هدایت شده از 🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
4_5767228874718970531.mp3
12.27M
😍این توصیه استاد پوراحمد، عالیه
❤️ امام علی (ع) فرمودند👇
🌸المرأة ريحانة و ليست بقهرمانة🌸
💓 آقایان عزیز حتما بشنوند...
💜خانم شما امانتی است برای شما
#حتما_گوش_کنید و #منتشر_کنید
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
فاطمه (سلام الله عليها) در خانه يك پيراهن ساده داشت. پدر براي ازدواج او با علي (عليه السلام) يك پيراهن نو به خانه آورد.فاطمه (سلام الله عليها) به آن نگاه كرد.پارچه نرم و لطيفي داشت.آن را كنار گذاشت تا چند لحظه بعد بپوشد.اتاق فاطمه (سلام الله عليها) نزديك در حياط بود.در زدند. - چه كسي در مي زند؟ - يك نفر در را باز كند. يكي در را باز كرد.كسي با صداي شكسته اش گفت: من يك زن فقيرم.لباسي ندارم كه به تن كنم. فاطمه (سلام الله عليها) وقتي صداي زن فقير را شنيد گوشه در اتاق را باز كرد. زن فقير گفت: از خانه رسول خدا يك لباس كهنه مي خواهم تا به تن كنم. دل فاطمه ((سلام الله عليها)) به درد آمد.نگاهش اول به پيراهن نو افتاد .بعد به پيراهن ساده اي كه در تنش بود. فاطمه (سلام الله عليها) فكر كرد كداميك را بدهد. پيراهن نو براي عروسيش بود. ياد آيه خداوند در قرآن افتاد كه مي گفت:هرگز به نيكي نمي رسيد مگراين كه چيزي را كه دوست داريد(به فقيران)ببخشيد. فاطمه فوري پيراهن نو را برداشت.پشت در رفت و با مهرباني آن را به زن فقير داد. زن فقير خنديد.صورتش را به طرف آسمان گرفت و دعا كرد.بعد با خوشحالي زياد از آنجا رفت. وقتي خبر به حضرت محمد (صلوات الله عليه و آله)و حضرت علي (عليه السلام) رسيد آنها از كار فاطمه (سلام الله عليها) خوشحال شدند .طولي نكشيد كه جبرييل –فرشته بزرگ خدا- به خانه حضرت محمد (صلوات الله عليه و آله) آمد.خانه بوي بهشت گرفت.او پيراهن سبز و زيبايي جلوي حضرت گذاشت و كفت: اي رسول خدا خداوند به تو سلام رساند و به من فرمان داد كه به فاطمه (سلام الله عليها) سلام برسانم و اين لباس سبز بهشتي را براي او بياورم! وقتي نگاه فاطمه (سلام الله عليها) به لباس سبز بهشتي افتاد گريست. عطر بهشتي پيراهن خيلي زود همه را به اتاق فاطمه (سلام الله عليها) كشاند.
کانال قصه های کودکانه
@GhesehayeKoodakane
کانال قصه قصه
@ghesehayemadarane
لینک غرفۀ آیین فطرت در نمایشگاه مجازی کتاب👇
https://b2n.ir/218669
کتابهای عاااااالی درباره تربیت فرزند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون یکی بود یکی نبود
🇮🇷 آیت الله مصباح
@amoomolla
#کارتون
#یکی_بود_یکی_نبود.
@ghesehayemadarane
شادیهای مذهبی
طراحي و تهيه لوازم جشنهاي مذهبي
09122582811
09127166384
09104546236
تهران
09197942153 کرج
09387462024 اصفهان
09159232678 مشهد
09357438285 قم
09120356041 شهر ری
09365896613 ساری
09308990072 یزد
@ShadihayeMazhabi ارتباط با مدیر
https://eitaa.com/shadihayemazhabi_ir
📚"جلسه پرسش و پاسخ آنلاین" کلاس مبانی رشد و تربیت اسلامی
👤 با حضور حجت الاسلام و المسلمین محسن عباسی ولدی
🗓 تاریخ: یکشنبه 5 بهمن ماه
🕢 ساعت: 18:30
📌 لینک جلسه آنلاین:
🌐https://online.lmskaran.com/ch/specialized-sessions-of-islamic-humanities
❗️لطفا بصورت مهمان وارد شوید.
📄شما میتوانید سوالات خود را پیش از جلسه برای ادمین کانال ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔸
🔳در ترویج معارف اهل بیت سهیم باشید.
🆔 @mabaniroshd
0183 ale_emran 105.mp3
8.71M
#لالایی_خدا ۱۸۳
#سوره_آل_عمران آیه ۱۰۵
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
«خطر تفرقه»
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
📣 بچّههای لالایی خدا!
رزمندههای جبهه مواسات!
از لشگر بچّههای صاحب زمانی جا نمونید.
🔴 بچه های سحری لالایی خدا!
کسایی که دوست دارن عمو عباسی شب جمعه بهشون زنگ بزنن و قرار بچه های سحری رو یاد آوری کنن، اسمشون رو به همراه شماره تلفن به این آدرس ارسال کنن👇👇👇👇👇
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSceo3c6E4RaXJp9vGI0QRANsN-vI1ufr4ieLuzLhb5gYc-IPw/viewform?usp=sf_link
#رزمایش_مواسات
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@lalaiekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔 بچهها اینجوری بیایمان میشن!
🎧 #بشنوید| نکتهای ظریف در مورد خراب شدن پایههای ایمان در فرزندان توسط یک رفتار غلطِ پدر و مادر
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
قاب عکس، ناگهان از روی دیوار افتاد و میخ توی دیوار، دیده شد. اون میخ ،دیگه پیر و فرسوده شده بود. دیگه وقتش بود که بازنشسته بشه و حسابی استراحت کنه. اما هنوز نصفش توی دیوار بود و نمی تونست بیرون بیاد.
میخ شروع کرد به آه و ناله کردن و کمک خواستن. پیچ گوشتی صدای میخ رو شنید و خواست کمکش کنه، اما هر چی سعی کرد نتونست.
پیچ گوشتی از اره کمک خواست . اره گفت من می تونم اطراف میخ رو اره کنم و اونو با دیوار اطرافش از جا دربیارم .میخ گفت نه بابا من می خوام از دیوار جدا بشم این کار فایده ای نداره.
پیچ گوشتی از چکش کمک خواست چکش گفت من فقط می تونم محکم به میخ ضربه بزنم و اونو بیشتر توی دیوار فرو کنم ولی نمی تونم اونو در بیارم. میخ تا چکش رو دید داد زد که نه نه جلو نیا. من دیگه نمی خوام بیشتر از این توی دیوار فرو برم.
چکش خجالت کشید و سرشو پایین انداخت. پیچ گوشتی گفت ببخشید. این میخ ،دیگه پیر و کم حوصله شده .شما برید من خودم یه فکری می کنم.
پیچ گوشتی خیلی فکر کرد که چطور می تونه میخ رو بیرون بیاره. به میخ گفت سعی کن یک کمی توی جای خودت بچرخی شاید جات کمی باز تر بشه و بتونی بیایی بیرون .
میخ گفت نه پدرجان من بیست ساله که اینجام دیگه زنگ زدم و به دیوار چسبیدم. باید یکی بیاد منو محکم بکشه بیرون.
پیچ گوشتی دلش برای میخ پیر می سوخت و دوست داشت هر جوری شده اونو بیرون بیاره. همین طور که فکر می کرد انبردست از راه رسید و بهش سلام کرد.
پیچ گوشتی یک دفعه از جا پرید و گفت سلااااااام دوست عزیز . بعد پرید جلو و انبردست رو بغل کرد و بوسید.
انبردست گفت از صبح تا حالا که منو ندیدی اینهمه دلت برای من تنگ شده؟
پیچ گوشتی خندید و گفت آخه حالا می فهمم که تو چه دوست خوبی هستی و چه کارهای مهمی رو می تونی انجام بدی. لطفا بیا و به ما کمک کن.
با کمک انبردست میخ پیر به راحتی از دیوار بیرون اومد و به جای اون، یک پیچ جدید به دیوار نصب شد و قاب عکس بچه ها دوباره سر جاش قرار گرفت. میخ پیر هم برای استراحت به انبار ضایعات بازیافتی منتقل شد.
کانال قصه های کودکانه
@GhesehayeKoodakane
‼️نمایشگاه مجازی کتاب تا چهارشنبه، ۸ بهمن، ساعت ۲۴ تمدید شد
لینک غرفۀ آیین فطرت (ناشر اختصاصی آثار استاد عباسی ولدی) در نمایشگاه مجازی کتاب👇
https://b2n.ir/218669