از آسمون میباره، برفهای گوله گوله🌨
حیاط ما لیز شده درست مثل سرسره
دلم میخواست برم من، سر بخورم تو برفها
یا شاید هم بسازم آدم برفی زیبا☃️
مامان دلش نمیخواد، که من برم تو حیاط
بهخاطر همین هم کلید روی در گذاشت🗝
مامان جونم، عزیزم، آخه منم دل دارم
چرا نباید کمی، برف تو دستم بذارم
قول میدهم بپوشم، کاپشن و شال و کلاه
دست نزنم به برفها، بدون دستکش حالا🧤
مامان از من قول گرفت، که حرفش و گوش کنم
بدون شال و کلاه، توی حیاط من نرم🧤🧣
حتی اومد کنارم، تا بشه دستیارم
برای آدمبرفی، باید چشمم بذارم⛄️
میرم تو آشپزخونه، تا یه هویج بیارم
باید که اون هویج و جای بینیش بذارم🥕
دونههای انارو میتونم من بردارم
بهجای دندونهای کوچیک اون بذارم
دستهای آدم برفی، خیلی خالی میمونه
یهگل میدم تو دستش، یادگاری بمونه💐
#شعر
#برف
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6