eitaa logo
قصه های مذهبی
8هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
752 فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا عرفان و آقا عماد واقا عطا از زنجان خدایا توفیق تربیت نسل مهدوی به همه عنایت کن 🤲 @ghesehmazhbi
AUD-20220730-WA0108.m4a
7.86M
لهوف خوانی آقاعرفان واقا عماد دین محمدی از زنجان😍 به مناسبت اول محرم احسنت به خانواده این پسران گلمون @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅نامه های ماریه قسمت اول 👌مجموعه ای جذاب برای معرفی امام حسین و کربلا به کودکان 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه های ماریه قسمت دوم 🏴انتقال مفاهیم کربلا به زبان کودکانه 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️🖌📍 🔆دست‌های هنرمند!👐🏻 🍃کاردستی به مناسبت محرم 🚩🕯 🔷 ببینید و بسازید!👀✂️📏 @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳🔲🔳🔲🔳🔲🔳🔲🔳🔲 🎞کلیپ " حسین عزیز مادر " 🔹 حتما دانلود کنید 😍 🎙مداحی کودک و نوجوان کودک ونوجوان 🆔 @ghesehmazhbi
📚لی لی لی حوضک عاشورایی: یکی از راه های انتقال مفاهیم عاشورایی به بچه ها استفاده از شعر و قصه است تا بعضی چیزها در ذهن اونا نقش ببنده و براشون نهادینه بشه. از اونجاییکه بچه ها به شعرهای انگشتی علاقه ی زیادی دارند و این بازی های انگشتی یکی از راه های انتقال محبت های مادرانه به فرزند محسوب میشه، می تونیم از این راه استفاده کنیم و با یه تیر نشون های خیلی خوبی بزنیم. با هم نمونه ای از این شعرها می خونیم: لی لی لی لی حوضک بچه ها خواستند آب بخورن دشمنا نذاشتن... 👈اولی امام حسین بود، امام سومین بود، بابابزرگ خوبش، رسول آخرین بود، با هفتاد و دو یارش، سردار کربلا بود با اینکه خیلی خوب بود، دشمنا، حرمتشو نگه نداشتن 👈دومی عمو عباس بود، به فکر بچه ها بود، سقای کربلا بود، تو دستش مشک آب بود، میخواست بره آب بیاره، دشمنا نذاشتن 👈سومی بی بی رباب بود، چشماش غرق آب بود، دلش خیلی بی تاب بود، می خواست به بچه اش آب بده دشمنا نذاشتن 👈چهارمی عمه زینب بود، صبور و تشنه لب بود، خواهر امام حسین بود، همدم بچه ها بود دشمنای بی ادب حرمتشو نگه نداشتن 👈پنجمی هم رقیه، باباش امام حسینه، باباش خیلی زرنگه، با دشمنا می جنگه 〰〰〰〰〰 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
مربی:بگید تشنه لبان بی آب بچه ها:تشنه لبان بی آب مربی: جانم فدای ارباب مربی:بگید علی اصغر بچه ها:علی اصغر مربی: داداش بزرگش اکبر(ع) مربی: بگید آفرین و ماشالا(ما شاء الله) بچه ها:آفرین و ماشالا مربی: شهید بشیم ایشالا مربی:بگید کنار نهر علقمه بچه ها:کنار نهر علقمه مربی:تنهاست، حسین فاطمه (مربی در مورد علقمه توضیح بدهد برای مثال:نهر به معنی رود هست و علقمه اسم دیگه رود فرات هست که آب اون رو بر سپاه امام حسین(ع) ,آدم بدا بستند.) مربی :بگید سوسن و سرو و لاله بچه ها:سوسن و سرو و لاله شهید شده سه ساله مربی: بگید عطر گل یاس بچه ها : عطر گل یاس مربی :جانم فدای عباس مربی: بگید هزاران گل پر پر بچه ها : هزاران گل پر پر مربی : فدای  علی اکبر مربی :بگید پدر بزرگ ِطاهر بچه ها:پدر بزرگ ِطاهر مربی:حبیب بن مظاهر ( مربی باید توضیح دهد که طاهر در این جا یعنی پاک و حبیب بن مظاهر یکی از یارهای امام حسین (ع) بودکه با وجودی که پیر مرد بود خیلی خیلی با وفا بود.) 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
مدینه بود و غوغا بود            اسیرِ دیوِ سرما بود محمد سر زد از مکه             که او خورشیدِ دلها بود لا لا خورشیدِ من لا لا           گلِ امیدِ من لا لا  خدیجه همسرِ او بود              زنی خندان و خوش خو بود برای شادی و غم ها              خدیجه یارِ نیکو بود لا لا لا شادیم لا لا                غمم آزادیم لا لا  خدا یک دخترِ زیبا              به آنها داد لا لا لا به اسمِ فاطمه زهرا               امیدِ مادر و بابا لا لا لا کودکم لا لا               قشنگ و کوچکم لا لا علی دامادِ پیغمبر               برای فاطمه همسر برای دخترِ خورشید           علی از هر کسی بهتر چراغِ خانه ام لا لا             گلِ گلدانِ من لا لا  علی شیرِ خدا لا لا             علی مشکل گشا لا لا شبِ تاریک نان می برد       برای بچه ها لا لا لا لا مشکل گشای من          گل باغِ خدای من  حسن فرزند آنها بود           حسن مانندِ بابا بود شهیدِ زخم دشمن شد           حسن یک کوه تنها بود لا لا کوه بلند من               تو شیرین تر ز قند من  علی فرزند دیگر داشت      جوانی کوه پیکر داشت همیشه حضرت عباس        به لب نامِ برادر داشت لا لا نازک بدن لا لا          عصای دستِ من لا لا  گلِ پرپر حسینم کو            گلِ سرخ و گل شب بو کنار رود و لب تشنه          تمامِ غنچه های او لا لا لا غنچه ام لا لا         لا لا لا لا گلِ تنها  حسین و اکبرم لا لا          علی اصغرم لا لا کجایی عمه جان زینب      سکینه دخترم لا لا لا لا لا لا گل لاله            نکن گریه نکن ناله  شبی سرد است و مهتابی   چرا گریان و بی تابی برایت قصه هم گفتم         چرا امشب نمی خوابی لا لا لا جان من لا لا        گل باران من لا لا شعر: مصطفی رحماندوست 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
گنجشکک اشی مشی🐦🐦🐦 رقیه ی سه ساله رو تو می شناسی؟ تو کاروان اُسَرا   🥀   کوچکترین بود بچه ها وقتی که جنگ تموم شد 🥀دلِ رقیه شاد شد با شادی گفت به عمه🥀 دیگه بابا برمی گرده دلش برای بابا    🥀    دیگه شده بود یه ذره رقیه نمی دونه    🥀   بابا حسین شهیده رفته پیش خدا اُ    🥀      اون دیگه پر کشیده از کربلا تا به شام   🥀 رقیه رفت بی کلام به این امید که اونجا 🥀  ببینه روی بابا وقتی رسیدن به شام🥀 یه گوشه بود ویرانه همونجا خیمه زدن🥀 موندن توی خرابه یه شب دل کوچیکش🥀 بی صبر و بی طاقت شد دنیا دیگه تو فکرش 🥀 خیلی خیلی کوچَک شد  رقیه با خودش گفت 🥀 بابا دیگه نمی یاد  دنیای بی بابا رو 🥀کدوم بچه ای می خواد؟   رقیه گفت خداجون 🥀  ای خدای مهربون  می دونم که می تونی🥀  منو به بابا برسون  بچه ها جون رقیه 🥀 به آرزوش رسیده رفته پیش خدا اُ    🥀 اونجا بابا رو دیده خب گلهای مهربون و با خدا اسمش چی بود کوچکترین، تو کاروان اُسَرا؟ رقیه ی سه ساله...رقیه ی سه ساله🥀🥀🥀 🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یاد سه ساله ابا عبدالله حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها🖤🖤🖤🖤🖤 🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220731-WA0067.m4a
7.47M
لهوف خوانی عرفان و عماد دین محمدی از زنجان به مناسبت شب دوم محرم @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه های ماریه قسمت سوم 🏴انتقال مفاهیم کربلا به زبان کودکانه 🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
AUD-20220731-WA0067.m4a
7.47M
💫یا مولاتی یافاطمه اغیثینی💫: لهوف خوانی عرفان و عماد دین محمدی از زنجان به مناسبت شب سوم محرم @ghesehmazhbi
قصه کربلا ( قسمت اول).mp3
10.87M
🦋🌿🦋🌿 سلام بر حسین🖤🖤🖤 ⭐️قصه کربلا( قسمت اول)💦 🔻السلام علی الحسین...💕 ع @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋داستان بخشش امام حسین علیه السلام و پشیمانی جناب حُر کاروانِ امام حسین علیه السلام در حرکت بود. یزید که مردِ بدجنسی👺بود، یکی از فرماندهای شجاعش به نام *حر* رو فرستاد تا جلوی امام حسین علیه السلام رو بگیره😬 ولی امامِ مهربون ما به جای جنگ و دعوا به خودشون و اسب هاشون آب داد☺️ روز عاشورا رسید. امام حسین علیه السلام فریاد زد: آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ اشک از چشمان حر جاری شد😢 چون حر خانواده ی امام حسین رو میشناخت. میدونست مادرش✨حضرت زهرا سلام الله علیهاست و پدرش💫حضرت علی علیه السلام به خودش گفت: یعنی با خانواده ی پیامبر بجنگم ؟ من باید اون چیزی که موردِ رضایِ خدا هست رو انتخاب کنم و از یزیدِ بدجنس فاصله بگیرم. نه نمیشه دیگه تو سپاهش بمونم👌 از سپاه یزید جدا شدو پیش امام حسین علیه السلام رفت و عذر خواهی کرد. گفت که میخواد با امام حسین باشه. کمی بعد وارد میدان جنگ شد. با سپاه یزید جنگید⚔یزیدیان تیر بارونش کردند.‌ اون شهید شد 😭 در آخرین لحظات امام حسین علیه السلام حُر رو تو بغلش گرفت و گفت: تو آزاده‌ای. همانطور که مادرت تو را آزاده نامید🤗 👌بچه هایِ مهربون ما اگر کارِ اشتباهی کردیم و متوجه شدیم خدا و امام زمان اون کار و دوست ندارن❌ باید با تمامِ شجاعت اون کار و ترک کنیم و از هیچ کس نترسیم. مطمئن باشین هر چقدرم اون کار بد باشه وقتی امام زمان علیه السلام ببینن که ما واقعا پشیمونیم و میخوایم اون کار و ترک کنیم با کمال مهربونی و آغوش باز مارو قبول میکنن و میبخشن☺️ @ghesehmazhbi
▪️شعر کودکانه زبان حال حضرت رقیه اتل متل خرابه! اینجا یه بچه خوابه! هم بدنش کبوده!😔 هم جگرش کبابه...! اتل متل اسیری! سیلی و سربه زیری! کی تا حالا شنیده؟! سه سالگی و پیری...؟!😳 اتل متل سه ساله! این همه آه و ناله!😫 این دختر از ضعیفی! هنوز یه پا نهاله...! اتل متل بیابون! کویر و دشت و هامون!🥀 بس که پیاده رفتیم! تاول زده پاهامون...! اتل متل بهونه! بابا چه مهربونه!❤️ وقتی دلم می گیره! برام قرآن می خونه...!📖 اتل متل گل یاس! مهر و وفا و احساس!🌸 دلم گرفته امشب! به یاد عمو عباس...! اتل متل یتیمی! خدا، چقدر کریمی! دادی بهم تو غربت! یه عمه‌ی صمیمی...!☺️ اتل متل شب و تب! سینه ز غم لبالب! دلم می سوزه خیلی!😢 به حال عمه زینب...! اتل متل چه خوب شد! بالاخره غروب شد!🌕 قسمت عمه امروز! توهین و سنگ و چوب شد...! اتل متل سه روزه! عمه گرفته روزه! عمه چقدر غریبه؟!😞 خیلی دلم می سوزه...! اتل متل خبردار! تو چنگ دشمن انگار!👹 مثل یه شیر زخمی! عمه شده گرفتار...! اتل متل خدایا! تو این همه بلایا!🔥 عمه مظلومه ام! چیا کشید خدایا! چهل شبه می پرسم تو واقعاً کجایی؟ مادر به من نمی گه😐 خودت بگو بابایی مادر می گه همیشه تو رفته‌ ای در سفر اگر سفر رفته‌ ای ولی چرا بی خبر؟ خودت می گفتی به من عزیز من، دخترم☺️ تنها نمی رم سفر تو را با خود، می برم فکر می کنم نرفتی نهایی در این سفر گمون کنم پیش توست داداش علی اصغر💜 پدر دیشب دیدمت میون صد ستاره✨ با ذوالجناح اومدی تو کربلا دوباره گفتی با اسبت، منو🐎 پیش خودت می بری یه پیراهن، روسری برای من می خری روسری ام را بابا از رو سرم کشیدند نامحرمای شامی👿 موی سرم را دیدند حرفای دیگه‌ ای هست نمی گم امّا امشب🌙 چون نمی خوام بشنوه اونا رو عمّه زینب یه بار دیگه بابا به دیدن من بیا تاریکه این خرابه با شمع روشن بیا🕯 @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه آموزنده کربلا_مناسب ۱ تا ۱۳ سال 🖤🖤🖤🖤🖤 قسمت اول از سه قسمت @ghesehmazhbi