. ┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ⚜قصه های: #فرماندهان⚜ 🔹قسمت اول🔹 💛شهید برونسی💛 (ماجرای توسل به حضرت زهرا) 🔴 عبدالحسین با چشم های خیس از اشک🥺😭 سرش را بالا آورد و گفت: ۲۵ قدم به سمت راست بروید و بعد از آن... #قهرمان_های_شهید #شهید #شهدا #داستان @ghesehmazhbi

. ┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ⚜قصه های: #فرماندهان⚜ 🔹قسمت دوم🔹 ❤️شهید فهمیده❤️ (ماجرای رفتن به جبهه و شهادت) 🔴 محمد حسین به فرمانده گفت: چیکار به سن و سالم داری؟من اومدم فرمان امام روی زمین نمونه #قهرمان_های_شهید #شهید #شهدا #داستان @ghesehmazhbi

. ┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ⚜قصه های: #فرماندهان⚜ 🔹قسمت سوم🔹 💜شهید مهدی باکری💜 (دوران شهرداری و خدمت به مردم) 🔴 مهدی باکری به پیرزن👵🏼 گفت: مادر جان وسایل هاتون رو بردیم پشت بوم، کار دیگه ای اگه دارین بگین انجام بدیم‌... #قهرمان_های_شهید #شهید #شهدا #داستان @ghesehmazhbi

. ┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ⚜قصه های: #فرماندهان⚜ 🔹قسمت چهارم🔹 💜شهید عباس بابایی💜 (ماجرای رفتن به آمریکا 🇺🇸 ) 🔴 عباس با هواپیما✈️ اطراف قزوین دور می‌زد تا بتونه روستاهای دورافتاده رو شناسایی کنه و به مردمش کمک کنه... #قهرمان_های_شهید #شهید #شهدا #داستان @ghesehmazhbi

. ┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ⚜قصه های: #فرماندهان⚜ 🔹قسمت پنجم🔹 💜شهید محمد جهان آرا💜 (ماجرای مقاومت در خرمشهر ) 🔴 محمد به سربازهاش گفت: بچه ها خرمشهر سقوط کرد عیبی نداره یک روزی پس میگیریم ولی مواظب باشین ایمان تون سقوط نکنه... #قهرمان_های_شهید #شهید #شهدا #داستان @ghesehmazhbi

. ┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ⚜قصه های: #فرماندهان⚜ 🔹قسمت ششم🔹 🧡شهید حسین خرازی🧡 (ماجرای گرفتن سنگرهای دشمن) 🔴 حاج حسین به فرمانده عراقی گفت: من یه پات رو قطع کردم، می‌خوام بیام پای دیگه‌ت رو هم قطع کنم... #قهرمان_های_شهید #شهید #شهدا #داستان @ghesehmazhbi

. ┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ⚜قصه های: #فرماندهان⚜ 🔹قسمت دوم🔹 ❤️شهید فهمیده❤️ (ماجرای رفتن به جبهه و شهادت) 🔴 محمد حسین به فرمانده گفت: چیکار به سن و سالم داری؟من اومدم فرمان امام روی زمین نمونه #قهرمان_های_شهید #شهید #شهدا #داستان @ghesehmazhbi