمرد از جا بلند شد و گفت: «بسم الله الرحمن الرحيم» بعد لبخندي زد و به مرحوم هيدجي گفت: حالا باور كردي. مرحوم هيدجي گفت: به خدا باور كردم، اما تو امشب از نگراني جان مرا گرفتي!!
پيرمرد گفت:
⭕️آقاجان! تنها به درس خواندن نيست. عبادت نيمه شب هم لازم است⭕️
✅مقبره شيخ محمد حكيم هيدجي در نزدیکی مرقد مرحوم ابن بابویه در قم واقع شده است.