داستان زیبای تولد🌱
زنگ خانه به صدا درآمد مهدیه از پشت پنجره با لبخندی بزرگ برای مهمان ها دست تکان داد و به سمت در حیاط دوید. در را به روی مهمان ها باز کرد و تک تک آنها را در آغوش کشید و به آنها خوش آمد گفت مادر مهدیه خانم به داخل حیاط آمد و با صدای بلند و رسا به مهمان ها خوش آمد گفت. لبخند از روی لبهای مهدیه خانم و مادرش کنار نمیرفت!
مهدیه با دست راستش دست دختر دایی و با دست دیگرش دست دختر عمه اش را گرفت و از حیاط تا خانه را باهم لی لی کنان رفتند. مهدیه از آمدن مهمان ها بسیار خوشحال بود و میخواست با محبت و رفتار خوب اش این خوشحالی را به مهمانانش نشان دهد.
مهمانان مهدیه برای تولد او آمده بودند و آن روز برای مهدیه خانم بسیار خاطره انگیز شد.
✨مهدی یاوران عزیز اگر آقا امام زمان به خانه شما مهمان شوند شما چگونه با او رفتار می کنید و چطور خوشحالی تان را به ایشان نشان می دهید..✨
ادامه دارد...
🌸🌱🌸🌱🌸
#جمعه
#آدینه_انتظار
#مهمان
#رفتار_خوب_با_مهمان
#داستان
#امام_زمان
https://eitaa.com/ghesehmazhbi