eitaa logo
قصه های کودکانه
36.5هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
933 ویدیو
363 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
🌲 درخت سخنگو بازرگان حقه بازگفت: آقای قاضی من از این مرد شکایت دارم، او سکه های مرا برداشته است قاضی بعداز تمام شدن حرف های بازرگان ازاو پرسید آیا شاهدی هم داری؟ بازرگان کمی فکر کرد وقتی چیزی به ذهنش نرسید گفت: شاهد من همان درختی است که سکه هارا زیرش مخفی کردیم. قاضی با تعجب گفت: درخت که نمی تواند شهادت دهد، مرد قبول نکرد و روی حرف خود ایستاد که او حتما شهادت می دهد. بالاخره قرار شد یک روز همراه قاضی همگی آنجا رفته و شهادت درخت را بشنوند بازرگان حقه باز هم به سرعت به سراغ یکی از دوستانش رفت و از او خواست به داخل درخت رفته از آنجا باقاضی حرف بزند دوستش ابتدا قبول نکرد ولی وقتی او اصرار کرد و پول خوبی هم به او داد قبول کرد و شب رفت داخل درخت خوابید. فردای همان روز قاضی به کنار درخت آمد مردم دور تا دور درخت جمع شده بودند قاضی نزدیک درخت شد و پرسید: ای درخت قرار است ا مروز تو شهادت بدهی بگو ببینم آن سکه هارا چه کسی برداشته است؟ چند لحظه بعد ناگهان صدایی از درخت برخاست و گفت: سکه هارا آن بازرگان دزد برداشته است. قاضی که متوجه شده بود این صدای آدمیزاد است که از داخل شکاف درخت بیرون می آید دستور داد تا دورتا دور درخت را پراز هیزم کنندو بعد آنها را آتش زدند با سوختن هیزم ها دود غلیظی به هوا بلند شد. مرد ی که داخل درخت پنهان شده بود از دیدن آتش به وحشت افتاد و سرش را از داخل درخت بیرون آورد و فریاد زد: کمک ...کمک ....کمک کنید..... مرا نسوزانید....من همه چیز را خواهم گفت..... به دستور قاضی سربازها مرد را از داخل تنه درخت بیرون آوردند و بازرگان نادان وحقه بازکه دستگیرشده بود به گناه خود اعتراف کرد. 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4