فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بفرمایین شیر
💜ویدا کوه شکاف هستم
💚 معلم پایه دوم ابتدایی
💙قصه گو(قصه درمانی)
💛مشاوره تحصیلی با ۲۵ سال سابقه
https://eitaa.com/joinchat/3916693699Ca16abbfa64
قصه درمانی با داستان های آموزنده،شعر،کاردستی،
بازی و ایده های خلاقانه ،آموزش نقاشی،قرآن ،حدیث
🍀❤️🌈💐🍀❤️🌈💐🍀❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍صبحتون پراز لبخندهای کودکانه😄
.تـا وقـتـی کـه گـلهـا مـیـخـنـدن بخـنـد ☺️🌻
بیایید به یکدیگر لبخند بزنیم😄
و صبحی پراز عشق و مهربانی را آغاز کنیم
شادیهاتون ماندگار🙏🏻
🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈
*:•✧✬🌻⚪️🌻✬✧•:*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازیتمرکز
🐤🐦🐧🐦🐤
❤️❤️❤️❤️
🐤🐦🐧🐦🐤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر زیبای فصل پاییز
بااین شعر کودکانه فرزندت رو با فصل پاییز آشنا کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوشنبه بتون شادشاد۱۴۰۳/۹/۱۹
برای امروزتان لبخندی شیرین
شادی وخوشحالی آرزومی کنم🤲
📗#حکایتی_از_بهلول_عاقل
شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به سُخره بگیرد
به بهلول گفت:هیچ شباهتی بین من و تو هست؟
بهلول گفت:البته که هست
▪️مرد ثروتمند گفت:چه چیز ما به همدیگر شبیه است؟بگو
بهلول جواب داد:
▫️دو چیز ما شبیه یکدیگر است،
یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است
و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است ...
🎄🌳🎄🌳🎄🌳🎄🌳🎄🌳🎄🌳
🍉 #شعرشبیلدا
شب یلدا می دونی
خیلی درازه
یه شب سرده
پُر از رمزه و رازه
فصل پاییز
برگای درختُ ریخته
رنگ برگا چه قشنگه
خیلی نازه
صحبت از فصل زمستون
برف و سرماس
خبراز شیطنتای
ننه سرماس
همه امشب می شینیم
قصه می گیم
قصه های شاد و شیرین
بی غم و غصه می گیم
هندونه، انار و آجیل
اگه باشه می خوریم
شعرای شاد و قشنگی
واسه هم می خونیم
شب یلدا
پُره از خاطره هاس
شب قصه های شیرین
واسه ما بچه هاس
🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉
🌱🌱🌱🌱
🌱🌸🌸
🌱🌸
🌱
#حکایت
🔘 عمل صالح بدونِ ایمان
پیرمرد ثروتمندی را سردی پا آزار داد. حکیم گفت: باید پایافزاری (کفش)، از پوست شتر سرخ موی به پای خود کنی. پیرمرد را که ثروت زیاد بود دنبال کاروانی میگشت که از یَمن بتواند برای او این کفش را تهیه کند. تاجری ماهر حاضر شد که کیسهای طلا از پیرمرد بگیرد و این کفش را با خود به خراسان آورد. در مسیر شام تا خراسان، راهزنان زیادی بودند که حتی این کفش نفیس اگر در پای مسافری میدیدند از او میگرفتند.
تاجر زرنگ وقتی کفشها را خرید یک لنگه کفش در توشه بار مسافری گذاشت که کاروانشان دو روز زودتر از او به خراسان میرفتند و یک لنگه دیگر کفش در بارِ خود گذاشت. چون در مسیر به راهزنان رسیدند و یک لنگه کفش را راهزنان دیدند هر چه گشتند لنگه دیگر آن را نیافتند پس آن یک لنگه را هم در بارشان رها ساختند و چنین شد که تاجر ماهر توانست کفش نفیس را از یَمن به خراسان به سلامت رساند.
تاجر را شاگردی بود که کار نیک میکرد اما به خدا ایمان نداشت و همواره میگفت: باید کارت نیک باشد که خدا تو را بهشتی کند، ایمان به خدا مهم نیست، کار نیک را به خاطر نیک بودن آن انجام بده نه برای ایمان به خدا. بعد از این داستان تاجر، شاگرد را گفت: ای جوان! دیدی که کفش نفیس را یک لنگهاش به کار کسی نیامد و رهایش ساخت؛ بدان عمل صالح بدونِ ایمان، نماز بدونِ زکات و.. مانند یک لنگه کفش هستند و تو را هرگز سودی نبخشند
👞👞👞👞👞👞👞👞👞👞👞👞
17.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موزیک ویدیوی #یلدای_مهدوی با هوشمصنوعی
🎙خواننده: سید محمد صادق آتشی