به نام خدا
یک شهر عجیب بود به نام شهر کودکان گانگستر.
پسری بود به نام علی که کلا از بزرگتر ها بدش میومد برای همین تصمیم گرفت که شهر ادنا رو به پا کنه و هیچ بزرگتری رو توی اون راه نده .
علی همه ی بچه هارو جمع کرد و بهشون گفت: بچه ها نباید بزاریم بزرگتر ها همش به ما دستور بدن و مراقبمون باشن.دیگه وقتشه بزرگتر هارو بیرون کنیم وخودمون مراقب خودمون باشیم.)
بچه ها که ازحرف های علی خوش شون اومده بود تصمیم گرفتند که به علی کمک کنند که شهر ادنا رو بسازه.
بچه ها شروع کردند به ساختن شهر.خونه های کوچولو ،مغازه کوچولو ،بیمارستان کوچولو و خلاصه همه چیز کوچولو بود و بچه ها اونارو اداره میکردن.خلاصه بعد از دو_سه هفته شهر ساخته شد.علی هم که از همه بیشتر خوشحال شده بود به خونش رفت تا از زندگی بدون بزرگتر ها لذت ببره...
چند سال گذشت.علی که داشت مثل همیشه از پارک به خونه بر می گشت؛باتعجب دید که از در اتاق رد نمیشه .قد علی برای اون خونه های کوچولو زیادی بزرگ شده بود .علی از اون بچه کوچولویی که چند سال پیش بود خیلی بزرگتر شده بود.اروم روی زمین نشست بود و با خودش فکر میکرد که قبلا از بزرگتر ها متنفر بوده اما آلام خودش یه آدم بزرگ شده بود.
علی به کار اشتباهش پی برد و تصمیم گرفت از این به بعد بزرگتر ها رو هم توی شهر ادنا راه بده.🏙
قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید.
✍نویسنده:هستی رضایی
🙎♂سن : ۱۲ساله
🏠از شهر مشهد
ممنونیم از:
✨هستی رضایی✨ که به زیبایی تونست داستان شهر آدنا رو ادامه بده و اون رو به قصه مینوفنی ها هدیه کنه،
ما هم براش دعا میکنیم تا تو کارهاش هر روز موفق و موفق تر باشه 🤲
شما هم فرصت دارید تا قصه شهر آدنا رو اونطوری که دوست دارید برای ما بنویسید و ارسال کنید . 😘
راستی بچه ها 📣
تا پایان آذر ماه ، به هر قصه ای که طی دو هفته ۲k بازدید بخوره به میزان ۱۰۰ هزار تومان🎁 هدیه داده میشه 😳
#بقیهش_با_تو
#داستان_شهرآدنا
#قصه_متنی
@ghesseminofen 🪴💜
سلااااااام و صبح بخیر
به قصه مینوفنی های عزیز ❤️
و بابامامانای عزیز و دوست داشتنی شون
امروز منتظر یه آیتم جدید و باحال باشید.
⏰ 😉
@ghesseminofen💊🪴
و این هم از آیتم جدیدی که قول دادیم 😊👇
قصه گویی به گویش و لهجه ی شیرین شما 😘
@ghesseminofen💊💜
17.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبر خبر خبر 📣📣
اومدیم با یه آیتم جدید و باحال
که اسمش هست :
✨#به_زبان_من✨
جای شما و گویش و لهجه ی شیرینتان
در قصه مینوفن خالیه 😉❤️❤️
#آذری
#کردی
#گیلکی
#لری
#اصفهانی
#همدانی
#جنوبی
#شیرازی
#یزدی
#مشهدی
#و_هرگوشه_از_ایران_عزیز
@ghesseminofen💊💜
🎧نام قصه : آهوی گردن دراز
نویسنده : جمشید سپاهی
قصه گو : فاطمه ناقبی
گروه سنی : ۵ سال به بالا
تدوین و صداگذاری : فاطمه ناقبی
#قصه_شب🌜
🧸توضیحات :
در دشتی بزرگ، آهوهای زیادی زندگی می کردند. هر سال در آن جا بچه آهوهای بسیاری به دنیا می آمدند. تا این که روزی بچه آهوی گردن درازی به دنیا آمد. آهوها دسته به دسته برای تماشا به دیدن آهوی جدید گردن دراز می رفتند و او را مسخره می کردند...
آنچه کودکان از شنیدن این قصه می آموزند:
#پذیرش_تفاوت_ها
#پرهیز_از_قضاوت_عجولانه
#دگردوستی
#اعتماد_به_نفس
#شناخت_ظرفیت_ها
#نوع_دوستی
#خودشناسی
@ghesseminofen 🪴💚
آهوی گردن دراز .mp3
16.18M
🎧نام قصه : آهوی گردن دراز
نویسنده : #جمشید_سپاهی
قصه گو : #فاطمه_ناقبی
گروه سنی : #۵_سال_به_بالا
تدوین و صداگذاری : فاطمه ناقبی
#قصه_شب🌜
🌟قصه مینوفن؛ شربتی با طعم رویاهای کودکی🌟
@ghesseminofen|🪴💚
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
🎧نام قصه : آهوی گردن دراز _ قسمت دوم
نویسنده : جمشید سپاهی
قصه گو : فاطمه ناقبی
گروه سنی : ۵ سال به بالا
تدوین و صداگذاری : فاطمه ناقبی
#قصه_شب🌜
🧸توضیحات :
در دشتی بزرگ، آهوهای زیادی زندگی می کردند. هر سال در آن جا بچه آهوهای بسیاری به دنیا می آمدند. تا این که روزی بچه آهوی گردن درازی به دنیا آمد. آهوها دسته به دسته برای تماشا به دیدن آهوی جدید گردن دراز می رفتند و او را مسخره می کردند...
آنچه کودکان از شنیدن این قصه می آموزند:
#پذیرش_تفاوت_ها
#پرهیز_از_قضاوت_عجولانه
#دگردوستی
#اعتماد_به_نفس
#شناخت_ظرفیت_ها
#نوع_دوستی
#خودشناسی
@ghesseminofen 🪴💚
آهوی گردن دراز ۲.mp3
18.66M
🎧نام قصه : آهوی گردن دراز _ قسمت دوم
نویسنده : #جمشید_سپاهی
قصه گو : #فاطمه_ناقبی
گروه سنی : #۵_سال_به_بالا
تدوین و صداگذاری : فاطمه ناقبی
#قصه_شب🌜
🌟قصه مینوفن؛ شربتی با طعم رویاهای کودکی🌟
@ghesseminofen|🪴💚
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
🎧نام قصه : لانهای برای گربه
نویسنده : زهره پریرخ
قصه گو : زینب ایمان طلب
گروه سنی : ۵ سال به بالا
تدوین و صداگذاری : استودیو قصه مینوفن
#قصه_شب🌜
🧸توضیحات :
تو قصه ی ما ، همه ی حیوونا برای خودشون لونهی گرم و نرمی داشتن ، به جز گربه کوچولو ...
آنچه کودکان از شنیدن این قصه می آموزند:
#همدلی
#دوستی
#فداکاری
#ایثار
#نوع_دوستی
@ghesseminofen 🪴💚
لانه ی گربه.mp3
7.57M
🎧نام قصه : لانهای برای گربه
نویسنده : #زهره_پریرخ
قصه گو : #زینب_ایمانطلب
گروه سنی : #۵_سال_به_بالا
تدوین و صداگذاری : استودیو قصه مینوفن
#قصه_شب🌜
🌟قصه مینوفن؛ شربتی با طعم رویاهای کودکی🌟
@ghesseminofen|🪴💚
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
⭐️قصهی "دنیای تاریکی"⭐️
یک شب وقتی که آفتاب خوابیده بود و ماه به آرامی در آسمان میدرخشید، 🌜
پریا کوچولو در اتاق خود تنها دراز کشیده بود. ولی شب، برای پریا کمی ترسناک به نظر میرسید. 🙇♀
سایهها روی دیوار میافتادند و با شکل های جور واجور حرکت می کردند . پریا با دلشوره میگفت:
"آه! این تاریکی خیلی ترسناکه. شاید چیزی توی اون گوشههای تاریک پنهان شده باشه!"👀
اما در همان لحظه، صدای ملایمی از گوشهی اتاق شنیده شد.
پریا اینور رو دید اونور رو دید
یکهو متوجه شد صدا از چراغ خواب کوچیکشه که کنار تختش قرار داشت و به آرامی میدرخشید.💡
چراغ خواب با صدای نرم گفت:
"سلام پریا جان! نترس! تاریکی اصلاً ترسناک نیست. من هم مثل تو توی تاریکی هستم
تازه ، از تاریکی خیلی خوشم می آید
چون اگه تاریکی نباشه
هیچکی دیگه منو دوست نداره و نمیخره
حالا هم که اومدم تو اتاق تو و باهات دوست شدم
خیلی خیلی بیشتر خوشحالم
و قول میدم همیشه روشن بمانم تا تو راحت راحت بخوابی ."
پریا که هنوز کمی ترسیده بود، از چراغ خواب پرسید:
"اما من تو رو نمیبینم وقتی چشمام رو میبندم. چطوری مطمئن بشم که تو همچنان روشن هستی؟"
چراغ خواب با لبخندی گفت:
"این رو به یاد داشته باش، پریا جان!
چراغ خوابها هیچ وقت دروغ نمیگن و تازه
میدونی اگر تاریکی نبود چی می شد ؟
دیگه این همه ستاره ی قشنگ رو نمیدیدیم ✨✨
گلها از بس آفتاب می خوردن خشک میشدن 🥀
رودخانه ها هم کم کم خشک می شدن
و آدما از بس کار میکردن از خستگی مریض می شدن و تِققی میافتادن رو زمین
تازه اگر تاریکی نبود دیگه اینهمه خوابهای قشنگ قشنگ نمیدیدیم .
پریا کمی فکر کرد و بعد با لبهای خندون گفت:
وااای نمیدونستم تاریکی اینهمه فایده داره
"پس تا تو بیداری من یه کوچولو میخوابم تا به دنیای ستارهها برم و با اونها بازی کنم."⭐️⭐️⭐️
چراغ خواب با خوشحالی گفت:
"دقیقاً! شب وقتی تاریک میشه، دنیا پر از خوابهای شیرین و داستانهای جادویی میشه. پس تو نترس، من اینجا هستم که ازت مراقبت کنم."
پریا حالا دیگر هیچ ترسی از تاریکی نداشت. او چشمانش را بست و با خیال راحت به خواب رفت. و در خوابش، به دنیای پر از نور و ستاره ها سفر کرد .
#قصه_متنی
#ترسازتاریکی
#قصهمینوفن
#سهتاهشتسال
@ghesseminofen💊💜
🎧نام قصه : سه برادر
بازنویسی : فاطمه طالعی
قصه گو : زینب ایمان طلب
گروه سنی : ۵ سال به بالا
تدوین و صداگذاری : استودیو قصه مینوفن
#قصه_شب🌜
🧸توضیحات : هدف این قصه ، افزایش مشاهده دقیق و استفاده از هوش و ذکاوت و دقت نظر در کودکان است🤍
آنچه کودکان از شنیدن این قصه می آموزند:
#دقت
#پرهیز_از_قضاوت_عجولانه
#مشاهده_دقیق
#تربیت_فکر
#تفکر
#پرسشگری
@ghesseminofen 🪴💚