eitaa logo
قصه ها و سرگرمیهای کودکان
45.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
33 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
23.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخ جون کارتون😍 من عاشق این کارتونم شما چطور؟ وای از دست این موشهای صحرایی این قسمت:جعبه کمک های اولیه 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمع کردن لیوان یکبارمصرف با چوب* در این بازی بچه ها باید با استفاده از یک چوب یا خط کش بلند لیوان های یکبارمصرف رو جمع آوری کنن. هر کس لیوان بیشتری جمع کنه برنده است. 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاس بنداز و مهره بچین* تعدادی درب بطری با رنگ های مختلف رو کنار هم در چند ردیف روی مقوا بچسبونید، تاسی طراحی کنید که در هر طرف از اون دو نقطه رنگی همرنگ درب های بطری به حالت های مختلف کنار هم باشن. هر یک از بچه ها باید تاس بندازن و شکل تاس رو روی صفحه بازی پیدا کنن و مهره های خودشون رو داخل اون درب ها قرار بدن. در نهایت هر کس مهره های بیشتری روی صفحه گذاشته باشه برنده اس. 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیوانات پازلی* تعدادی رول دستمال کاغذی رو با طرح های مختلف به شکل پوست حیوانات (مثل گورخر، پلنگ، ببر، زرافه و...) رنگ آمیزی کنید، سر این حیوانات رو روی مقوا بکشید، رنگ آمیزی کنید و پشت آن گیره لباس یا چسب های پارچه بچسبونید تا بچه ها بتونن هر سر رو به بدن مربوط به خودش متصل کنن. 🧸@gheseh_gheseh
زنبور عسل🐝 توحساسی ، ظریفی شبیه بوی یاسی🌸 تو یک زنبور🐝 هستی که از ما می هراسی * تو دل داری مگر نه ؟ تو هم احساس داری وگرنه پس چه کاری به بوی یاس🌸 داری ؟ * چرا که لحظه ای هم تو را جدّی ندیدیم و گل را پیش چشمت چه بی رحمانه چیدیم * تو را جز پای کندو همیشه ترک کردیم چرا که از تو تنها عسل 🍯را درک کردیم 🧸@gheseh_gheseh
🔹️این هم یک بازی انگشتی 😍 🔹️تا حالا با انگشتت جغد درست کشیدی؟ 🧸@gheseh_gheseh
55.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚‍♂️کاردستی های خوشگل برای دکوراسیون اتاق 😍😍 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هواپیمای فوتی* برای ساخت این هواپیما به نی، نوارچسب و مقوا یا کاغذ رنگی نیاز دارید. ملخ این هواپیما با نی ساخته شده و به خاطر چند برش کوچک روی نی وقتی بچه ها داخلش فوت میکنن ملخ شروع به چرخیدن میکنه. 📌 دقت کنید برش های روی ملخ هواپیما باید در دو گوشه ی مخالف ایجاد بشه اگر 🧸@gheseh_gheseh
. سلام بچه ها جونم❤ صبحتون بخیر باشه گلای زیبای زندگی🌻😍 😘امروز برای بهترین بابای روی زمین نفری سه تا سوره توحید بخونین🌺🌸ـ امام زمان عزیز ما پدر دلسوز ما ازت میخوایم برای همه ی مامان و باباهای آسمونی دعا کنی🌹 دوستت دارم امام زمانم❤ 🧸@gheseh_gheseh
🐢🐢🐢🐢🐢🐢🐢🐢🐢🐢🐢 🧚‍♂️تفاوت دوتصویر روپیداکن😉 🧸@gheseh_gheseh
📚 🌟عنوان:تابستان دیوانه ✍به قلم:ریتاویلیامزگارسیا 📝مترجم:بیتاابراهیمی 🖨ناشر:نشرپرتقال 📓محتوا:رمان 👨‍👩‍👧‍👦رده سنی:نوجوان 📜📓📜📓📜📓📜📓📜📓 داستان در یکى از پرآشوب‌ترین سال‌هاى تاریخ معاصر آمریکا می‌گذرد. تابستان دیوانه داستان خنده‌دار و ناراحت‌کننده‌ی سه دختر است که در سال 1968 ، به اکلند کالیفرنیا مى‌روند تا مادرى را ببینند که آن‌ها را ترک کرده است و ظاهراً از دیدار آن‌ها خوشحال نیست. برنده‌ی چندین جایزه‌ی معتبر از جمله مدال نیوبری 2011 شده است. دِلفینِ یازده ساله، برای دو خواهر کوچکترش، ونتا و فِرن، مثل یک مادر است. البته دِلفین مجبور بوده که اینطور باشد چرا که مادرشان، سسیل، هفت سال پیش آن ها را ترک کرد تا زندگی جدیدی را در کالیفرنیا آغاز کند. اما زمانی که این سه خواهر از بروکلین سر می رسند تا تابستان را در کنار مادرشان سپری کنند، درمی یابند که سسیل، اصلاً شبیه تصوراتشان از او نیست. در حالی که این سه دختر دوست دارند خوش بگذرانند و به شهربازی بروند، مادرشان آن ها را به کمپی تابستانی می فرستد که توسط گروهی به نام پلنگ های سیاه مدیریت می شود. دِلفین، ونتا و فِرن در آنجا بر خلاف انتظارشان، چیزهای زیادی درباره ی خانواده، کشور و از همه مهمتر، خودشان می آموزند. تابستان دیوانه، کتابی که به اعتقاد بسیاری از منتقدان ارزش چندبار خوانده شدن را دارد،‌از مفاهیم عمیقی همچون احساس مسئولیت، وفاداری، پذیرش تغییرات، احترام، آزادی و خوب تصمیم گرفتن حرف می‌زند. 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از قاصدک
در بندِ کسی بــــاش... که در بندِ { حسیــــن } است...💍❤️ مـا انگشتـرِ آرزوهاتو به واقعیت تبدیـل می‌کنیم 💫 دوست داری انگشترت چطـوری باشه؟☺️ شما بگو، ما برات می‌سازیم ❤️ تولیدی انگشتر سفیر اینجاست🌸 👇 https://eitaa.com/joinchat/3039232081C2859c5fac1 ارسال ضمانت واصالتم داریم وقیمتامون کف‌بازاره💚👆
🧚‍♂️ آموزش نقاشی پری_دریایی 🧜🏻‍♀🤗 🧸@gheseh_gheseh
📡 رشت 📚دوره تابستانی نجوم 🖌 ویژه‌ی ۸ تا ۱۲ سال 👨‍🎓مدرس: ✍🏽 ثبت‌نام از ۲۸ مرداد تا ۵ شهریور ثبت‌نام از طریق پیامک به شماره 📞 09306533253 پیوستن به کانال 👈 رصدخانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ی بازی فوق العاده که بچه ها عاشقش میشن😍 این بازی کمک میکنه به تقویت حافظه شنیداری بچه ها و روی افزایش توجه و سرعت عمل بچه ها تاثیر داره تقویت حافظه شنیداری برای دوران مدرسه بچه ها و یادگیری بهترشون خیلی مهم حتما سعی کنید این تمرین ها رو با بچه ها کار کنید 🧸@gheseh_gheseh
💕💕 قصه ی دوست های جدید دریانورد پیتر، دریانوردی🧔‍♂ بود که کشتی🛳 نو و قشنگی داشت! روزی گفت: «دریانوردی می کنم و تمام دنیا را می بینم!» وقتی دریانورد خود را به عرشه رساند: «هوت… هوت..» کشتی 🛳حرکت کرد. او به دوستانش گفت: «خداحافظ ، من به زودی به خانه 🏠برمی گردم.» دریانورد 🧔‍♂هنگام رفتن، آن قدر به فانوس دریایی که با نور درخشانش چشمک می زد نگاه کرد تا اینکه فانوس از جلو چشمش دور شد و دیگر هیچ چیز دیده نشد ناگهان نهنگی آبی 🐬دریایی از زیر آب بیرون آمد و فواره ای از آب به هوا بلند کرد و در کنار کشتی 🛳شنا کرد. نهنگ 🐬گفت: «به زودی خشکی را می بینی. همان جایی که اسکیموها زندگی می کنند.» دریانورد 🧔‍♂فریاد کشید: «آهای خشکی» وقتی کشتی🛳 نزدیک ساحل رسید، خورشید سرخ شده بود و یخ و برف❄️ همه جا را پوشانده بود. اسکیمویی که خودش را در لباس های گرم🧥🧤 پیچیده بود برای دیدنش فریاد کشید: «خوش آمدی دریانورد🧔‍♂. شما حتما از راه دوری آمده اید؟» اسکیمویی هم که بچه اش را به پشتش بسته بود، از راه رسید و گفت: «به خانه ما بیایید. تا سورتمه راه زیادی نیست.» دریانورد🧔‍♂ با اسکیموهای خندان سوار سورتمه شد. سگ های بزرگ آن را می کشیدند و از روی برف های خشک سر می خوردند. آقای اسکیمو گفت: «این خانه ماست. ما آن را از یخ 🧊می سازیم. ما به آن ایگلو می گوییم»کلبه اسکیمویی گرم و نرم بود. دریانورد در کنار آتش🔥 نشست و برای دوستان جدیدش از خانه خود که خیلی دور بود، تعریف کرد. سوپ ماهی در دیگ می جوشید. دریانورد 🧔‍♂دو بشقاب بزرگ پر، از آن خورد و بعد به خواب سنگینی فرو رفت و آن قدر خوابید تا اینکه موقع رفتن شد. اسکیموها او را تا کشتی🛳 همراهی کردند. دریانورد🧔‍♂ از روی عرشه دستش را برای آنها تکان داد و فریاد کشید: «خداحافظ. خیلی متشکرم. من دوباره بازخواهم گشت و باز هم شما را خواهم دید.» دریانورد🧔‍♂ از آنها خداحافظی کرد و رفت تا برای دوستانش از دوستان جدیدی که پیدا کرده بود، تعریف کند. 🧸@gheseh_gheseh