1.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚🏾♂️ فر فره های رنگی رنگی باتکه های کاغذ رنگی
#کاردستی
🧸@gheseh_gheseh
25.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قلک جادویی
بچه های عزیزم شما اگر بخواهید یه وسیله ی خیلی مهم و گرون بخرید از چه راهی به خواستتون میرسید؟
بیایید ببینیم هادی ومهدیه برای رسیدن به خواسته هاشون چیکار میکنن
#قصه_تصویری
🧸@gheseh_gheseh
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لیموووو بکش 🍋😍
#نقاشی
🧸@gheseh_gheseh
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:خرس_کتاب_دربرف🌟
✍به قلم:کیتی_کلمینسون
🖋مترجم:آناهیتاحضرتی
🖨ناشر:نشرپرتقال
👨👩👧👦رده سنی/مخاطب:کودک،خردسال
💠📜💠📜💠📜💠📜💠📜
🌟داستانی لطیف و کودکانه با محوریت کتاب و تصاویر بسیار زیبا🌟
داستان خرسی است به نام آتو که به همراه دوستش ارنست در یک کتاب در کتابخانه شهر زندگی میکند.
آتو و شخصیتهای کتابهای دیگر، هر شب از کتابها بیرون میآیند و تفریح میکنند.
جشن زمستانی در راه است و قرار است آتو برای اولینبار در این جشن شرکت کند.
اما فردای آن روز یک نفر کتاب آتو و ارنست را از کتابخانه به امانت میبرد. مدتی بعد خانوادهای که آتو و ارنست را به امانت بردهاند به سفر میروند آتو و ارنست هم تصمیم میگیرند به کتابخانه برگردند تا جشن زمستانی را از دست ندهند.
اما کتابخانه دور است با این حال دو خرس تلاششان را میکنند و پس از کلی دردسر بالاخره خودشان را به موقع به جشن میرسانند.
🧸@gheseh_gheseh
4.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بازی
یک باکس یا سبد بالای سر کودک قرار داده تعدادی عروسک یا توپ نرم زیر پایش. او باید آنها را با پا بردارد و داخل باکس بیندازد بدون دخالت دست هایش. این بازی را برای ورزش و نرمش هم میتوان اجرا کرد.💛
#بازی
🧸@gheseh_gheseh
#داستان_کودکانه
خرگوش با هوش
یكی بود یكی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود.
در جنگل🌳🌳🌳🌳 سر سبز و قشنگي خرگوش باهوشي زندگي مي كرد .🐰
يك گرگ پيرو يك روباه بدجنس هم هميشه نقشه مي كشيدند تا اين خرگوش را شكار كنند .🐕🐆
ولي هيچوقت موفق نمي شدند .
يك روز روباه🦊 مكار به گر گ گفت : من نقشه جالبي دارم و اين دفعه مي توانيم خرگوش را شكار كنيم .
گرگ گفت : چه نقشه اي ؟🐆
روباه🦊 گفت : تو برو ته جنگل ، همانجا كه قارچ هاي سمي رشد مي كند و خودت را به مردن بزن . من پيش خرگوش مي روم و مي گويم كه تو مردي . وقتي خرگوش مي آيد تا تو رو ببيند تو بپر و او را بگير .گرگ قبول كرد و به همانجائي رفت كه روباه🦊 گفته بود .🐆🍄
روباه 🦊هم نزديك خانه خرگوش رفت و شروع به گريه و زاري كرد .🐕😿🐇
با صداي بلند گفت : خرگوش اگر بدوني چه بلائي سرم آمده و همينطور با گريه و زاري ادامه داد ، ديشب دوست عزيزم گرگ پير اشتباهي از قارچ هاي سمي جنگل خورده و مرده اگر باور نمي كني برو خودت ببين .🐰🐆
و همينطور كه خودش ناراحت نشان ميداد دور شد .
خرگوش🐰 از اين خبر خوشحال شد پيش خودش گفت برم ببينم چه خبر شده است . 🐇
او همان جائي رفت كه قارچ هاي🍄🍄 سمي رشد مي كرد . از پشت بوته ها نگاه كرد و ديد گرگ پير روي زمين افتاده و تكان نمي خورد .🐇🍄🐆
خوشحال شد و گفت از شر اين گرگ بدجنس راحت شديم . خواست جلو برود و نزديك او را ببيند اما قبل از اينكه از پشت بوته ها بيرون بيايد پيش خودش گفت : اگر زنده باشد چي ؟ آنوقت مرا يك لقمه چپ مي كند . بهتر است احتياط كنم و مطمئن شوم كه او حتما مرده است . 😯
بنابراين از پشت بوته ها با صداي بلند ، طوريكه گرگ بشنود گفت : پدرم به من گفته وقتي گرگ ميمرد دهنش باز مي شود ولي گرگ پير كه دهانش بسته است .🐆😝
گرگ با شنيدن اين حرف كم كم و آهسته دهانش را باز كرد تا به خرگوش نشان بدهد كه مرده است.
خرگوش🐰 هم كه با دقت به دهان گرگ نگاه مي كرد متوجه تكان خوردن دهان گرگ شد و فهميد كه گرگ زنده است . بعد با صداي بلند فرياد زد : اي گرگ بدجنس تو اگر مرده اي پس چرا دهانت تكان مي خورد . پاشو پاشو باز هم حقه شما نگرفت . و با سرعت از آنجا دور شد .🐰😄
#قصه_متنی
🧸@gheseh_gheseh
🌹 در شبی زیبا و پر از ستاره ،💫
🌹 وقتی همه خواب بودند ؛
🌹 حضرت محمد صلی الله علیه وآله ،
🌹 مشغول عبادت و خواندن قرآن بودند📖
🌹 که ناگهان ،
🌹 نوری از آسمان به زمین فرود آمد .
🌹 خانه پیامبر ، پر از نور شده بود .🏠
🌹 از دل همان نور ،
🌹 اسبی زیبا ، براق و نورانی ،🐴
🌹 بیرون آمد .
🌹 فرشته ای روی آن نشسته بود .
🌹 که به احترام پیامبر ،
🌹 از اسب پیاده شد .🐴
🌹 سپس به پیامبر سلام نمود .
🌹 پیامبر ، آن فرشته را شناختند
🌹 لبخندی زدند و گفتند :
🌸 جبرئیل تویی ؟!
🌸 چقدر دلم برایت تنگ شده بود
🌹 جبرئیل گفت :
🌷 بله سرورم ، منم همینطور
🌷 لطفا آماده شوید
🌷 تا به یک سفر فضایی برویم .
🌹 پیامبر فرمودند :
🌸 الآن ؟؟! این وقت شب ؟!!
🌸 سفر در فضا ؟! آخه با چی ؟!
🌹 جبرئیل دستش را ،
🌹 روی سر اسب کشید و گفت :
🌷 با این بُراق میریم
🌹 پیامبرخدا و جبرئیل ،
🌹 سوار اسب بُراق شدند .🐴
🌹 و به سرعت نور ،
🌹 از مکه به فلسطین رفتند .
🌹 و از فلسطین ،
🌹 به طرف آسمان حرکت کردند .
🌹 بعدها نام این سفر را ،
🌹 معراج گذاشتند .
🌹 حضرت محمد ، در فضا و آسمانها ،
🌹 به دید و بازدید پرداختند .
🌹 با بچه ها فرشته ها نیز ،
🌹 خیلی مهربان بودند .😍
🌹 بعد از انجام ماموریتی که داشتند
🌹 و قبل از برگشتن به زمین ،
🌹 به سمت بچه فرشته ها آمدند .😇
🌹 هم با آنها صحبت کردند .
🌹 هم برایشان قصه گفتند
🌹 هم شعر خواندند
🌹 هم با آنها بازی کردند
🌹 و هم به آنها ، قرآن یاد داد .📖
🧸@gheseh_gheseh
@amooketabi عموکتابی263-CheghadrBayadFekrKonim-www.MaryamNashiba.Com.mp3
زمان:
حجم:
7.08M
#قصه_شب
💠 چقدر باید فکر کنیم!؟
🔻موضوع: اهمیت فکرکردن قبل از انجام کار
🎼 با صدای بانو مریم نشیبا
#هر_شب_یک_قصه
📚 عموکتابی | مربی تربیتی🌱
#قصه_صوتی
🧸@gheseh_gheseh
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚🏾♂️ پروانه ی زیبا🦋
#کاردستی
🧸@gheseh_gheseh
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚🏾♂️ آموزش اوریگامی کیک تولد
#اوریگامی
🧸@gheseh_gheseh