📚"جلسه پرسش و پاسخ آنلاین" کلاس مبانی رشد و تربیت اسلامی
👤 با حضور حجت الاسلام و المسلمین محسن عباسی ولدی
🗓 تاریخ: یکشنبه 5 بهمن ماه
🕢 ساعت: 18:30
📌 لینک جلسه آنلاین:
🌐https://online.lmskaran.com/ch/specialized-sessions-of-islamic-humanities
❗️لطفا بصورت مهمان وارد شوید.
📄شما میتوانید سوالات خود را پیش از جلسه برای ادمین کانال ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔸
🔳در ترویج معارف اهل بیت سهیم باشید.
🆔 @mabaniroshd
0183 ale_emran 105.mp3
8.71M
#لالایی_خدا ۱۸۳
#سوره_آل_عمران آیه ۱۰۵
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
«خطر تفرقه»
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
📣 بچّههای لالایی خدا!
رزمندههای جبهه مواسات!
از لشگر بچّههای صاحب زمانی جا نمونید.
🔴 بچه های سحری لالایی خدا!
کسایی که دوست دارن عمو عباسی شب جمعه بهشون زنگ بزنن و قرار بچه های سحری رو یاد آوری کنن، اسمشون رو به همراه شماره تلفن به این آدرس ارسال کنن👇👇👇👇👇
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSceo3c6E4RaXJp9vGI0QRANsN-vI1ufr4ieLuzLhb5gYc-IPw/viewform?usp=sf_link
#رزمایش_مواسات
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@lalaiekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔 بچهها اینجوری بیایمان میشن!
🎧 #بشنوید| نکتهای ظریف در مورد خراب شدن پایههای ایمان در فرزندان توسط یک رفتار غلطِ پدر و مادر
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
قاب عکس، ناگهان از روی دیوار افتاد و میخ توی دیوار، دیده شد. اون میخ ،دیگه پیر و فرسوده شده بود. دیگه وقتش بود که بازنشسته بشه و حسابی استراحت کنه. اما هنوز نصفش توی دیوار بود و نمی تونست بیرون بیاد.
میخ شروع کرد به آه و ناله کردن و کمک خواستن. پیچ گوشتی صدای میخ رو شنید و خواست کمکش کنه، اما هر چی سعی کرد نتونست.
پیچ گوشتی از اره کمک خواست . اره گفت من می تونم اطراف میخ رو اره کنم و اونو با دیوار اطرافش از جا دربیارم .میخ گفت نه بابا من می خوام از دیوار جدا بشم این کار فایده ای نداره.
پیچ گوشتی از چکش کمک خواست چکش گفت من فقط می تونم محکم به میخ ضربه بزنم و اونو بیشتر توی دیوار فرو کنم ولی نمی تونم اونو در بیارم. میخ تا چکش رو دید داد زد که نه نه جلو نیا. من دیگه نمی خوام بیشتر از این توی دیوار فرو برم.
چکش خجالت کشید و سرشو پایین انداخت. پیچ گوشتی گفت ببخشید. این میخ ،دیگه پیر و کم حوصله شده .شما برید من خودم یه فکری می کنم.
پیچ گوشتی خیلی فکر کرد که چطور می تونه میخ رو بیرون بیاره. به میخ گفت سعی کن یک کمی توی جای خودت بچرخی شاید جات کمی باز تر بشه و بتونی بیایی بیرون .
میخ گفت نه پدرجان من بیست ساله که اینجام دیگه زنگ زدم و به دیوار چسبیدم. باید یکی بیاد منو محکم بکشه بیرون.
پیچ گوشتی دلش برای میخ پیر می سوخت و دوست داشت هر جوری شده اونو بیرون بیاره. همین طور که فکر می کرد انبردست از راه رسید و بهش سلام کرد.
پیچ گوشتی یک دفعه از جا پرید و گفت سلااااااام دوست عزیز . بعد پرید جلو و انبردست رو بغل کرد و بوسید.
انبردست گفت از صبح تا حالا که منو ندیدی اینهمه دلت برای من تنگ شده؟
پیچ گوشتی خندید و گفت آخه حالا می فهمم که تو چه دوست خوبی هستی و چه کارهای مهمی رو می تونی انجام بدی. لطفا بیا و به ما کمک کن.
با کمک انبردست میخ پیر به راحتی از دیوار بیرون اومد و به جای اون، یک پیچ جدید به دیوار نصب شد و قاب عکس بچه ها دوباره سر جاش قرار گرفت. میخ پیر هم برای استراحت به انبار ضایعات بازیافتی منتقل شد.
کانال قصه های کودکانه
@GhesehayeKoodakane
‼️نمایشگاه مجازی کتاب تا چهارشنبه، ۸ بهمن، ساعت ۲۴ تمدید شد
لینک غرفۀ آیین فطرت (ناشر اختصاصی آثار استاد عباسی ولدی) در نمایشگاه مجازی کتاب👇
https://b2n.ir/218669
0184 ale_emran 106-107.mp3
9.02M
#لالایی_خدا ١٨٤
#سوره_آل_عمران آیات ١٠٧ - ۱۰۶
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
«غذای با برکت»
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
📣 بچّههای لالایی خدا!
رزمندههای جبهه مواسات!
از لشگر بچّههای صاحب زمانی جا نمونید.
🔴 بچه های سحری لالایی خدا!
کسایی که دوست دارن عمو عباسی شب جمعه بهشون زنگ بزنن و قرار بچه های سحری رو یاد آوری کنن، اسمشون رو به همراه شماره تلفن به این آدرس ارسال کنن👇👇👇👇👇
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSceo3c6E4RaXJp9vGI0QRANsN-vI1ufr4ieLuzLhb5gYc-IPw/viewform?usp=sf_link
#رزمایش_مواسات
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@lalaiekhoda
بالای ۹ سال👇👇
سالن پذیرایی پر از کرمهای ریز و درشت بود. همه سر جاهایشان نشسته بودند تا به سخنرانی دو تا از بدجنسترین کرمها گوش بدن. اول کرم چاق میکروفون را برداشت و شروع کرد به حرف زدن . می گفت من عاشق هله هوله و چیزهای شیرین هستم. بعد آب دهانش را قورت داد و گفت پفک، چیپس ، لواشکهای غیر بهداشتی، شکلات خیلی زیاد، قند....
به به ....
همه ی تماشاچیا از این صحبتها کیف کردند و شروع کردن به دست زدن و سوت کشیدن. اما این کرم هنوز خودش را معرفی نکرده بود. برای اینکه همه ساکت شوند سرفه ای کرد و گفت صبر کنید هنوز حرفم تمام نشده بگذارید خودمو معرفی کنم . من کرم روده هستم و در دیواره ی روده ی آدمهای مریض زندگی می کنم. تماشاچیا دوباره شلوغ کردن و هی دست زدن.
من یک پیام مهم هم برای بچه ها دارم. من از بچه ها خواهش می کنم تا می توانند بهداشت را رعایت نکنند. دستهایشان را با صابون نشویند. ناخنهایشان را کوتاه نکنند و دائما هله هوله بخورند تا من توی شکمهایشان کیف کنم. اجازه بدهید من روده های شما را حسابی گاز گاز کنم و برای شما دلپیچه و بیماریهای ... درست کنم.
سخنرانی کرم روده تمام شد. حالا یک کرم دیگر برای سخنرانی پشت میکروفن رفت. وای ... وای ... وای ...
این دیگه چه کرمیه؟!!
عجب شکل وحشتناکی! بیشتر شبیه سوسکه . نیش داره . شاخک داره. چقدر بدجنس به نظر می یاد. همه ساکت شدند و حسابی گوشهاشون رو تیز کردند تا زودتر بفهمند این چه کرمیه و چه حرفهایی می خواد بزنه.
کرم سوسکی شروع به حرف زدن کرد و گفت من خطرناک ترین کرم در بدن بچه ها هستم . من دندانهای خرد کننده ای دارم . من زور زیادی دارم من می تونم محکم ترین چیزهای دنیارو خرد کنم. من قهرمان خرابکاری هستم... من یک کرم دندان هستم...
کرمها از خوشحالی جیغ کشیدن و سوت زدن. آنها یک ساعت کرم دندان را تشویق کردند. کرم دندان حسابی کیف کرده بود و خودش را گرفته بود. بلاخره تشویقها تمام شد و کرم دندان دوباره شروع به حرف زدن کرد و گفت:
اگر روی یک دندان غذایی باقی بماند و مسواک آنها را تمیز نکند من خیلی زود به آنجا می روم و کارم را شروع می کنم انقدر می کوبم و می زنم تا در شکم آن دندان بیچاره یک چاله ی بزرگ درست می کنم کاری می کنم که بچه ها بعد از مدتی از درد دندانهایشان اشک بریزند.
تماشاچیا دوباره می خواستند دست بزنند اما کرم دندان زود گفت لطفا ساکت باشید صبر کنید مهمترین حرفم باقی مانده. من می خواهم به بچه های عزیز بگم لطفا مسواک نزنید. لطفا تا می توانید قند و شیرینی و شکلات بجوید و بعد از خوردن این چیزها دندانهایتان را تمیز نکنید.
هنوز سالن پذیرایی پر از همهمه و شلوغی بود قرار بود برای پذیرایی یک عالمه شکلات و شیرینی بیاورند اما معلوم نبود چرا دیر کردند. یک دفعه در باز شد و دو تا اسلحه ی بزرگ وارد سالن شد. یکی از اونها یک آمپول بود. یک آمپول کرم کش. اسلحه ی بعدی یک تانک مسواکی بود که همه ی کرمها را بیچاره و لت و پار کرد.
بعد از یک ساعت همه ی کرمهای قلدر بی جان روی زمین افتاده بودند.
کانال قصه های کودکانه
@GhesehayeKoodakane
@ghesehayemadarane
امام صادق عليه السلام:
خانه اى كه در آن، كتاب خداوند متعال خوانده شود، چنان نورى از آن بر آسمان مى تابد كه در ميان خانه ها ، شناخته مى شود
الدّارُ إذا تُلِيَ فيها كِتابُ اللَّهِ تَعالى كانَ لَها نورٌ ساطِعٌ فِي السَّماءِ تُعرَفُ مِن بَينِ الدّورِ
بحارالأنوار ج 92 ص 203
#محسن_پوراحمد_خمینی
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
@hamsaranekhoob
صوت های خانم شاملو
ادمین جهت ارسال نظرات و انتقادات👇
@Labkhand6898
✅لینک نسل توحیدی 👇
https://eitaa.com/shamloo/158
✅لینک کلاس زن کامل👇
https://eitaa.com/shamloo/391
✅لینک لحظه ای درنگ👇
https://eitaa.com/shamloo/669
✅لینک مهارت نشاط👇
https://eitaa.com/shamloo/926
https://eitaa.com/shamloo