eitaa logo
قصه های مذهبی
10.5هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
868 فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94
مشاهده در ایتا
دانلود
قصه های مذهبی
مجتبی (علیه السّلام) در مکانی نشسته بودند و غذا می‌خوردند. آن طرف تر سگی روبروی امام نشسته بود.  امام حسن (علیه السّلام) متوجّه شدند که سگ گرسنه است. یک لقمه، خودشان غذا می‌خوردند و یک لقمه مثل لقمه ی خودشان برای سگ پرت می کردند. یکی از دوستان حضرت، گفتند: «ای پسر رسول خدا، اجازه می فرمایید تا این سگ را از غذای شما دور کنم؟» امام حسن (علیه السّلام) فرمودند: «نه عزیزم، با او کاری نداشته باش من از خدای بزرگ حیا می‌کنم و خجالت‌ می‌کشم که جانداری به من نگاه کند و من غذا بخورم و به او غذا ندهم.» بحار الانوار، ج 43، ص 352 @ghesehmazhbi
روزی از روزها بچه های مدینه در کوچه ای مشغول بازی بودند. در آن کوچه مردی زندگی میکرد که خیلی قوی و قدرتمند بود اما با وجود این همه قدرت، کسی از او نمی ترسید؛ چون آن قدر مهربان بود که بعضی وقتها با بچه ها همبازی می شد. همه او را به اسم امام حسن مجتبی میشناختند، پسر امام علی. یک روز که امام حسن (علیه‌السلام) از کوچه‌ای رد می‌شدند، بچه‌ها را مشغول بازی دیدند که سفره‌ای انداخته اند و خرده‌ نانی گذاشته‌اند آنها به امام حسن (علیه‌السلام) تعارف کردند که از خرده نان‌ها بخورند. امام هم قبول کردند و پیش بچه‌ها نشستند و از نان آنها خوردند. بعد به بچه‌ها گفتند: «حالا من از شما دعوت می‌کنم که به خانه‌ی من بیایید و مهمان من باشید.» بچه‌ها هورا کشیدند و دنبال ایشان به راه افتادند. آنها وارد خانه ی امام حسن شدند و حسابی غذا خوردند. وقتی سیر شدند امام لباس‌های زیبایی به آن‌ها هدیه داد و با آن‌ها خداحافظی کرد. امام‌حسن (علیه‌السلام) گفتند: «بخشش این کودکان بهتر بود؛ آنها همه‌ی چیزی که داشتند را به من دادند، در حالی که من بخشی از آنچه را داشتم، به آنها دادم.» منبع : شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص ۱۹۸ @ghesehmazhbi
33.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ بهترین رفیق ⭕️ یکی از بهترین هایی که در وصف و اهمیت قرائتش تولید شده. گروه سرود فطرس @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدای خوب و مهربون 💥داستان اول 💥👇 ✨ امام حسن مجتبی علیه السلام ✨ در زمان امام حسن مجتبی علیه السلام، مردم فقیری بودن که تو بیابون ها زندگی میکردن..... اون ها وقتی به مدینه میومدن می‌دونستن که در خونه امام حسن علیه السلام، به روی هممممممه بازه یه روز مردی وارد خونه امام حسن علیه السلام شد ..... بخاطر اینکه گرسنه بود سر سفره نشست و شروع به خوردن غذا کرد بچه ها امام حسن علیه السلام در خونشون به روی همه باز بود وهمیشه مهمون داشتن ، و از اینکه مهمونشون سیر غذا می‌خورد خیلی خوشحال میشدن بعد از اینکه غذاشو خورد و سیر شد امام حسن علیه السلام به اون مرد لبخند زدن و فرمودن: از کجا میای؟ تنها هستی؟ اون مرد تعریف کرد که،... برای کار از صحرا اومده و توی این شهر تنهاست اما، زن و هشت دختر داره که منتظر برگشت اون هستن امام حسن علیه السلام با شنیدن این حرف لبخند زدن و پول بسیار زیادی به او بخشیدن و گفتن این هم برای زن و هشت دخترت..... ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ 💥داستان دوم💥👇 بچه ها دیدین امام حسن علیه السلام چقد بخشنده بودن؟؟؟ تازه .....خیلی هم مهربون و باگذشت بودن..... بچه ها ....معاویه، دشمن خدا و پیامبر و امامانمون بود، و همیشه سعی میکرد ، مردم رو نسبت به امام علی علیه السلام و فرزندانشون بدبین کنه ،....یعنی کاری کنه که با امامامون دشمن باشن یه روزی مردی به مدینه اومد ، امام حسن علیه السلام رو توی راه دید و شروع کرد به ناسزا گفتن و حرفای بد زدن بچه ها ...امام حسن علیه السلام سکوت کردن تا حرفای اون مرد تموم بشه واااای بچه ها باورتون میشه ؟؟؟!!!!!! بعد از اینکه حرفای زشت اون مرد تموم شد، امام حسن علیه السلام به اون مرد سلام کردن و گفتن : ✨ظاهرا غریبی و مارا نمیشناسی اگر حاجت و مشکلی داری کمکت میکنم،.... اگر غریب و آواره ای، میتوانی به خانه ما بیایی و تا هروقت در این شهری، مهمان ما باشی ✨ اون مرد، با اینکه رفتار خوبی با امام حسن علیه السلام نداشت، اما از خوشرویی و مهربونی امام خییییلی تعجب کرد و با شرمندگی گفت: ای پسر پیامبر ، ..... من تا امروز ، با شما دشمن بودم ولی اشتباه میکردم ، الان میدونم شما بهتر از اونی هستید که به من گفته بودن.... از این رفتارم پشیمونم ، ..... دشمنانتون همیشه راجع به شما، به ما دروغ میگفتند بچه ها بعدش ، ... اون مرد که دیگه از دوستان امام شده بود به خونه امام حسن علیه السلام رفت و تا وقتی در شهر مدینه بود اونجا موند..... ✨✨✨✨✨✨✨ بچه ها ، مهربونی امام حسن علیه السلام رو دیدین؟😍 🌸امام مهدی ، عجل الله فرجه، .....هم خیییییلی مهربونن.... انقدر مهربونن ، که یکی از لقباشون رحمت للعالمینه.....💚 میدونین یعنی چی؟ یعنی اینکه امام مهدی، عجل الله فرجه، با همهههههههههههههه ی مردم دنیااا مثلا ایران، هند، ژاپن، فرانسه، بلژیک و... همه ی همه آدما به جز دشمنا ، خییییلی مهربونه خیییلی ❤️امام مهدی ، عجل الله فرجه، وقتی ظهور کنن، تمااام گرفتاری های مردم و حل میکنن و مردم با آرااامش فراوون زندگی میکنن❤️ 🔸اما بچه هااا..... خدای مهربون، خیلییییییی خییییلی خییییلی مهربون تره ..... و دوست داره که زووود تر ظهور و برسونه، به شرط اینکه ما بخوایم🙏 پس دعا برای ظهور یادتون نره💔🤲 ع @ghesehmazhbi
امام حسن مجتبی علیه السلام ✨کریم اهل بیت✨ ع https://eitaa.com/ghesehmazhbi
23.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 کلیپ ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام 💥✨به زبان عربی✨💥 لطفا این کلیپ را پخش کنید تا کودکان عرب زبان هم ببینن و برای ظهور دعا کنن🙏❤️ اجرتون با امام زمان عج 🌹 https://eitaa.com/ghesehmazhbi