eitaa logo
قصه ♥ قصه
112 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
398 ویدیو
70 فایل
با قصه ذهن و رفتار بچه ها را جهت دهیم.بچه ها ما رو عاشق خدا میکنند.مطالب به حفظ امانت با لینک قرار میگیره.فرق این کانال با بقیه اینه که جز اندک،مطلب اضافی نداره.نیز سعی شده قصه از لحاظ محتوا بررسی بشه.آیدی ارتباط با مدیر @Omidvar_Be_Fazle_Elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉 باسلام واحترام در آستانه عیدالله الاکبر برآنیم که با پیروی از مولی الموحدین حضرت علی ابن ابی طالب (علیه السلام) سبد غذا برای سادات نیازمند تهیه و در روز عید غدیر توزیع نماییم. لذا بزرگوارانی که مایلند در این امر خداپسندانه شرکت کنند کمک های مالی خود را به شماره کارت که در ذیل اعلام میشود واریز نمایند. 🌹علی ع در دو جهان یارتان🌹 شماره کارت به نام خانم طاهره مهرپرور 6037 9974 2658 2830 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁
🍃🌳 زرافه گردن دراز 🌳🍃 روزی روزگاری در جنگلی سبز و بزرگ حیوانات با هم در نهایت دوستی زندگی می کردند. یکی از این روز های قشنگ،‌ چندتا از این کوچولوهای شیطون و زرنگ، با هم برند بازی کنند. سنجاب و خرگوش، زرافه و جوجه تیغی، با هم تصمیم گرفتند، دنبال بازی کنند. این جوری که سنجاب بدو دنبال بقیه هرکسی رو گرفت نوبته اونه دنبال بقیه بکنه، وقتی زرافه شروع به دویدن کردن مدام گردنش لا به لای شاخه ها گیر می کرد و این بازی براش خیلی سخت بود، برای همین سنجاب کوچولو خیلی زود زرافه رو گرفت. زرافه گفت بیایم یه بازی دیگه بکنیم، من سرم همش میخوره به شاخه درختان و نمی تونم هیچ کدوم از شما رو بگیرم. دوستاش یه مقدار فکر کردن دیدند، زرافه کوچولو راست میگه! جوجه تیغی گفت: اصلا بیایید یک بازی دیگه کنیم که زرافه هم بتونه بازی بکنه! همه گفتند: چه بازی؟ زرافه گفت: قایم موشک! همگی موافقت کردند. قرار شد خرگوش چشم بزاره و بقیه برن قایم بشند. ولی بازم زرافه مشکل داشت چون گردن دراز داشت همان بار اول همه کوچولوها را پیدا کرد، برای همین زرافه ها دیگه توی بازی نموند. گفت: من دیگه بازی نمی کنیم و فقط نگاه می کنیم. چند ساعتی از بازی بقیه می گذشت، که صدای داد و فریاد خرگوش به گوش رسید که داد می زد یکی بیاد کمک کنه! زرافه به سمت صدا رفت و پرسید چی شده؟خرگوش گفت: در حال بازی بودیم که دیدم جوجه تیغی افتاد تو یه چاله بزرگ که شکارچی کنده بود. هر کاری کردیم نتونستیم بیرون بیاریمش چاله خیلی گوده و ما هم خیلی کوچیک. زرافه و خرگوش کوچولو دویدن به سمت چاله  تا شکارچی از راه نرسیده جوجه تیغی رو نجات بدند. وقتی رسیدند زرافه سرش را به درون چاله برد و به جوجه تیغی گفت: گردنش رو بگیره تا بتونه از چاله بیرون بیارتش و مواظب باشه تیغاش تو صورتش نره. جوجه تیغی با دستای کوچولوش گردن زرافه رو گرفت و اونم آوردش بیرون. همه با هم برای زرافه هورا کشیدند و تشویقش کردند. زرافه گفت: حالا به خاطر این که گردنم درازه دیگه ناراحت نیستم، خیلی خوشحالم که تونستم با این گردن درازم به دوستم کمک کنم. همه خوشحال وخندان در کنار هم به خونه هاشون رفتند. 👆👆👆 ╲\╭┓ ╭ 🌳🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
هدایت شده از استیکر سلاااااام
@childrin1کانال دُردونه.mp3
1.39M
امام دهم ما راهنمای خوبیها آقا امام هادی باشد رهبر دلها نور هدایت او روشن کند دنیا را ✨دُردونه ها عیدتون مبارک✨ ╲\╭┓ ╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌈💥 اتوی داغِ داغ💥🌈 سلام بچه ها، امروز با یک داستان زیبا به نام اتوی داغ داغ با شما هستیم، این داستن زیبا را بخوانید و یادتون باشد که دست به اتوی داغ نزنید.... صاحب خانه، وقتی که پایش را از خانه بیرون گذاشت و به سفر رفت، اتو، اتو کشیدنش گرفت. توی خانه راه افتاد و دنبال چین و چروک گشت. به مبل گفت: می خواهی صاف و صوفت کنم؟ مبل که از داغی اتو می ترسید، گفت: ای وای! نه. کی تا حالا مبل را اتو کرده که تو می خواهی مرا اتو کنی؟! اتو رفت سراغ لحاف تا اتویش کند؛ لحاف سرش داد زد: از من دور شو! من که اتو کشیدن لازم ندارم. اتو، لحاف را کنار زد و رفت سراغ چادر نماز. گفت: تو چه طور؟ تو هم، چین و چروک نداری؟ چادر نماز گفت: چه قدر باهوشی! از کجا فهمیدی؟ اتو وسط خانه ایستاد. اطرافش را نگاه کرد تا چیزی پیدا کند و چین و چروکش را صاف کند. همه سعی می کردند خودشان را جایی پنهان کنند تا چشم اتو به آن ها نیفتد. یکهو کسی گفت: بیا لباس مرا اتو کن! او عروسک دختر صاحب خانه بود. مبل گفت: به من ربطی ندارد؛ اما لباس توری ات می سوزد! عروسک گفت: اتو حواسش هست. مگر نه؟ اتو خندید و گفت: حواسم هست! وقتی اتو داشت روی لباس عروسک بالا و پایین می رفت، عوسک روی مبل نشست و در گوش مبل گفت: نگران نباش. اتو که به برق نیست. سردِ سرد است. مبل گفت: راست می گویی، من اصلا حواسم به برق نبود مبل و عروسک یواشکی خندیدند. آن ها گذاشتند اتو هر چه قدر که دلش می خواهد روی لباس بالا و پایین برود. ╲\╭┓ ╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
🍃❤️ لالایی۱۴ معصوم ❤️🍃 لالا لالا گل مادر به یاد روی پیغمبر همان آقای خوبیها همان مولای پاکیها همو که داده ما را جان به نور آیه ی قرآن لالا لالا گل مادر امام تو علی حیدر علی بابای بی بابا علی مولای هر تنها علی عشق و علی ایمان علی نقاشی قرآن علی والا علی مولا علی شاه و علی آقا علی آن یار پیغمبر علی آن ساقی کوثر بگو من غصه نادارم چو باشد مرتضی یارم میان هر گرفتاری تو داری یاور و یاری ❤️ 🍃❤️ ╲\╭┓ ╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
🌺🍃 لالایی 🍃🌺 لالالالا گل زیبا عزیزم نو گل بابا لالالالا گل صحرا به یاد حضرت زهرا به یاد دخت پیغمبر به یاد همسر حیدر به یاد مادر عالم نداری ای گل من غم به یاد غنچه طاها به یاد محسن زهرا به یاد مونس بابا به یاد زینب کبری ╲\╭┓ ╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
⭐️✨لالایی ۱۴ معصوم✨⭐️ لالا لالا گل سوسن  بخواب ای طفل ناز من لالا لالا گل پونه  چراغ روشن خونه امام دومین ما  بود آن رهبر تنها ز زیبایی حسن نامش بود راه خدا راهش لالا لالا گل لاله  بریم تا دشت آلاله لالا لالا لالا لالا   بیا تا کربلا حالا حسین جانم حسین جانم  حسین ای جان جانانم حسین ای اشک چشمانم حسین ای قوت جانم حسین دریای پاکی ها که میشوید گناه ما لالا لالا گل رعنا بگو هر دم حسینم وا   ╲\╭┓ ╭ ⭐️✨ 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
🍃❤️ لالایی ۱۴ معصوم ❤️🍃 لالا لالا گل مریم  گل یاس و گل شبنم امام چارمم سجاد    درود حق به روحش باد امام پنجمم باقر که هم یار است و هم ناظر ببین باغ شقایق را   امام پاک و صادق را به شب نوری بود لازم     که باشد حضرت کاظم لالا لالا گل میخک    گل سرخ و گل پیچک امام هشتمین بنگر     که باشد بهتر از بهتر رضا جان نور ایمانی   تو خورشید خراسانی رضا جان ای رضا جانم      تویی ماه شبستانم   ╲\╭┓ ╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
❤️🍃لالایی ۱۴ معصوم🍃❤️ لالا لالا گل داوود       گل بخشنده و پر جود جواد ای رهبر دینم      به درگاه تو مسکینم لالا لالا گل شادی       تو هستی حضرت هادی تو حسن یوسف و پروین      هدایتگر به سوی دین لالا لالا گل عنبر        گل نور و گل ساغر اما عسکری جانم  تو هستی نور ایمانم #لالایی_مذهبی ╲\╭┓ ╭ 🐞🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اطلاع رسانی دوره جامع تنهامسیرآرامش
علیرضا پناهیان: 🔰 قرض گرفتن با ضمانت امیرالمومنین(ع) #غدیر @HayatBartar313