eitaa logo
قصص العلماء
745 دنبال‌کننده
577 عکس
207 ویدیو
2 فایل
بیان احادیث و سبک زندگی نورانی حضرات معصومین سلام الله علیهم داستانهایی از سبک زندگی علمای شیعه
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀برای رفع اختلاف زوجین 🔸️آیت‌الله بهجت قدس‌سره برای رفع اختلاف زوجین علاوه بر توصیه‌های اخلاقی بر لزوم سازگاری و کوتاه آمدن یکی از طرفین تاکید داشتند و می‌فرمودند: «بهتر این است که به جای ایراد گرفتن، به فکر برطرف کردن عیوب یکدیگر باشیم. باید راه توافق را پیدا کرد، اگر به آن نرسیم، زندگی‌ها بر باد خواهد رفت. توافق هم در پشت پرده‌ی یک گذشت، مخفی است». نظرشان بر این بود: «اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر، استقامت، گذشت، چشم‌پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.اگر این‌ها نباشد، اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه اختلافات خانوادگی از همین جا ناشی می‌شود». همچنین ایشان برای رفع مشکلات و اختلافات خانوادگی بر انجام دستورات ذیل توصیه می‌کردند: ١. خواندن معوذتین(سوره فلق و ناس) و چهارقل هنگام خواب؛ ٢. همراه داشتن حرز امام جواد علیه‌السلام؛ ٣. زیاد صدقه دادن به افراد متعدد؛ ۴. زیاد صلوات فرستادن؛ ۵. زیاد استغفار کردن؛ 📚کتاب بهجت الدعاء، ویراست دوم، ص۴٠٣ (مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد توصیه حضرت آیت‌اللّٰه بهجت ) لینک کانال قصص العلماء @ghesasolama
🔸️چقدر ناشکری زیاد شده است. 💠مرحوم آیت الله سید محمد کاظم یزدی بخاطر فقر شدید در حدود سن ده دوازده سالگی، سحرگاهان در سرما و گرما با پای برهنه از روستای خود به یزد می رفتند برای تحصیل علم. 📚منبع: حجت الاسلام سید محمد طباطبایی یزدی(از نوادگان سید) در برنامه ضیافت لینک کانال قصص العلماء @ghesasolama
📸مسجد مقدس جمکران ⏰️عصر جمعه لینک کانال قصص العلماء @ghesasolama
ظهور اتفاق نیفته برا بعضیا خوبه❗️❗️❗️ لینک کانال قصص العلماء @ghesasolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜نظر علمی مخالف با نظر رهبری به معنی جدایی از رهبری و ولایت نیست. لینک کانال قصص العلماء @ghesasolama
💎جملات قابل تامل. 🔸️در دین اسلام آمده است که شما حق ندارید حتی یک حیوان را به دروغ و فریب و نیرنگ به سمت خود بکشانید، وقتی دین ما حتی اجازه فریب و دروغ به حیوان را نمی دهد به طریق اولی اجازه فریب مردم با وعده و تبلیغ دروغ را نمی دهد. 📚بیانات آیت الله جوادی آملی در تاریخ۲۶خرداد ۱۴۰۳ لینک کانال قصص العلماء @ghesasolama
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞سخنرانی آیت الله مجتبی تهرانی(ره) 🌙عظمت شب عرفه لینک کانال قصص العلماء @ghesasolama
💎هم آقایون بخونند هم خانمها 🌱شهید حاج آقا حسن بهشتی نژاد امام جمعه موقت اصفهان نقل مي‌كرد كه پدرشان (حاج آقا مصطفي بهشتي)همراه يك گروه براي زيارت بارگاه امام حسين عليه السلام عازم كربلا مي‌شود. در لب مرز رئيس گمرك مي‌گويد كه: مي‌خواهم خانمت را ببينم تا او را با عكسش تطبيق دهم. اين حرف به حاج آقا مصطفي بهشتي برمي خورد و مي‌گويد: يك خانم بيايد و اين تطبيق را بدهد. اما مسؤول گمرك مي‌گويد: نه! خودم مي‌خواهم اين كار را بكنم. اين مسئله باعث ناراحتي شديد اين عالم متقي مي‌شود و مي‌گويد: من اجازه نخواهم داد شما خانم مرا ببيني. . او هم مي‌گويد: من هم نمي گذارم كربلا بروي. بقيه افراد، خانمشان را نشان گمركچي دادند و ايشان هم به مدت سه روز صبر مي‌كند و سرانجام لب مرز «السلام عليك يا ابا عبدالله» مي‌گويد و به منزل آية الله اشرفي اصفهاني در كرمانشاه برمي گردد. ايشان از او مي‌پرسد كه چرا نرفتي و او پاسخ مي‌دهد كه لب مرز به چنين مسئله اي برخورديم و ديديم كه اين زيارت همراه با گناه است، لذا از خير زيارت گذشتيم. او بعداً عازم اصفهان مي‌شود و آنجا هم از او سؤال مي‌كنند و او قصه را تعريف مي‌كند. آقازاده او (شهيد حاج حسن بهشتي نژاد) مي‌گويد: آقاياني كه رفتند كربلا، دسته جمعي برگشتند و به منزل پدرمان آمدند. من نمي دانم كربلا چه صحنه اي بوده، خصوصياتش را براي ما نگفتند كه چه بوده است، اما همه شان آمدند منزل پدرم و گفتند كه ما به كربلا مشرف شديم و حاضريم ثواب كربلايمان را به شما بدهيم و شما ثواب كربلاي نرفته تان را به ما بدهيد. اين آدم باتقوا (حاج آقا مصطفي بهشتي) بعداً موفق به سفر مشهد مي‌شود و برمي گردد و مدتي زندگي مي‌كند و سپس بيمار مي‌شود و از دنيا مي‌رود. شهيد حاج حسن آقا بهشتي امام جمعه موقت اصفهان به من (قرائتي) مي‌گفت: لحظه اي كه پدرم جان مي‌داد من بر بالين او تنها بودم. نفس آخر را كه كشيد به ساعت نگاه كردم و روي يك كاغذ نوشتم مثلاً دوشنبه ساعت دو و بيست دقيقه بعد از نيمه شب و آن را توي جيبم گذاشتم و فاميل‌ها را از خواب بيدار نكردم. مقداري گريه كردم و قرآن خواندم و پارچه اي را روي او كشيدم. فردا فاميل جمع شدند و چون از محبوبين اصفهان بود، مراسم تشييع جنازه و دفن و كفن و ختم را با شكوه برگزار كرديم. حاج حسن آقا بهشتي به من گفت: بعد از مدت‌ها يك جواني به من رسيد و گفت كه پدر شما يك چنين شبي و چنين ساعتي و چنين دقيقه اي جان داده است. من بلافاصله مچ او را گرفتم و گفتم كه: شما كي هستي و اين ساعت و دقيقه را از كجا مي‌گويي؟ آن جوان در برابر اصرار و پافشاري من گفت: واقعش من در عالم خواب رفتم زيارت امام رضا عليه السلام، وقتي كه داشتم وارد حرم مي‌شدم امام رضا عليه السلام از ضريح بيرون آمد و رفت. من گفتم آقا كجا داريد مي‌رويد؟ ما زوار شما هستيم. حضرت فرمود: «هر فرد بااخلاص و باتقوايي كه زائر ما باشد، در دقيقه آخر حيات، ما به بازديد او مي‌رويم. حاج آقا مصطفي بهشتي از علماي اصفهان است و الآن دقيقه آخر عمر اوست. مي‌روم اصفهان و برمي گردم». اين جوان اضافه كرد: من هم نمي دانستم كه حاج آقا مصطفي بهشتي كيست. بعد از خواب پريدم و چراغ را روشن كردم و سخناني كه از امام رضا عليه السلام شنيده بودم روي كاغذ نوشتم و ساعت را هم ثبت كردم، مثلاً دوشنبه ساعت دو و بيست دقيقه بعد از نيمه شب. حاج حسن آقا بهشتي گفت كه من هم نوشته‌ام را درآوردم و ديدم كه مو نمي زند! 📚منبع:خاطره‌هاي آموزنده/ محمدي ري شهري‌ صفحه۴۷ لینک کانال قصص العلماء @ghesasolama
25.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ایام سالگرد ارتحال آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رحمه الله علیه ▪️نثار روح ایشان صلواتی هدیه کنیم. لینک کانال قصص العلماء @ghesasolama
🏴شهادت حضرت مسلم بن عقیل سلام الله علیه تسلیت باد. ▪️اشک پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر حضرت مسلم (صلوات الله علیه) قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنَّكَ لَتُحِبُّ عَقِيلاً قَالَ إِي وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّهُ حُبَّيْنِ حُبّاً لَهُ وَ حُبّاً لِحُبِّ أَبِي طَالِبٍ لَهُ وَ إِنَّ وَلَدَهُ لَمَقْتُولٌ فِي مَحَبَّةِ وَلَدِكَ فَتَدْمَعُ عَلَيْهِ عُيُونُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ تُصَلِّي عَلَيْهِ اَلْمَلاَئِكَةُ اَلْمُقَرَّبُونَ ثُمَّ بَكَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى جَرَتْ دُمُوعُهُ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو مَا تَلْقَى عِتْرَتِي مِنْ بَعْدِي . علی عليه السّلام به پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله چنين گفت:شما عقيل را بسيار دوست داريد.پيامبر فرمود:آرى،سوگند به خداوند از دو جهت عقيل را دوست مى‌دارم.نخست به خاطر خوب بودن خودش و ديگر براى اينكه محبوب عمويم ابو طالب بود و نيز فرزند عقيل(جناب مسلم) براى دوست داشتن فرزندت،حسين عليه السّلام به قتل خواهد رسيد كه چشم اهل ايمان بر او خواهد گريست و فرشتگان مقرب حق بر او درود خواهند فرستاد.آنگاه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله اشك ريخت تا آنجا كه اشك‌ها بر سينه مبارك آن حضرت جارى شد.بعد چنين فرمود:به خداوند شكايت مى‌كنم از آنچه بر سر خاندانم مى‌آورند. 📚الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۲۸ لینک کانال قصص العلماء @ghesasolama