#ادامه_قصه_خندق
علی مولا یه نگاهی به عمر کرد و گفت اوووول از تو میخوام که مسلمون بشی عمر گفت اصلاااااا 😠
علی مولا گفت پس برگرد واز جنگ دست بکش عمر گفت من این کارو نمیکنم اگه از جنگ دست بکشم زنا میگن عمر از جنگ ترسید و فرار کرد علی مولا گفت پس از اسبت پیاده شو تا با هم بجنگیم ⚔ عمر عصبانی از اسب پیاده شد😡 و جنگ شروع شد عمر که خیییلی عصبانی بود شمشیرشو برررد بالا بررررد بالا برررد بالا 😱😱 و همون اول محکم زد تو سر علی مولا، علی مولا خیلی زود سپرشو گرفت جلوی شمشیر عمر ،شمشیر خورد به سپر 🛡 تتتق 🗡 اما ضربه شمشیر به قددددری محکم بود که سپر رو نصف کرد و نشست روی سر علی مولا، سر علی مولا زخم شد😔
بعضی از مسلمونا فکر کردند که علی مولا دیگه کارش تمومه 😔 اما
علی مولا مثل یه شیییییر 🦁 به جنگیدنش ادامه داد آدم خوبا هم خوشحال بودند که علی مولا کشته نشده 😍 هم میتررررررسیدن😰
گردوخاک بالا رفت صدای شمشیرها که هوا رو میشکافت ⚔ به گوش میرسید👂هوووووف هوووووف ⚔
یکی عمر میزد یکی هم علی مولا
این دفعه علی مولا شمشیرشو برد بالا بررررد بالا برررد بالا 😳😱😰
زد به سر عمر 🗡
گردوخاک اجازه نمیداد کسی ببینه که چه اتفاقی افتاد اماااا
صدای الله اکبر علی مولا به همه فهموند که پیروز جنگ کیه😍🤩💪
الللللللله اکبر الللللله اکبر🗣🗣🗣
گردوخاک خوابید🌫
مردم دیدن علی مولا با شمشیرش مثل شیییییر وایساده و عمربنعبدو ود مثل یه گرگ زخم خورده 😓🤕 روی زمین دراز کشیده ...
آدم خوبا وقتی که دیدن علی مولا پیروز شده بلند بلند گفتند🗣🗣🗣
الللللله اکبر الللللله اکبر✊✊
اما آدم بدا که دیدن قویترین پهلوونشون به دست علی مولا کشته شد خییییییلی زود دمشون رو گذاشتن رو کولشون و فرار کردند🏃♂🏃♂🏃♂
قصه ما به سر رسید 🤗🤗
عمربنعبدو ود به خونش نرسید...
بالا رفتیم علی مولا😍
پایین اومدیم بازم علی مولا😍
همه جای دنیا علی مولا🤗😍
الهی که هممون بشیم یار علی مولا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#استاد_عباسی_ولدی