eitaa logo
قصه های کودکانه
36.5هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
933 ویدیو
363 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼زاهدی که در سال قحطی می‌خندید روزی روزگاری در شهری دور شخصی زندگی می‌کرد که همه او را آدم زاهد و باخدایی می‌دانستند. در آن سال در شهر خشکسالی شد و قحطی آمد ولی با این حال شخص زاهد می‌خندید و خوشحال بود. شخصی او را که خوشحال بود دید و به او گفت: «الان چه وقت خنده است؟ خشکسالی و قحطی مؤمنان را دچار مشکل کرده است. کشت و کار مردم هر روز از بین می‌رود و سیاه می‌شود، هر روز ده تا ده تا و صد تا صدتا از مردم مانند ماهی در خاک می‌میرند. چرا دلت برای این مردم نمی‌سوزد. مؤمنان همه مانند اعضای یک بدن هستند و رنج یکی باعث رنج اعضا و جوارح دیگر می‌شود. با این همه درد و رنج باز هم تو می‌خندی؟» زاهد گفت: «این گرفتاری در نظر شما قحطی و خشکسالی است ولی از نظر من این سرزمین مانند بهشت پر نعمت است و قحطی وجود ندارد.زیرا من دست و چشم خود را از گناه دور نگاه داشته‌ام و این آزمونی برای شماست و این قحطی و خشکسالی به خاطر گناهانی است که شما انجام داده‌اید و این بازتاب اعمال شماست. یاران فرعون به خاطر اعمالشان غرق شدند و یاران موسی به خاطر اعمالشان نجات یافتند تا ببینند خداوند چگونه کافران را نابود خواهد کرد. اگر پدر فرزند را تنبیه می‌کند به خاطر بدی پدر نیست به خاطر رفتار فرزند است. وگرنه پدر همیشه نسبت به فرزندان مهربان است و آن تنبیه به خاطر عمل ناشایست فرزند است و نه بدی پدر. برادران یوسف به خاطر حسدی که به یوسف داشتند او را بد می‌دانستند. ولی وقتی آن حسد از بین رفت آن‌ها پی به اشتباه خود بردند و خداوند آن‌ها را بخشید و دوباره همه‌شان را به دور هم جمع کرد.» آن شخص هم دست از ملامت زاهد برداشت و دیگر چیزی نگفت و رفت. 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4