eitaa logo
قصه ها و سرگرمیهای کودکان
42.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
40 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD9c.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی روزگاری نهنگی🐬 در یک دریاچه ی کوچک نمکی زندگی می کرد که اسمش جیلی بود. او تنها نهنگ🐬 آن منطقه بود و زندگی راحتی داشت و همین امر کمی او را غر غرو و ایرادگیر کرده بود. یک سال تابستان هوا آن قدر گرم شد که آب دریاچه بسیار گرم شده بود. جیلی آن قدر به زندگی خوب عادت داشت که نمی توانست گرمای آب را تحمل کند. یک روز ماهی کوچکی 🐠که بیشتر عمر خودش را در تنگ ماهی پسربچه ای سپری کرده بود به جیلی گفت: وقتی هوا گرم می شود آدم ها پنکه روشن می کنند و خودشان را خنک می کنند. از آن زمان به بعد جیلی نمی توانست به چیز دیگری غیر از ساخت پنکه فکر کند.. همه ی موجودات🐳🦀🦑🐙🐠🐡🦩 دریاچه به جیلی می گفتند: تو خیلی سخت می گیری، به زودی هوا خنک می شه. اما جیلی دست بردار نبود تا پنکه اش را بسازد. وقتی کار ساخت پنکه تمام شد جیلی آن را روشن کرد. بیچاره بقیه ی ماهی ها؟🐟🐠🐡 پنکه ی غول پیکر امواج بزرگ در آب ایجاد می کرد و این امواج به ساحل دریاچه 🏝می خورد و مقدار زیادی از آب دریاچه را خالی می کرد. حالا آب دریاچه بسیار کم شده بود و جیلی باید در آب کم زندگی می کرد. همه ی ماهی های دریاچه🐟🐠🐡 با جیلی دعوا کردند و به او گفتند: تو خیلی بی صبر و خودخواهی. اما جیلی از حرف های آن ها زیاد ناراحت نمی شد آن چه که بیشتر از همه جیلی را ناراحت می کرد آب کم دریاچه بود که تحمل گرما را سخت تر می کرد. او دیگر خودش را برای مردن آماده کرده بود و از همه ی دوستانش خداحافظی کرد و از آن ها خواست تا او را ببخشند. او به آن ها قول داد که اگر قرار باشد دوباره زندگی کند حتماً قوی تر باشد و سختی های زندگی را تحمل کند. با همه ی این ها جیلی روزای سخت را پشت سر گذاشت و نجات پیدا کرد البته سختی های زیادی هم کشید. وقتی باران بارید🌧🌧 دریاچه پر آب شد و هوا هم خنک شد. حالا وقتش بود که جیلی به قولش عمل کند و به همه نشان بدهد که او یاد گرفته که خیلی بی صبر و غرغرو و راحت طلب نباشد. 🧸@gheseh_gheseh
هدایت شده از جارچی بانوان
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی: زن در خانه، هوایی است که بدون او تنفس ممکن نیست... و سلام الله علیها مبارک 😍🎉 🔻 https://eitaa.com/jaarchi_banovan بهترین کانال اختصاصی بانوان🔺
4_5976607070110090425.mp3
2.01M
💠 جوجه گنجشک 🔻موضوع: آزاد کردن گنجشک 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا 💭عموکتابی | مربی تربیتی🌱 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶🔸نیایش🌾 🧸@gheseh_gheseh
13.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهترین مادر دنیا قربونت برم😍 خدایا به حق بهترین مادر ما و بچه هامونو عاقبت بخیر کن🌹 🧸@gheseh_gheseh
💕💕 خرگوش و شیر 🐰🦁 روزگاری در یک جنگل زیبا 🌳🌳🌳یک شیر 🦁عصبانی و بداخلاق زندگی می کرد، او پادشاه جنگل بود و حیوانات زیادی را برای اینکه غذای خود را تامین کند کشته بود به همین دلیل همه ی حیوانات از او وحشت داشتند. روزی حیوانات جلسه ای برگزار کردند تا راهکاری پیدا کنند تا از دست شیر 🦁بدجنس راحت شوند. یک خرگوش پیر🐰 که بسیار عاقل بود در آن جلسه راه حلی داد که همه حیوانات از آن استقبال کردند. همه حیوانات پیش شیر 🦁رفتند و به او گفتند که از بین خودشان هر روز یکی را انتخاب می کنند و به عنوان غذا نزد شیر میفرستند، شیر وقتی سخنان آنها را شنید موافقت کرد و بسیار خوشحال شد. فردای آن روز خرگوش🐰 پیر تصمیم گرفت که به عنوان اولین طعمه نزد شیر برود. او خیلی دیر نزد شیر🦁 رفت و شیر از این کار او حسابی عصبانی شده بود و از خرگوش🐰 پرسید که چرا اینقدر دیر کرده است. خرگوش🐰 گفت که در راه به شیر🦁 دیگری رسیده و او مانع از آمدن او شده است. شیر🦁 به خرگوش 🐰گفت که حتما باید آن شیر دیگر را ببیند. خرگوش و شیر 🐰🦁راه افتادند، خرگوش🐰 او را به چاه عمیق و پرآبی برد و گفت که آن شیر در آنجا مخفی شده است، شیر 🦁به درون چاه نگاه کرد و تصویر خودش را در آب دید و فکر کرد که شیر 🦁دیگر را می بیند. او خیلی سریع برای از بین بردن شیر🦁 به درون چاه پرید از بین رفت.پس از آن همه حیوانات در جنگل🌳🌳🌳 به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند. نتیجه ای که از این داستان می توان گرفت این است که همیشه عقل و خرد از قدرت قوی تر است. 🧸@gheseh_gheseh
🧩چند اختلاف در دو تصویر وجود دارد؟ 🧸@gheseh_gheseh