eitaa logo
قصه های مذهبی
9هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
803 فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️کلیپ شعر صلوات صلوات بر محمد ص یه هدیه از بهشته خدا اونو تو قرآن برای ما نوشته ص @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷🌸 انیمیشن زیبا خاطرات دهه فجر مهدی یاوران عزیز بیایین باهم این انیمیشن زیبا و ببینیم. @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عِطر محمّد(ص). - امیرحسین کاکازاده.mp3
7.76M
🌸عطرِ محمّد(ص)🌸 💥شادمانه ی عید مبعث💥 با صدای : امیرحسین کاکازاده شاعر: مسعود کفایتی همخوان کودک:محمّدمیثم عظیمی تنظیم: امیر محمّدکاشی ص @ghesehmazhbi
کوه حرا در کشور عربستان و در شهر مکّه، کوهی وجود دارد که نام آن «حَرا» است. در بالای این کوه، غاری کوچک قرار دارد که قسمتی از آن را نور خورشید روشن می کند و قسمت های دیگرش، تاریک است. کسانی که به زیارت خانه خدا و سفر حج می روند، یکی از جاهایی که حتماً به دیدنش می روند، غار حرا است؛ چون آن مکان، جایی است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روزها و شب های زیادی به آن جا می رفت و به راز و نیاز با خدا مشغول می شد. راز آن شب سالیان دور در یکی از شب های پایانی ماه رجب، در گوشه ای از شهر مکه و در قله کوهی به نام حرا، اتفاق بزرگی افتاد؛ اتفاقی که سرنوشت انسان ها را عوض کرد و مژده بزرگی برای آدم ها آورد. در آن شب، حضرت محمد صلی الله علیه و آله که 40 ساله بود، در غار حرا مثل شب های دیگر مشغول عبادت و راز و نیاز با خدای مهربان بود. ناگهان دید فرشته ای زیبا وارد غار شد. فرشته نزدیک و نزدیک تر می شد. از چهره اش پیدا بود که خبر مهمی دارد. نام آن فرشته جبرئیل بود. پیامبر و فرشته، «جبرئیل امین»، فرشته پیام رسان خداوند، به غار حرا نزد پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله رفت تا خبر مهمی را به او بگوید. جبرئیل نوشته ای به همراه خود آورده بود و از حضرت محمد صلی الله علیه و آله می خواست تا آن را بخواند. پیامبر فرمود: «نمی توانم بخوانم.» فرشته دوبار دیگر از پیامبر خواست تا نوشته را بخواند و سرانجام لب های آسمانی پیامبر مشغول خواندن شد. چه جمله های زیبایی بود! بخوان به نام خدا شب مبعث یعنی شبی که فرشته بزرگ «جبرئیل» به دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله در غار حرا رفت، شب آغاز یک مأموریت بزرگ و مهم بود. فرشته آمده بود تا به حضرت محمد صلی الله علیه و آله خبر پیامبر شدنش را از سوی خداوند اعلام کند. او از پیامبر خواست تا اولین کلمه های دین جدید، اسلام، را بخواند. آن کلمه ها، آیه های اولین سوره قرآن بودند: «بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید…» ص @ghesehmazhbi
آغاز راه وقتی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله اولین آیه های قرآن را خواند، فرشته مهربان نگاهی به پیامبر کرد و گفت: «ای محمد! تو فرستاده خدایی و من جبرئیل هستم» او با این جمله، آغاز یک مأموریت مهم را به پیامبر اعلام کرد. پیامبر مأمور شده بود تا مردم را از گمراهی و بدبختی نجات دهد و به سوی سرزمین ستاره ها و خوشبختی راهنمایی کند. دین دانش و پاکی اولین سخنانی که جبرئیل از سوی خداوند برای پیامبر آورد، نشان می داد که انسان ها به یک دین و برنامه جدید که کامل ترین و آخرین دین خدا بود، دعوت شده اند. دینی که دانایی و پاکی از مژده های آن بود. دینی که از مردم می خواست تا از گمراهی و نادانی دست بردارند و به خواندن و یادگیری و دانایی روی بیاورند و تلاش کنند تا پاک ترین انسان ها شوند. این برنامه برای همه انسان ها بود و پیامبر مأمور شده بود تا آن پیام را به گوش همه مردم برساند. همیشه با خدا پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از همان کودکی به یاد خدا بود و با او صحبت می کرد. زمانی که چهارساله بود و در صحرا پیش دایه خود حلیمه زندگی می کرد، روزی از مادر خواست که همراه برادران خود، به گردش برود. حلیمه لباس های محمد صلی الله علیه و آله را مرتب کرد و او را آماده گردش ساخت. پیش خود فکر کرد که نکند دیوهای صحرا به او آسیب برسانند؛ به همین خاطر، مهره ای را با نخ به گردن پیامبر آویزان کرد تا از او محافظت کند؛ چون فکر می کرد آن مهره ها توانایی این کار را دارند. محمد صلی الله علیه و آله مهره را از گردن بیرون آورد و به حلیمه گفت: «نیازی به این مهره ها نیست؛ مادر جان! خدای من، همیشه با من است و از من مواظبت می کند.» پیامبر خوبی ها مردم در زمان پیامبر، کارهای زشتی می کردند؛ مثلاً بت هایی ساخته بودند و آن ها را داخل کعبه گذاشته بودند. آنها فکر می کردند که بت ها خدایند و به آنها کمک می کنند. همچنین بچه های دختر را همین که به دنیا می آمدند، زنده زنده در خاک می کردند. به بهانه های کوچک با هم جنگ می کردند و تعداد زیادی کشته می شدند، دزدی می کردند، همدیگر را اذیت می کردند و کارهای زشت دیگر. خداوند، حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به سوی مردم فرستاد تا به آنها کارهای خوب یاد دهد. به آنها بگوید که بت هایی که خودشان ساخته اند، هیچ قدرتی ندارند. به آنها یاد بدهد که دخترها با پسرها فرقی ندارند، از آنها بخواهد که با هم مهربان باشند، جنگ و دزدی نکنند. پیامبر آمده بود که خوبی ها را کامل کند و مردم را به انجام آنها تشویق کند». ص @ghesehmazhbi
🌼۲۷ماهِ رجب 🌷محمد یامحمد یامحمد ✨به لب زیباتر از نامت نیامد 🌷کتابِ آسمانیِ تو قرآن ✨که آیاتش ببخشد مُرده را جان 🌷مطیعِ امر و فرمانِ تو گردیم ✨فدایِ دین وقرآنِ تو گردیم 🌷تو خورشیدِ زمین و آسمانی ✨تو امیدِ همه پیغمبرانی 🌷قیامت کارِ هرکس سخت گردد ✨بَرَد نامِ تو تا خوشبخت گردد 🌷تویی پیغمبرِ دنیا و اُخریٰ ✨نجاتِ خلق در دستِ تو مولا 🌷امیدِ ما بوَد روزِ قیامت ✨که با قرآن کنی ما را شفاعت 🌷بخواهی از خدا آمرزشِ ما ✨پذیری عذرِ ما و پوزشِ ما 🌷زنورت شاد گردد هر دوعالَم ✨زنامت محو گردد غصه وغم 🌷گرفتاری ندارد شیعه ی تو ✨بوَد روزِ قیامت بیمه ی تو 🌷خداوندا دلم گشته دچارت ✨به قربان تو و هم هشت وچارت 🌷فدایت یا محمد جان ماها ✨فدای دخترت فرخُنده زهرا 🌷چنان کن یا محمد سرنوشتم ✨بدانم من کنارت در بهشتم 🌷کنون ماهِ رَجَب گردیده اینک ✨به بیست و هفتمش بعثت مبارک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر سلمان آتشی @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸شعر ﴿ تاب بازی ﴾ 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸همبازی همبازی 🌱تو دوستِ خوب و نازی 🌸وقتی میای به بازی 🌱دل میشه شاد و راضی 🌸دویدم و دویدم 🌱به پیشِ تاب رسیدم 🌸تاب تاب تاب بازی 🌱چه رنگارنگ و نازی 🌸تاب تاب همبازی 🌱یه وقت منو نندازی 🌸اگر منو نندازی 🌱دلم رو شاد میسازی 🌸اما اگر بندازی 🌱توو بازی زود میبازی 🌸عزیزْ مراقبم باش 🌱خیلی مواظبم باش 🌸دوستِ زرنگ وهوشیار 🌱خدا تو را نگهدار 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر :سلمان آتشی https://eitaa.com/ghesehmazhbi
🌼۲۷ماهِ رجب روز بعثت حضرت محمد مبارک صلی الله علیه وآله وسلم 🌸🌼🍃🌼🌸 🌷محمد یامحمد یامحمد ✨به لب زیباتر از نامت نیامد 🌷کتابِ آسمانیِ تو قرآن که آیاتش ببخشد مُرده را جان 🌷مطیعِ امر و فرمانِ تو گردیم ✨فدایِ دین وقرآنِ تو گردیم 🌷تو خورشیدِ زمین و آسمانی ✨تو امیدِ همه پیغمبرانی قیامت‌کارِهرکس‌سخت گردد بَرَد نامِ تو تا خوشبخت گردد 🌷تویی پیغمبرِ دنیا و اُخریٰ ✨نجاتِ خلق در دستِ تو مولا 🌷امیدِ ما بوَد روزِ قیامت ✨که با قرآن کنی ما را شفاعت 🌷بخواهی از خدا آمرزشِ ما ✨پذیری عذرِ ما و پوزشِ ما 🌷زنورت شاد گردد هر دوعالَم ✨زنامت محو گردد غصه وغم 🌷گرفتاری ندارد شیعه ی تو ✨بوَد روزِ قیامت بیمه ی تو 🌷خداوندا دلم گشته دچارت به قربان تو و هم هشت وچارت 🌷فدایت یا محمد جانِ ماها ✨فدای دخترت فرخُنده زهرا 🌷چنان‌کن یامحمد‌سرنوشتم ✨بدانم من کنارت در بهشتم کنون ماهِ رَجَب گردیده اینک به بیست وهفتمش‌بعثت مبارک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر سلمان آتشی https://eitaa.com/ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6023757122301331104.mp3
2.13M
🎙نوحه شهادت امام کاظم (شور) ☑️بنداول میونه زندون با دل خسته و زار میونه زندون ندارم صبر و قرار میونه زندون باچشای تاره تار میونه زندون با تنه غرقه به خون میونه زندون کردی رو به اسمون میونه زندون دعا کردی بی امون میونه زندون رنج و غم و درد و بلا بسه ندیدن و هجر رضا بسه راه گلومو بسته این قفس مصیبتا برام خدا بسه باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع) ☑️بنددوم به روی لبهات داری ذکر ربنا به روی سینت داری درد و غصه ها به روی پهلوت داری جای رد پا به روی پهلوت بمیرم اقا که صدات شکسته شد بمیرم اقا گریه هات شکسته شد بمیرم اقا ساق پات شکسته شد بمیرم اقا برات بمیره اقا سینه زن تو رو می زد یه مرد بد دهن توون نمونده توی زانوهات زمین می خردی وقت پا شدن باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع) ☑️بندسوم غریب وتنهام تو سیاه چال بلا فلک میشم با ضرب تازیونه ها نداره شرم این یهودیه بی حیا نزن ای نامرد هی نمک به زخم من نزن ای نامرد سیلی هی نزن نزن نزن ای نامرد به تن نحیف من نزن ای نامرد رمق نداره تن لاغرم شکسته دست و پا و پیکرم هرچی می خوای بزن ولی دیگه نگو تو ناسزا به مادرم باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع) ☑️بندچهارم گریز به کربلا میسوزه از زهر همه ی بال و پرش می سوزه از زهر پاره های جگرش می سوزه از زهر یاد جد اطهرش میسوزه از زهر داره جون می ده یاد گودال بلا داره جون می ده یاد رگ های جدا داره جون می ده یاد شاه کربلا تنها و بی کس توی اضطراب افتادی ای غریب کاظمین لحظه ی آخر داری رولبت روضه ی داغ و غربت حسین(ع) السلام علی سیدالشهدا ع @ghesehmazhbi