eitaa logo
قصه های مذهبی
7.4هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
727 فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 داستان نیمه بلند شهید حسین فهمیده 📗 قسمت اول 🕊 در آن سالهایی که شاه ستمگر و ظالم ، 🕊 در کشور ما حکومت می کرد 🕊 در شهر قم ، پسری زندگی می کرد 🕊 که اسمش محمد حسین بود . 🕊 محمد حسین ، پسری شجاع ، فعال ، 🕊 خوش اخلاق ، مهربان و خنده رو بود 🕊 و همیشه به مردم ، کمک می کرد 🕊 همه همسایه ها ، از او راضی بودند 🕊 و او را ، دوست می داشتند . 🕊 محمد حسین ، 🕊 به مدرسه رفتن و مطالعه کردن ، 🕊 علاقه زیادی داشت 🕊 با اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود 🕊 اما هر روز ، نمازش را سر وقت می خواند . 🕊 محمد حسین ، با تمام کوچکی اش ، 🕊 امام خمینی را ، خیلی دوست داشت 🕊 و هر وقت امام صحبت می کرد 🕊 به صحبتهای امام ، با دقت گوش می داد 🕊 آنقدر امام را دوست داشت که می گفت : 👈 امام هر چه بگوید ، حاضرم انجام دهم . 🕊 محمد حسین از همان کودکی ، 🕊 در مغازه پدرش ، کنار او کار می کرد 🕊 و از این طریق ، 🕊 حرفها و اعلامیه های امام را ، 🕊 به دست مردم و دوستانش می رساند 🕊 حتی بعضی وقت ها ، 🕊 با بچه های محل قرار می گذاشت 🕊 که رأس ساعت خاصی ، 🕊 از خانه ها بیرون بیایند 🕊 و شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی ، 🕊 سر دهند . 🕊 بعد از اینکه انقلاب پیروز شد 🕊 صدام جنایتکار و کشورهای استکبار ، 🕊 مثل آمریکا و انگلیس و اسرائیل و... 🕊 به ایران حمله کردند 🕊 و باعث شدند تا بین کشور ما و عراق ، 🕊 یک جنگ طولانی اتفاق بیفتد . 🕊 دشمن می خواست ، 🕊 ما مسلمانان دو کشور ، همدیگر را بکشیم 🕊 تا راحت وارد کشور و خانه های ما بشود 🕊 و ما را بکشد . 🕊 به خاطر همین ، 🕊 محمد حسین ، که آن زمان دانش آموز بود 🕊 وقتی دید که دشمن به کشور حمله کرد 🕊 به جای درس خواندن تصمیم گرفت 🕊 به جنگ با دشمنان برود . 🕊 چون دلش نمی خواست 🕊 که دشمن ، وارد کشورش بشود . 🕊 اما چون خیلی کوچک بود 🕊 هیچ کس اجازه رفتن به جبهه را ، 🕊 به او نمی داد تا اینکه ... . 📔 ادامه دارد .. https://eitaa.com/ghesehmazhbi