#نکته_تربیتی
هیچ وقت فرزندتون رو با آمپول زدن تهدید نڪنین ... آمپول برای درمان و سلامتش هست نه وسیله ای برای تنبیه
هیچ وقت برای اینڪه آرومش ڪنین نگین ڪه درد نداره ... بهش بگین درد داره اما زیاد طول نمی ڪشه و اینڪه برای اینڪه سلامت باشه لازمه ڪه این درد رو تحمل ڪنه
هیچ وقت به دروغ بهش نگین ڪه نترس دڪتر آمپول نمی زنه در صورتی ڪه می دونین قراره آمپول بزنه ... جواب مبهم دادن بهترین راه حله
هیچ وقت خودتون بیشتر از فرزند تون گریه نڪنین! اون به شما نگاه می ڪنه تا عڪس العمل تون رو بسنجه و بتونه عمق فاجعه رو درڪ ڪنه
موقع آمپول زدن بغلش ڪنین و آروم باشین، آرامش شما می تونه قوت قلبی برای فندق تون باشه
هیچ وقت به خاطر گریه یا جیغ زدن موقع آمپول باهاش دعوا نڪنین
نترسین آبروتون نمی ره و هیچ ڪس بابت اینڪه فندق تون داره به خاطر آمپول گریه می ڪنه شما رو مقصر نمی دونه
براش وسایل پزشڪی اسباب بازی تهیه ڪنین و توی خونه گاهی دڪتربازی ڪنین!
این یه مورد رعایتش سخته: اما سعی ڪنین پزشڪ یا پرستاری رو پیدا ڪنین ڪه رفتار درستی با ڪودڪان داره و با حوصله رفتار می ڪنه!
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼@ghesehayemadarane
┗╯\╲
چطور انتظار داریم دیگران ( مسئولین ) به ما رحم کنند وقتی خودمون به خودمون رحم نمیکنیم .
انتخابات یک وظيفه و مسئولیت اجتماعی است ..
هموطن عزیزم به مردم کشورت رحم کن و
رای بده !!!
رای درست بده ...
نذاریم یکی مثل روحانی دوباره رای بیاره
#من_رای_میدهم
#ما_همه_اثر_گذاریم
@ghesehayemadarane
💥✅ آدرس صفحه تنهامسیرآرامش👇👇👇
https://instagram.com/tanhamasiraramesh.ir?igshid=1hp2dvocd54tr
✅ لینک رو برای دوستانتون ارسال کنید😊.
#قصه_متن
💕🐥سیمین بد اخلاق نباش🐥💕
سیمین همیشه عصبانی بود و حرف های بد می زد برای همین هیچ کس باهاش دوست نمی شد و همیشه در حیاط کودکستان تنها بود.
سیمین وسط حیاط مهدکودکستان ایستاده بود . بچه ها در حیاط کودکستان بازی می کردند ولی سیمین با هیچ کس بازی نمی کردصورت سیمین از عصبانیت قرمز شده بود ،چون سارا و مینا دوست نداشتند با او بازی کنند.
سیمین با عصبانیت داد میزد:ای دخترهای بد ،ای دخترهای بد
خانم ناظم تا صدا را شنید جلو آمد و پرسید: چرا داد می زنی؟ چرا آن قدر عصبانی هستی؟
سیمین باز هم داد میزد و بلند بلند می گفت: آخه این ها من را بازی نمی دهند
خانم ناظم به آرامی گفت: پس بهتره بری و باهاشون حرف بزنی ولی نه با عصبانیت
سیمین به خانم ناظم گفت: الان هم دارم همین کار و می کنم دارم باهاشون حرف می زنم.
خانم ناظم گفت: نه عزیزم، تو داری فریاد می زنی و حرف بد می زنی. این جوری هیچ کس حرف تو را گوش نمی دهد.
.سیمین زیر چشمی با صدا آروم به خانم ناظم گفت: ای بی ادب ها . ای بی ادب ها.
خانم ناظم سر تکان داد وبه سیمین گفت:این طوری هم نشد تو با ز هم حرف بد زدی.
ساراو مینا دوان دوان پیش خانم ناظم آمدند.خانم ناظم گفت:حالا که بچه ها آمدند با هم بازی کنید و دیگه به هم حرف بد نزنید.
سیمین تصمیم گرفت هیچ وقت حرف بد نزنه وبد اخلاق نباشه چون اون موقع هیچ کس دوستش نداره وتنها می مونه .
وقتی این قول و داد دوباره دوستانش باهاش دوست شدند و کلی تو حیاط کودکستان با هم بازی کردند
بچه ها هیچ وقت عصبانی نباشید و به هم حرف بد نزنید تا یک عالمه دوستان خوب داشته باشید.
#قصه
🐥
💕🐥
🐥💕🐥
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
⁉️چه باید کرد؟؟
🔻سوالی که این روزها ذهن خیلی از بچه های انقلابی را درگیر کرده است.
🔸چون حس میکنند با وضعیت فعلی تایید صلاحیت ها، مشارکت کمی خواهیم داشت و دقیقا نمیدانند برای افزایش مشارکت چه باید کرد.
✅ برای خروج از این سردرگمی، با این متن همراه شوید.
⏳زمان مورد نیاز برای مطالعه: فقط ۱۲۰ ثانیه!
🔷 فارغ از اینکه این حس و تحلیل، درست هست یا غلط، در هر حال باید دو اقدام اساسی انجام بگیرد:
🔹اول- نبض شهر را در دست بگیریم! ایجاد شور انتخاباتی و نشاط سیاسی در کف خیابان.
🔸خیلی ها برای رای دادن، نیاز به استدلال ندارند! همین که حس کنند بقیه هم رای میدهند، قانع میشوند!!
مردم از صندوق رای، یک خاطره ی تلخ 8 ساله دارند! هیچ کس برای پاک کردن خاطره تلخ، استدلال نمی آورد!!
باید ایام انتخابات را تبدیل کرد به روزهایی پرنشاط و امیدبخش.
💢چگونه؟ چند راهکار عملیاتی:
🔸الف) سرود خیابانی:
وقتی در یک مکان پر رفت و آمد، تعدادی نوجوان به صورت «غافلگیرانه» شروع به خواندن یک سرود امیدبخش و وطن دوستانه بکنند، نشاط ویژه ای در شهر پمپاژ میشود.
فکر کنید هرشب یک نقطه از شهر تبدیل شود به یک میتینگ شاد با چاشنی امید و وطن دوستی.
سرود های آماده، نیازی به تمرین ندارند! کافیست میکروفون تشریفاتی فراهم کنید و سرود را اجرا کنید. (تازه از ماسک هم میتوان برای پوشش لب زدن ها استفاده کرد 😉)
حواس تان باشد که متن سرود ها، خیلی مستقیم و انتخاباتی نباشد که توی ذوق مخاطب خاکستری بخورد!
پیشنهاد ما سرود «نسل امید» و «آینده روشن» هست که از لینک های زیر میتوانید دانلود کنید
🎵نسل امید لینک
🎵آینده روشن لینک
برای ستاد های انتخاباتی هم آهنگ «اینجا» پیشنهاد می شود لینک دانلود
💢پوشش رسانه ای این اتفاق می تواند بازتاب مجازی خیلی خوبی هم داشته باشد.
🔸 ب) هر ماشین، یک بیلبورد تبلیغاتی شهری:
ازطریق دوست و آشنا و فامیل و... ماشین های انقلابی شهر را به صورت هرمی شناسایی کنید و از هر طریقی مثل شابلون زنی یا پوستر یا برچسب جمله و...شیشه عقب ماشین را تبدیل کنید به یک تریبون.
♨️خیلی مهم است که مردم حس کنند که «مردم» شور انتخاباتی دارند! شابلون و امثال آن، بهترین راه برای مردمی کردن شور انتخاباتی است.
پیشنهاد ما استفاده از این شابلون هاست: لینک دانلود
🔸ج) مغازه های انقلابی شهر:
یک راه دیگر برای مردمی کردن شور انتخاباتی، استفاده از شیشه مغازه هاست. شاید شما 10 مغازه دار انقلابی نشناسید، اما 1مغازه دار که میتوان پیدا کرد! او میتواند ما را به سایر کسبه انقلابی وصل کند.
توجه داشته باشید که کاسب ها، از پوسترهای «خیلی سیاسی» استقبال نمی کنند.
لذا پیشنهاد ما این طرح است: لینک دانلود طرح
اما شما میتوانید از جمله های شابلون های پیشنهادی هم استفاده کنید.
🔸 د) تریبون آزاد:
تریبون آزاد هم از کارهایی است که شور انتخاباتی را در شهر میدمد. به شرطی که نیروی کافی برای مدیریت نظری و فیزیکی(!) جلسه داشته باشید تا نقض غرض نشود!
یعنی از قبل باید سناریوهایی برای صحبت های خود بعنوان موافق یا حتی مخالف نمایشی آماده کنید.
🔹 دوم - علاوه بر اینکه نبض شهر را در دست میگیریم، باید کار گفتمانی هم انجام داد!
💠چون اگر طرف مقابل بهتر از ما بتواند عملیات روانی انجام دهد و هوچی گری های شب انتخاباتی را تنظیم کند، طبیعتا اوست که پیروز این رقابت خواهد بود.
✅پس نباید به کارهای گرایشی و احساسی اکتفا کرد. چه کنیم؟
🔸الف) باید دلایلی که برای لزوم مشارکت بالا و اهمیت رای مردم وجود دارد، استخراج کنیم و روی آنها مسلط بشویم.
🔸ب) باید این دلایل را تبدیل کنیم به جمله های ساده ای که به زبان «مردم» است.
مثلا به جای اینکه صرفا بگوییم:
«مشارکت نقش بسزایی در پشتوانه و قدرت دولت ها دارد، پس باید رای بدهیم»
بگوییم:
«بالاخره یه نفر رئیس جمهور میشه! اگه بهترین گزینه هم با مشارکت پایین رای بیاره، مثل بنزِ بدون بنزینه! دولت بعدی باید با قدرت سر کار بیاد که بتونه مشکلات رو حل کنه»
🔸ج) با تسلط روی این دلایل و جملاتِ ساده شده، باید هر بستر و ظرفیت را تبدیل کرد به یک موقعیت تبلیغاتی چهره به چهره.
🔰از صف نانوایی تا صف انتظار بانک و مطب پزشک و داخل تاکسی و اتوبوس و... ما مخاطب زیادی داریم و فرصت کمی! همه جا باید بحثی را راه بیندازیم و بحث را به سمت انتخابات سوق دهیم و از این گفتگوی چهره به چهره استفاده کنیم برای تغذیه فکری مردم. (حتی میتوان طی یک سناریوی از پیش تعیین شده، بحث نمایشی با دوست خود راه بیندازیم 😉)
🔴بسم الله. شروع کنید به شبکه سازی و تقسیم کار و زمانبندی و عملیات که حرف حضرت آقا زمین نماند و انشالله یک دولت انقلابی با مشارکت بالا سر کار بیاید.
مبادا بعد از انتخابات، وجدان مان اذیت مان کند که کم کاری کردیم
#داستان_متنی
🌹❤️این داستان بازبانی کودکانه و رعایت شرایط قصه گویی برای کودکان بازگو می شود:🌹❤️
در زمانهای خیلی پیش که امام یازدهم(ع)ما زندگی میکرد،پسر کوچکی در خانه داشت که اسمش مهدی بود.امام(ع) و پسرش دشمنانی داشتند،دشمنان امام(ع) خلفای عباسی بودند،آنها تصمیم گرفته بودند که این کودک را از بین ببرند و همه جا سراغ او را میگرفتند.به جز تعدادی از نزدیکان امام(ع)،کس دیگری از محل زندگی ایشان اطلاعی نداشت.روزی عده ای از نزدیکان امام حسن عسکری(ع)از او خواهش کردندکه جانشین و امام بعد از خود را معرفی کند.امام(ع)هم برای اینکه امام دوازدهم(عج)را به اطرافیان نشان دهد و بشناساند به تقاضای آنها پاسخ داد و دستور داد تا فرزند خود مهدی(عج)را که تا آن زمان کمتر کسی او را دیده بود در مجلسی حاضر کردند و مردم او را دیدند.آنها بسیار خوشحال شدند ،زیرا با امام دوازدهم خود که در آن روزها پسر بچه کوچکی بود آشنا شدند.وقتی که امام یازدهم(ع) فوت کرد،یکی از نزدیکان که میدانست خیلی از مردم از وجود حضرت مهدی(عج) خبر ندارند از این وضعیت استفاده کرد و گفت که من کسی هستم که بعد از امام یازدهم امام شیعیان خواهم بود،وقتی مردم جنازه امام(ع)را برای تدفین به قبرستان بردند ، همان شخص جلو آمد و خواست بر جنازه امام حسن عسکری(ع )نماز بخواند و به این وسیله خود را جانشین او و امام دوازدهم معرفی نماید. در این موقع مردم متوجه شدند که ناگهان کودکی جمعیت را کنار زد و جلو آمد و آن مرد را نیز از کنار جنازه پدر خود دور کرد و بر جنازه پدر خویش نماز خواند و خود را پسر امام حسن عسکری(ع)معرفی کرد.این خبر به گوش خلیفه رسید و مطلع شد که پسر امام حسن عسکری(ع)زنده است تصمیم گرفت هر طور شده او را از میان بردارد.ولی خدا می خواست حضرت مهدی (عج)زنده بماند،از این رو از نظرها غایب شد تاروزی که خداوند مصلحت بداند ظهور کند و دنیا را پر از عدل و داد کند.
#قصه
🌹
❤️🌹
🌹❤️🌹
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4