eitaa logo
قصه ♥ قصه
112 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
398 ویدیو
70 فایل
با قصه ذهن و رفتار بچه ها را جهت دهیم.بچه ها ما رو عاشق خدا میکنند.مطالب به حفظ امانت با لینک قرار میگیره.فرق این کانال با بقیه اینه که جز اندک،مطلب اضافی نداره.نیز سعی شده قصه از لحاظ محتوا بررسی بشه.آیدی ارتباط با مدیر @Omidvar_Be_Fazle_Elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم کودک را ببندید و با فرمان دادن جهت‌ها، راست و چپ او را به مقصد راهنمایی کنید.مقصد می‌تواند یک شی باشد.نمونه‌ای از عباراتی که استفاده می‌کنید به این صورت هست: ” ۳ قدم به جلو برو حالا به راست بپیچ، بعد ۵ قدم به عقب و بعد به سمت چپ…” 💕 💜💕 ╲\╭┓ ╭ 💜💕 @ghesehayemadarane ┗╯\╲
سخت است هنگام دعوا ،ملاحظه حضور بچه ها را کنید اما اگر بدانید با هر فریاد چه آسیبی به روح فرزند وارد می کنید کنترل خشم آسان تر خواهد شد. اگر کنترل صحنه ممکن نیست از فرزندتان بخواهید که از اتاق بیرون برود. طفل معصوم قاضی دادگاه خانواده نیست که به نفع یک طرف رأی صادر کند. نباید پای بچه را وسط بکشیم. پدر و مادر، هر دو برای بچه عزیز هستند و برای او تلخ است که علیه یکی از آنها چیزی بگوید. بچه ها کلماتی را که والدین در زمان عصبانیت به زبان جاری می کنند جدی می گیرند. پس باید طلاق و خیلی دیگر از کلمات تهدید آمیز را از فرهنگ لغاتمان حذف کنیم. بچه ها از ما الگو می گیرند. کلمات ما را یاد می گیرند و شاید روزی همان کلمات را به خود ما بگویند. اگر والدین در مقابل بچه ها با هم مشاجره کردند، آشتی کردنشان هم در مقابل بچه ها باشد تا آرامش بر باد رفته به بچه ها بازگردد. 💕 💜💕 ╲\╭┓ ╭ 💜💕 @ghesehayemadarane ┗╯\╲
‍ 🧩🦘جورچین جدید🦘🧩 یسنا مداد رنگی هایش را روی میز گذاشت، دفترش را باز کرد. یک مامان کانگورو کشید که توی کیسه اش یک کانگوروی کوچولو استراحت می‌کرد. مامان کانگورو داشت برای کانگورو کوچولو کتاب می خواند. یسنا نقاشی اش را رنگ کرد، دفترش را برداشت و از اتاق بیرون رفت. مامان داشت کتاب می خواند، یسنا جلو رفت. گفت:« مامان چشمانت را ببند» مامان چشمانش را بست. یسنا نقاشی اش را جلوی صورت مامان گرفت. مامان محکم او را بوسید گفت:« آفرین خیلی نقاشی قشنگی کشیدی! تو یک هنرمندی!» یسنا نقاشی را روی مبل گذاشت. ماهان کوچولو را که تازه خوابش برده بود دید. رفت و کنار ماهان دراز کشید. کم کم خوابش برد. وقتی از خواب بیدار شد ماهان را کنارش ندید، سریع از جایش پرید. یاد نقاشی اش افتاد، اما نقاشی روی مبل نبود! این طرف و آن طرف را نگاه کرد. صدای خنده ماهان را شنید. ماهان را دید که گوشه ای نشسته و تکه های پاره نقاشی یسنا روی پایش ریخته است. یسنا اخم کرد ، چشمانش پر از اشک شد. سریع به سمت ماهان دوید. تکه های نقاشی را از ماهان گرفت، بلند گفت :«چرا نقاشی من را پاره کردی؟» اما ماهان که حرف زدن بلد نبود! اخم یسنا را که دید بغض کرد. می خواست گریه کند اما یسنا خیلی ماهان را دوست داشت. تکه‌های نقاشی را روی میز گذاشت. ماهان را بوسید و گفت:« نازی! نازی!» بعد هم با چشمان گریان و نقاشی پاره پیش مامان رفت. مامان لیوان را داخل کابینت گذاشت، دستش را روی موهای یسنا کشید و گفت:« می‌دانم که از این کار ماهان خیلی ناراحت شدی! اما من یک فکری دارم» مامان اشک های یسنا را پاک کرد، با هم به اتاق رفتند گفت:« ببین دخترم تو الان یک جورچین داری یک جورچین کانگورویی! جورچینت را بچین! » یسنا خندید و جورچین کانگرویی اش را چید. 🦘 🧩🦘 ╲\╭┓ ╭ 🧩🦘@ghesehayemadarane ┗╯\╲
🌺 نشانه عدم امنیت روانی کودک اگر کودک از پدر و مادرش می‌پرسد «منو دوست داری؟» یا «من برات مهم هستم؟» اصلا نشانه خوبی نیست، یعنی کودک بر اساس رفتار یا کلام والدینش، به محبت آنها و دوست داشتنی بودن خودش شک کرده. ⭐️ باید به کودک یادآور شوید او را در هر شرایطی دوست خواهید داشت و اهمیت داشتنش را گفتاری و رفتاری به او یادآوری کنید. 💕 ⭐️💕 ╲\╭┓ ╭ 🌈💕 @ghesehayemadarane ┗╯\╲
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷تربیت فاخر 💢راهکارهای نهادینه‌کردن محبت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در فرزندان @mahdimontazeremast @ghesehayemadarane
💥 توجه توجه 💥 سلام بچه های عزیز 👋 حالا که زحمت کشیدین کاردستی: 1⃣ کبوتر ها و لونه شان🕊 2⃣ پرچم 🚩 3⃣ مسجد 🕌 4⃣ با حوض قشنگ و ماهی هاشو🐠 درست کردید و نقاشی کشیدید و اونا رو به دیوار خونتون نصب کردین ،از امروز هر قصه ایی که میذاریم نقاشیشو بکشید و روی همون دیوار خونتون بچسبونید تا یه نمایشگاه حسینی تو هر خونه ای داشته باشیم.🎨✂️ در انتهای این ۱۳ شب ان شاءالله به قشنگ ترین و خلاق ترین نمایشگاه های دیواری خونگی شما به قید قرعه جایزه های قشنگ تعلق میگیره.🎁🎁🎁 @mahde_hazrate_roghayeh 🏴🚩🏴🚩🏴🚩
🔰 قصه قالبی است که حداقل اثر آن آشنایی با جهان پیرامون، برقراری ارتباط با والد قصه گو و سرگرمی کودک است و تأثیر آن در ایجاد امنیت و آرامش روانی کودک واضح است.✅ 🛑اما این ظرفیت را دارد که بستر انتقال ارزش‌های عالی و بینش های متعالی و امنیت ساز به کودک باشد. تحقق این قابلیت مستلزم به کارگیری نکاتی ظریف و هنرمندانه است.👌🏻 👦کودک خود را با شخصیت‌های قصه جایگزین نموده، مانند آنها می اندیشد، احساس می کند و عمل از خود بروز می دهد.❗️ 🔹از ظرایف قصه گویی و مقدمه تحقق اهداف عالی آن این است که بتوانیم قصه را به گونه ای پردازش کنیم که کودک خود را با شخصیتی متعالی جایگزین نموده و از این طریق مسیر رشد و بالندگی را طی کند. 🚶🏻‍♂ 📝در قصه امشب روحانی مسجد از ماجرای اهدای بچه آهو به رسول خدا و ماجراهای بعدی آن می گوید. 🛍 حضور کودکان، بچه آهوها و احساسات نابی چون محبت به ولی، مهربانی و سخاوت، کودکان را در آسمان مکارم سیر خواهد داد، إن شاءالله.🤲🏻💚 @mahde_hazrate_roghayeh 👇🏻👇🏻🕊 قصه پنجم 🕊👇🏻👇🏻
644357888_-213683.mp3
13.46M
قصه پنجم... 🕊 کبوتران خوش آواز 🕊 بخش پنجم @mahde_hazrate_roghayeh
🏴🥀سلام بچه های عزیز🖐🏻 📖🔊حالا که داستان امشب رو گوش کردید نقاشی داستان رو بکشید و عکسش رو تا ساعت ۱۷ فردا برای ما ارسال کنید.. 🕊📷 🆔 @mosabeghe_naghashi همچنین منتظر بموووونید تا فرداشب ادامه داستان رو با هم بشنویم..🗣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1695620865_-213831.mp3
15.84M
قصه ششم... 🕊 کبوتران خوش آواز 🕊 بخش ششم @mahde_hazrate_roghayeh
🔰چندی پیش گفتیم که انسان عصر مدرن نسبت به پیشینیانش به مراتب از ناامنی بیشتری رنج می برد و ابعاد این عدم امنیت بیش از آن که مادی باشد، روحی و معنوی است.‼️ 📶 آمار بالای شیوع انواع بیماری های روانی، ترویج مسلک های عرفانی کاذب و سرگردانی انسانها در چرخه ی بی انتهای مصرف زدگی و... همه از شواهد اثبات این مطلب هستند. 🌊 انسان امروز خود را در اقیانوس طوفان زده ی دنیا، رها شده و بی پناه می پندارد. با این وصف اگر بتوانیم با کمک قصه مقدمات باور به این بینش را در کودک فراهم کنیم که انسان در دنیا تنها و بی صاحب نیست و خداوندی حکیم و رحیم اموراتش را تدبیر می کند و امکان ارتباط با امام زنده و کسب فیض از مجرای او برایش فراهم است، همه ی ناامنی ها و بی قراری ها قابل تبدیل به امن و امان و قرار خواهند شد. 🧒📖 🕊در قصه امشب، جوجه کبوترها در انتظار رسیدن پدربزرگ مهربانشان هستند. پدربزرگ بالأخره از راه دور می رسد و بچه ها را با قصه های شیرین و جذابش خوشحال می کند.😇👵 🌌امشب پدربزرگ از خاطرات زندگی در مدینه و فرصت دیدار پیامبر و دو نوه ی دوست داشتنیشان برای جوجه کبوترها می گوید... @mahde_hazrate_roghayeh