eitaa logo
قائمیه
29 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
131 فایل
پاسخگوی سوالات وشبهات سیاسی اعضای کانال👇 https://eitaa.com/ZaH530
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 🌴غیرت ایرانی هرگز اجازه نمیدهد که مسلمانان مظلوم و بی‌دفاع غزه را تنها بگذاریم. https://eitaa.com/ghemie_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
43.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 تحلیل بر حمله رژیم صهیونسیتی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق 🍃🌹🍃 🎙 کارشناس: دکتر سید جلال حسینی | https://eitaa.com/ghemie_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 فردا شب مراسم وداع با پیکر سردار شهید محمد رضا زاهدی در اصفهان 🍃🌹🍃 🔻روابط عمومی سپاه حضرت صاحب الزمان (عج) استان اصفهان: مراسم وداع با پیکر شهید سرافراز سرلشکر محمدرضا زاهدی جمعه ۱۷ فروردین از ساعت ۲۰ تا ۲۱ و سی دقیقه در مصلی رهنان و سپس از ساعت ۲۲ تا ۲۳ در گلستان شهدای اصفهان برگزار می‌شود. 🔺پیکر مطهر شهید سرافراز سرلشکر زاهدی از ساعت ۸:۳۰ صبح هجدهم فروردین ماه از میدان بزرگمهر به سمت گلستان شهدای اصفهان تشییع و در گلستان شهدای این شهر در کنار همزمانش به خاک سپرده خواهد شد. | https://eitaa.com/ghemie_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 | امروز رژیم صهیونیستی نمیتواند تصمیم بگیرد؛ این او را به سقوطِ هر چه بیشتر ان‌شاءالله نزدیک می کند. 🍃🌹🍃 | https://eitaa.com/ghemie_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💐 داستان شب 💐🍃 سلام علیکم...؛ شبتون بخیر و شادی...؛ وجودتون مستور و پوشیده از هر رنج و تعب و خستگی...؛ دعاهاتون مستجاب و تقدیرتون بهترین ها...؛ الهی آمین🤲 .................................. داستان امشب را تقدیم میکنم. ۱۴۰۳/۰۱/۱۶ سرنوشت دختر مراكشی بازی خنده دار تقدیروگلایه های ما داستانسرایا شیرین سخن آورده اند: در عهد ماضی خانواده ای مستمند ولی اهل تلاش و کار در مراکش بودند. پدری داشتتند که با نخ‌ریسی روزگار را می‌گذراند. به مرور صنعت دست پدر رونق یافت و پولی به هم زد و دخترش را به گردشی در آب‌های مدیترانه برد. مرد می‌خواست متاعش را بفروشد، و به دختر نیز سفارش کرد که او هم به جستجوی مرد جوانی برآید که شوهر شایسته‌ای برایش باشد. از قضا کشتی در نزدیکی‌های مصر به کام طوفان افتاد و پدر جانش را از دست داد و دختر به ساحل افتاد. دخترک بینوا و از پا افتاده که تقریباً چیزی نیز از گذشته به خاطر نداشت آنقدر در ساحل گشت و گشت تا عاقبت به خانواده‌ای رسید که حرفه‌شان نساجی بود. این خانواده دختر را نزد خود بردند و به او پارچه‌بافی یاد دادند. تا اینجا دختر از آخر و عاقبت خود خیلی هم شاکر بود. ‏اما این عاقبت بخیری چندان نپایید وچند سال بعد دختر در ساحل توسط برده‌دزدی ؛ ربوده شد که کشتی‌اش رو به سمت استانبول در مسیرداشت و دختر را به بازار برده‌فروشی‌اش برد. مردی که سازنده‌ی دَكَل کشتی بود به این بازار رفت تا برده‌ای بخرد که وردستش باشد، اما وقتی چشمش به دختر افتاد دلش برای او سوخت، او را خرید و به خانه برد تا کمک همسرش باشد. در بین راه دزدان دریایی محموله‌ی این مرد را دزدیدند، و برای خرید برده‌های دیگر دستش خالی ماند. مرد و همسرش و دختر به ناچار از اول تا آخر کار دَكَل سازی را خود به عهده گرفتند. اما دختر سخت و هشیار کار می‌کرد. دکل‌ساز که دختر را لایق دید آزادی‌اش را به او بخشید و شریک کارش کرد، که سبب شعف خاطر دختر شد. ‏ روزی مرد دكل‌ساز از دختر خواست با یک محموله بار دكل ؛ به سمت چین برود. اما نرسیده به سواحل چین ؛ کشتی با طوفانی شدید روبه‌رو ‏شد. دست تقدیر یک بار دیگر؛ آب دختر را به ساحلی بیگانه برد، و یك بار دیگر ‏دخترک به شِکوه از تقدیر به زاری افتاد. او پرسید: ‏«چرا، چرا باید تمام اتفاقات بد برای من بیفتد؟» ‏ هیچ پاسخی نشنید. از روی ماسه‌ها بلند شد و رو به شهر راه را گرفت. ‏ اما از آن طرف افسانه‌ای در چین حکایت می‌کرد که روزی یک زن خارجی پیدا خواهد شد که خیمه‌ای برای امپراتور خواهد ساخت. چون هیچ‌کس در چین صنعت چادرسازی را نمی‌دانست، تمام مردم چین، که شامل نسل بعد از نسل امپراتوران هم می‌شد، چشم به راه وقوع این افسانه بودند. سالی یک بار امپراتور فرستاده‌هایش را روانه‌ی شهر‌ها می‌کرد تا هر جا که چشم‌شان به یك زن خارجی بیفتد، او را به دربار ببرند. ‏ در تاریخ یاد شده زن کشتی شکسته را یافته و به حضور امپراتور آوردند. امپراتور توسط مترجم از او پرسید آیا می‌تواند چادر بسازد. زن گفت: «‏فکر می‌کنم بتوانم.» زن طناب خواست، اما چینی‌ها طناب نداشتند، پس زن با به یاد آوردن دوران بچگی و بزرگ شدن زیردست پدر ریسنده، ابریشم خواست و آن را ریسید و طناب را بافت. بعد تقاضای پارچه کرد، اما چینی‌ها پارچه نداشتند، پس زندگی خود با نساج‌ها را به یاد آورد و پارچه‌ی مناسب چادر را بافت. بعد تقاضای دیرک چادر کرد، اما چینی‌ها دیرک نداشتند، پس زندگی خود با دكل‌ساز را به یاد آورد و دیرک چادر را ساخت. وقتی تمام این لوازم آماده شد، کوشید تمام چادرهایی را که در زندگی‌اش دیده بود به یاد آورد. سرانجام خیمه‌ای ساخت. امپراتور از ساخت خیمه و به تحقق رسیدن پیشگویی افسانه مبهوت شد، به دختر گفت هر آرزویی دارد بگوید تا او برآورده سازد. دختر با شاهزاده‌ای زیبا ازدواج کرد و با فرزندانش در چین ماندگار شد و سالیان سال خوش و خوشبخت زندگی کرد. او متوجه شد که گرچه ماجراهای زندگی‌اش به هنگام وقوع ترسناک به نظر می‌رسیدند، اما در نهایت برای خوشبختی‌اش ضروری بودند. ................................ بله عزیزانم؛ این روزها زیاد با تقدیر سروکار داشتیم و در دعاهامون ازش نام بردیم...؛ بازی تقدیر تا لقمه نانی به ما بدهد هزار بار جانمان را به لب میرساند. زرنگ و برنده آنی است که صبورباشد و بسازد و به آن راضی باشد...؛ شبتون خوش مراقب خودتون و عزیزانتون باشید. 🍃🌸💐🌺💐🌸🍃 https://eitaa.com/ghemie_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 روزمان را با آغاز کنیم | تلاوت ترتیل صفحه ۳۱۲ قرآن کریم شامل آیات ۹۵ تا آخر سوره مبارکه مریم و آیات ۱ تا ۱۲ سوره مبارکه طه 🍃🌹🍃 🌺 پیامبر (ص) می‌فرمایند: «اَفضَلُ العِبادَةِ قَراءَةُ القُرآنِ» برترین عبادت، خواندن قرآن است. (مجمع البیان ۱/۱۵) 🎙استاد: پرهیزگار https://eitaa.com/ghemie_313