#کودک_خلاق_بانشاط
#چاپ
#خلاقیت
#نقاشی_باسیب زمینی 🍡
سیب زمینی را تبدیل به مهر کنید☺
👩👧👦🎯👩👧👦🎯👩👧👦🎯👩👧👦🎯👩👧👦🎯👩👧👦🎯
*کانال مادرانه های حسینی کانالی برای مادران خلاق وباانگیره
https://ble.im/madaraneh97*
#قصه_شب
🌹🐝 وفاداری
در یک روز گرم و آفتابی چهار زنبور عسل که با هم خواهر بودند در دشت سرسبزی پرواز می کردند. زنبور آخر بسیار از آن ها کوچک تر بود و همیشه او را اذیت می کردند.
آن روز وقتی در حال پرواز کردن و بازی کردن بودند زنبور کوچولو چشمش به سه
عدد گل سرخ افتاد و به خواهرانش گفت بچه ها بیایید یک مسابقه دهیم.
خواهرها که دست به یکی کرده بودند تا دوباره زنبور کوچولو را اذیت کنند گفتند چه مسابقه ای؟
یکی از آن ها گفت بیایید قایم باشک بازی کنیم، زنبور کوچک گفت نه، آن گل های زیبا را می بینید؟
من تا ۳ میشمارم هر کسی زودتر به روی گل ها بشیند برنده است و نفر آخر می بازه
خواهران زنبور قبول کردند و زنبور کوچولو شروع به شمردن کرد، به عدد ۲ که رسید خواهرانش با سرعت روی گل ها نشستند و با خنده گفتند که تو باختی.
زنبور کوچولو گفت: نه شما صبر نکردید تا آخر بشمارم و زود رفتید، کارتان درست نبود و باید از اول بازی کنیم.
خواهران بزرگترش که او را اذیت می کردند گفتند قبول دوباره بازی می کنیم.
این دفعه هم مانند قبل تا ۲شمرد و آن ها سریع به روی گل ها نشستند و به خواهر کوچکشان می خندیدند.
زنبور کوچولو ناراحت شد و رفت روی شاخه ای نشست که گلی نداشت، لابه لای شاخه ها چشمش به غنچه ای افتاد، غنچه با ناراحتی گفت چه شده؟ چرا گریه می کنی زنبور کوچولو همه ی ماجرا را برای او تعریف کرد.
غنچه ی گل رز به او قول داد تا زودتر بزرگ شود و برای او باشد. زنبور خوشحال شد و هر روز به کنار او می آمد تا بالاخره او تبدیل به یکی از رزهای بسیار زیبا شد.
خواهران زنبور از دیدن این صحنه و وفاداری گل رز بسیار شرمنده شدند و از زنبور کوچولو به خاطر رفتارهای بدی که کرده بودند معذرت خواستند و قول دادند که همیشه با او مهربان باشند.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
🌳🍃 موبی و قارقور 🍃🌳
قارقور، یک جوجهکلاغ بود، عاشق چیزهای براق. هر چیز براقی را که پیدا میکرد، میپرید و توی لانه میگذاشت. قاشق، چنگال، خودکار، سیخ کباب و...
مامانش میگفت: «جوجَکَم، سیاهَکَم! اینقدر آشغال جمع نکن، زشته! آبرویمان را توی باغ بردی.» ولی قارقور گوش نمیکرد. هی آشغال پیدا میکرد؛ هی آشغال پیدا میکرد. توی لانه پر از آشغال شده بود. اصلاً جای نشستن هم نبود.
یک روز صبح، قارقور گفت: «مامانجون! من امروز یک چیز براق پیدا نکردم. میروم پیدا کنم.»
مامانکلاغه گفت: «ای قار، ای بیقار! کجا میروی؟ لانه را کردی آشغالدونی. نرو جوجهجان!»
ولی قارقور حرفهای مامانکلاغش را نشنید، پر زد و رفت. وقتی برگشت توی نوکش یک چیز براق و عجیبی بود.
مامانکلاغ گفت: «باز چی پیدا کردی؟»
قارقور، نوکش را نشان داد و گفت: «ببین چی پیدا کردم؟ این اسمش موبی است.»
مامانکلاغ، چپ چپ نگاه کرد و نگاه کرد. ناگهان جیغ زد: «قااااااار قاااااار...»
و بعد پر زد، قارقور را با چنگالش گرفت و پرید بالای درخت.
قارقور خیلی تعجب کرد. بعد گفت: «مامان! چی شده؟ چرا ترسیدی؟»
مامانکلاغ گفت: «صدبار به تو گفتم هر چیزی را که پیدا میکنی به لانه نیاور. این یک چیز خطرناک است. این یک چیزی است که سر درد کلاغی میآورد. این یک چیزی است که تومور مغزی کلاغی میآورد. فهمیدی؟»
مامانکلاغ به پایین نگاه کرد و به آن چیز عجیب گفت: «آهای! از لانهی ما برو بیرون؛ زودباش دیگه!»
موبی که یک موبایلکوچولو بود، گفت: «من که روشن نیستم؛ خاموش هستم؛ خطر ندارم.»
مامانکلاغ گردنش را پایینتر آورد و گفت: «یعنی اگر خاموش باشی خطر نداری؟»
موبی گفت: «اگر زیاد روشن باشم خطر دارم.»
مامانکلاغ گفت: «چه خوب! پس همیشه خاموش باش. فقط یک ذره روشن باش.»
موبی سرش را تکان داد و خندید؛ بعد هم برایشان یک آهنگ خندهدار کلاغی پخش کرد تا قارقارقار بخندند.
قارقارقارقار، قیر قیر قیر
قورقورقور، قیر قیر قیر
#قصه_متنی
╲\╭┓
╭🌳🍃 🆑@ghesehayemadarane
┗╯\╲
0116 baghareh 259.mp3
5.78M
#لالایی_خدا ۱۱۶
#سوره_بقره آیه ۲۵۹
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
#قصه
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
منبع قصّه این برنامه👇
📚برگرفته از کتب «قصههای قرآنی»؛ اثر مصطفی زمانی و «قصهها و آیه»؛ اثر زهرا قربان عسگری
🍂دوستان خوب لالایی خدا!
برای شفای همه مریضا، به ویژه کسایی که به کرونا مبتلا شدن، یه صلوات و یه حمد شفا بخونید
@lalaiekhoda
بلبل_و_سنگ_و_کلاغ.mp3
9.83M
#کرونا_را_شکست_می_دهیم
#من_سلیمانی_ام
#مسلمانان_مظلوم_هند
#محتکر_داعشی
🌹بلبل و سنگ و کلاغ🌹
🔅بالای ۵ سال
🔅قرائت #آیت_الکرسی
🔅با اجرای:اسماعیل کریمنیا
#عمو_قصه_گو
🔅 تدوین:رحیم یادگاری
✳️ارسال صوت بچه های گلم فقط به این آیدی👈
@Mimmeslehmadar
http://eitaa.com/joinchat/1409548311C9b1650259b
🌸کپی با یک صلوات🌸
1⃣4⃣0⃣
#بازی
#کاردستی
با رول دستمال براي ماشين های کوچولوی بچه ها جاده درست کنيد.😊
✔️ مناسب زیر 5 سالگی
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#شعر کودکانه
شعر 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
وقتی می گیم " بسم الله "
یعنی " به نام خدا "
خدای مهربونی
که آفریده ما را
هر چیزی که تو دنیاست
نشونه ای از خداست
واسه همینه دنیا
این قدر قشنگ و زیباست
خورشید و ماه تابون
نعمت های فراوون
خداست که آفریده
پدر ، مادر برامون
چون که خدای بزرگ
" بخشنده " هست و " رحمان "
خدای ما " رحیمه "
با همه کس مهربان
ما بچه ها همیشه
هستیم به یاد خدا
وقت شروع هر کار
ما هم میگیم بسم الله
✨شاعر : تمنا رستگار
👈انتشار دهید
🌸🍃🍂🌼🌸🍃🍂🌼
کانال قصه های تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🌸🌼🌸🌼🌸🌼
آدرس کانال قصه های تربیتی کودکانه جهت ارسال،دعوت و عضویت👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
36.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گنج_مثنوی
#این_داستان: #عطار_و_گل_ترازو
🍃فرزندان خود را با داستان های شیرین و آموزنده مثنوی آشنا نماییم.
🌼🍃🌸🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
29.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مثل_نامه
#این_داستان: #فردا هم روز خداست
🍃فرزندان خود را با داستان ها و ضرب المثل های ایران آشنا نماییم.
🌼🍃🌸🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4