قسمت دوم بشارت ازحجت جلسه ۱۴۲
💠گاهی اوقات یک شخصی مامور میشود تلنگرت میزند و گاهی به صورت خطورات ذهنی است و گاهی اوقات یک چیز بی ربطی با ربط میشود برایت.
🔸جناب علامه حسن زاده قدس سره ماجرایی نقل میکنند که من خسته از درس و بحث به منزل برگشتم و بچه ها اذیت میکردند،به یکباره من غضبناک شدم،و سریع نادم شدم،رفتم داخل بازار شیرینی خریدم که دل بچه ها را بدست بیاورم.اما باز طاقت نیاوردم و رفتن به شهر دیگری نزد استاد و طلوع آفتاب رفتم در منزل استاد،
این ها میدانند که یک ناراحتی میتواند راه را ببندد.
🔹جناب سید علی قاضی در وقایع اش فرمود الله الله مبادا که دلی را بشکنی.
🔸جناب آیت الله نجابت شیرازی از شاگردان سید علی قاضی هستند،ایشان به محضر استاد مشرف میشود که در تحت تعلیم اش قرار بگیرد،سید به ایشان میگوید تو نباید حق الناسی به گردنت باشد و گرنه دروازه ملکوت به رویت بسته است.ایشان به ذهنش میرسد که در گذشته مکتب خانه داشته و یکی از بچه ها را تنبیه کرده.
و استادش به ایشان گفت باید بری رضایت اش را جلب کنید وگرنه راهت بسته است.
ببینید چقدر قضیه لطیف است و ما چطور هستیم؟
🔹گاهی تلنگرها به صورت خطورات قلبی بر انسان ایجاد میشود.
🔸علامه قدس سره به محضر استادشان مشرف میشوند و میخواستند برگردند، بحث سید علی قاضی پیش آمد و ایشان دنیا رفته.و گفت آقا شنیدم شما بعضاً با ایشان جلسه دارید؟جناب علامه گفتند سفارش ما را هم بکنید نزد استاد. و ایشان گفتند ذکر خیر شما هم به میان آمد و جناب استاد فرمودند آقای حسن زاده هیهات با این اخلاقش به جایی برسد،و ایشان تا بیخ گوش سرخ شدند.این یک تلنگر بود.
🔹تذکرات داده میشود تا راه بندان ها از بین برود
🔸خیلی از ماها چه بسا راهمان بسته باشد،اگر ما به این صورتیکه که از مناجات با امام لذت نمیبریم،زیارت ال یس برایش ملذ نیست و خلوت کردن با امام برایش یک سختی دارد باید بدانیم که یک دربی بسته است و این یک زنگ خطر است.
🔹شخصی وقتی یک شخصی را دوست داشته باشد،و تمام آرزویش این است که باهاش یک خلوتی را داشته باشد،وقتی با هم خلوت میکنند گذشت زمان را متوجه نمیشوند.
🔸انسان اگر با امام زمان ارتباط بگیرد که زیبایی مطلق است،به طریق اولی باید لذت ببرد.اینکه من لذت نمیبرم یعنی مریض ام.
🔹ایشان با امام ملاقات کرد,امام مشکلش را به او فرمودند که تو حرمت جناب ابراهیم جمال را نگرفتی،به همین جهت خداوند هیچ کدام از اعمالت را نپذیرفت.
🔸یک روایتی هست که وقتی حضرت باقر علیه السلام به شهادت رسید، شاگردانش آمدند نزد امام صادق علیه السلام برای تعزیت.با حسرت گفتند ما کسی را از دست دادیم که بدون واسطه میگفت قال رسول الله.
🔹امام باقر علیه السلام در زمان حضرت رسول صلوات الله علیه نبودند،و بینشان فاصله بوده.ایشان به حدی قوی بوده که زمان برایش اهمیت ندارد و با پیامبر ارتباط قلبی و باطنی دارد،و شاگردانش حسرت میخوردند که همچین شخصیتی را از دست دادند.
🔸امام صادق علیه السلام یک تأملی کردند و سر به زیر انداختند و بعد فرمودند: قال الله تعالی کذا و کذا...
🔹یعنی دیگر از رسول الله نفرمودند.بلکه فرمودند خداوند میفرماید،نگفت قرآن. بلکه یک حدیث قدسی مستقیم از خداوند نقل کردند.
🔸یعنی من کسی هستم که مستقیم از خداوند برای شما میگویم،منظورشان این بود که من هم متصل به غیب هستم.
🔹امام کاظم علیه السلام به علی بن یقطین فرمود خداوند اعمالت را نپذیرفت، هر کسی نمیتواند این حرف را بزند.
🔸یکی از نشانههای حضرت بقیه الله همین است،اشخاصی که با آقا ملاقات میکردند در داستان هایشان آمده. مثلاً طرف با امام راه میرود و امام را نمیشناخت، و از امام میپرسد به نظر شما حج من قبول است یا نه؟و سوالات عجیبی میپرسد، خودش متوجه نیست و ایشان میفرماید بله حج ات قبول است. آیا یک شخص عادی میتواند بگوید حج ات یا نمازت قبول است یا نه؟
🔹هیچ کسی نمیداند.چون قبول و رد شدن جزء علوم الهیه است، هر کسی آن را نمیداند فقط انسان کامل آن را متوجه میشود.
🔸امام کاظم فرمود علی ابن یقطین راه ات بسته است و اعمالت قبول نیست.باید بروی و آن را درستش کنی.
🔹ایشان گفت من اینجا و او در کوفه است و فاصله خیلی زیاد است،این خودش نشان میدهد این شخص برایش مهم است که این مشکل سریع حل شود، مثل بعضیها نیست که بگوید حالا فردا درستش میکنم، وقتی میگوییم فردا و پس فردا از ناحیه امام کمک نمیشود که کارمان درست شود.
🔸ایشان واقعا مضطرب شد و میگفت باید همین حالا درستش کنم چه کار کنم؟و امام کمکش کرد، فرمود امشب تنها بیا در بقیع، یک مرکبی هست سوارش شو و او تو را میرساند.
قسمت سوم بشارت از حجت جلسه ۱۴۲
💠انسان اگر دغدغه این را داشته باشد امری را که خراب کرده درستش کند، امام کمکش میکند اما دغدغهاش باید صادقانه باشد و واقعا به بن بست رسیده باشد،کسی نباشد که کمکش کند.
🔸فرمود من همان شب رفتم به بقیع و مرکب را سوارش شدم و چند لحظه بعد کوفه بودم، و این تصرف امام است. امام برای کسی که دغدغه واقعی دارد و واقعا دستش به جایی بند نیست تصرف میکند، و کارهای طولانی را برایش راحت و هموار میکند.
🔹رفتم دم درب منزل ابراهیم جمال،درب را زدم و او گفت کیست؟ گفتم علی ابن یقطین ام و میخواهم امر عظیمی را با تو در میان بگذارم.و ایشان در را که باز کرد و گفت من اشتباه کردم و او گفت بخشیدمت و گفت نه، من صورت را روی خاک میگذارم و تو پا بگذار روی صورتم و قسم اش داد،و او پا گذاشت روی صورتش و گفت اللهم اشهد، یعنی خداوندا شهادت بده که من این کار را کردم.یعنی این شخص وقتی مشکلش را دارد حل میکند به صورت کامل حلش میکند و تمام حقوق آن حق از دست رفته را میآید ادا میکند، و به صورت صوری و یک معذرت خواهی خشک و خالی و الکی نیست. و کاری میکند که حال طرف واقعاً عوض شود.حال خودش هم عوض میشود.
🔸ایشان بعد از این اتفاق سوار مرکب شد و به مدینه بازگشت.امام کاظم علیه السلام با آغوش باز او را پذیرفت و این میشود انفتاح.
🔹وقتی انسان آن حق را ادا کند راه قلبش باز میشود، و بعد یک حالتی برایش ایجاد میشود که تمام لذتش در این است که با امام سخن بگوید. اگرچه امام را هم نبیند
🔸اگر ما به آنجا رسیدیم،که زمان شماری کردیم که چه وقتی میتوانیم خلوت بگیریم با امام و با ایشان صحبت کنیم و درد و دلهایمان را بگوییم،خیلی نشانه خوبی است.
🔹و این نشانه صدقش چیست؟ چون گاهی اینها وهمی هستند .این است که در دوراهی امتحان،طبق رضای امام عمل میکنیم نه طبق غضب و شهوت.
🔸مناجات کردن و درست عمل کردن این دو باید کنار هم باشند، اگر این دو تا با هم بود،مشخص است که باب مفتوح است.
✨والحمدلله رب العالمین ✨
✨اللهم سلم و تمم✨
✨بسمالله الرحمن الرحیم✨
✨اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان✨
خلاصه بشارت از حجت
#جلسه۱۴۳
💠آیت الله بهجت میفرماید: شخصی با امام زمان ارواحنا فدا ملاقاتی داشتند و سوالاتی از آقا میپرسید،اما متوجه نبود آن شخصی که دارد از ایشان سوالات را میپرسد خود حضرت هست.
🔸از جمله سوالاتی که پرسیدند این بود که چه عملی موجب میشود که شخص مورد عنایت مستقیم امام زمان عجل الله قرار بگیرد؟
🌀حضرت نکته دقیقی فرمودند،که اگر در موقع اذان دعای اللهم کل لولیک خوانده شود این مورد عنایت حضرت است.که این خودش یک دستورالعمل است.
🔹گاها پیش میآید روایاتی به گوش ما میرسد حاوی مطالبی است که ما را تشویق به اعمالی میکند.که اگر ما آن اعمال را انجام دهیم اثرات و برکات مثبتی دارد،و شما مدتی انجامش میدهید تا اینکه یک شخصی به شما میگوید این حدیثی که شما دارید به آن عمل میکنید سند ندارد.
🔸مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی در کتاب مراقباتشان میفرمایند اگر یک حدیثی به گوش شما رسید و شما به قصد و نیت ثوابی که در آن حدیث است آن عمل را انجام دادید، گرچه آن حدیث صحیح نباشد,اما خداوند به کرم خودش همان اثر را به شما میدهد.
میفرمایند،زیاد دنبال سند حدیثهایی که دلالت میکنند بر اعمال مثبت نگردید.
روایاتی هم موید این بحث هستند که میفرماید خداوند نزد ظن و گمان بنده خودش است و حسن ظن داشته باشید به خداوند.
🔹تفعل به خیر بزنید،خیر در مسیرتان قرار میگیرد.
🌀دومین حالتی که انسان مورد عنایت قرار میگیرد،این است که در هنگام ذکر و روضه امام حسین دعای اللهم کل لولیک را بخواند.
🔸یک نکته مهمی که هست این است که شنیدن احادیث عملی یکی فوق دیگری موجب قساوت قلب میشود.
🔹وقتی حدیثی را شنیدی و در گوشه ذهنت بایگانی کردی و بیخیالش شدی و روز بعد حدیث دیگری شنیدی،بعد حدیث دیگری شنیدی به آن هم عمل نکردی، میفرماید قلبت کور میشود.چون حق آن دستورها را ادا نکردی،و توفیق شنیدن و فهمیدن و به کارگیری دستورات بعدی را از ما میگیرند. احادیث عملی باید عمل شوند مگر اینکه محذوریتی داشته باشیم،یا اینکه از طاقت ما خارج باشد.
🔸در روایات آمده مردم آخرالزمان دچار قساوت قلب میشوند،و همین موجب میشود از انسان کامل دور شوند و استحقاقشان از بین میرود.
🔹جناب استاد ناصری حفظه الله نکته ی خیلی خوبی بیان کردند:گاهی از اوقات انسان در کوچه و خیابانی دارد حرکت میکند،در مسیرش یک ولی خدایی قرار میگیرد.ایشان وقتی به تو رسید اگر استحقاقش را داشته باشی باید یک جملهای به تو بگوید که کاملاً متحولت بکند و دیدت را تغییر بدهد.
🔸حالا آن شخص بررسی میکند میبیند که استحقاقش را نداری و آن جملهای که میخواستند به تو بدهند را نمیدهند،و از کنارت عبور میکند،تو نمیدانی که یک ولی خدا از کنارت عبور کرد.
🔹این استحقاقها زمانی ایجاد میشود که انسان حقوق را ادا بکند.حقوق زندگی،حق گوش،حق چشم،حق عبادات،حق شکم،حق احادیثی که میشنود،میداند که قوه خیالش اینطور نباید باشد،میداند که نیت اش این نباید باشد.
🔸گاهی از اوقات امام زمان عج میخواهد عنایت به یک شخصی بکند،ولی چون او غرق در خیالات ناهنجار است،عنایت به او نمیرسد.
🔹میفرماید کار اینطور درست نمیشود که شما بروی در مسیر یک ولی خدا بنشینی و مزاحمش بشوی،که یک جمله ای به تو بدهد.او باید به تو راه بدهد و او زمانی به تو راه میدهد که تو استحقاقش را داشته باشی.
🔸ما استحقاقها را از بین میبریم، خیلی از عنایتها شاید از ناحیه امام عصر میخواستند که به تک تک ما برسد، اما در آن هنگامی که امام به ما توجه کرده غرق در خیالات عجیب و غریبی بودیم.
🔹اینها را از خودتان دور ندانید،چون هر انسانی در این عالم مهم است. و برایش برنامهریزی میشود و رویش حساب میشود که به یک جایی برسد، اما ما چون قدر خودمان را نمیدانیم این باعث میشود که خیلی از بیمبالاتیها را انجام دهیم.
🔸به نظر شما آیا یک شخصی که دارد در مسیر سیر و سلوک رشد میکند غیر از این است که یک ولی خدا دارد او را بالا میکشد,یا اینکه انسان کامل به او عنایت کرده؟؟؟!!
🔹ایشان چرا عنایت امام عصر به او میرسد؟ چون مراعات میکند و مراقبه دارد.
🔸اگر من از لحاظ سلوکی رشد نکردم چون مانع ایجاد کردم آن عنایات به من برسد.
🔹بحثهای سیر و سلوکی با زور و اصرار حل نمیشود،با فراهم کردن استعداد و لیاقت در درون میشود.
🔸میفرماید شما وارد منزل میشوید همیشه از درش وارد شوید،درِ سیر و سلوک درون انسان است و درون انسان باید مطهر شود و نیات باید خالص شود.
قسمت دوم بشارت ازحجت جلسه ۱۴۳
💠برخی فکر میکنند که مضطر هستند اما نیستند.کسی که مضطر باشد خودش را میسازد.مراقبه میکند.
🔸ارتباط با اولیای خدا یک ارتباط عادی نیست، آنها درون ما را میفهمند.میدانند که ما خالص هستیم یا نیستیم و چه چیزی در ذهن ما میگذرد.
🔹یکی دیگر از راههای ارتباط با امام عصر توسل به وسائط فیض است،یعنی کسانی که واسطه هستند.
🔸در بحث امام زمان ما یک مقولهای داریم به اسم نواب.نواب خاص و نواب عام.
🔹نواب خاص به کسانی گفته میشود که از ناحیه امام عصر تعیین شدند که پل ارتباطی باشند بین امام و شیعیان. که ایشان نواب اربعه هستند،و ۴ تا بودند.این بزرگواران خیلی انسانهای فوق العادهای هستند و به صورت مستقیم با امام عصر در ارتباطند.
🔸آیت الله بهجت میفرمایند اینطور نیست که نواب فقط ۴ تا باشند،در آن زمان نوابهای دیگری هم بودند اما به صورت متجزی.
🔹متجزی یعنی امام ماموریت داده به یک شخصی که فلانی به سمتت میآید تو کمک اش کن، در همین مورد فقط.
🔸اما نواب اربعه در تمام جهات نواب هستند و سبب شده که این اشخاص متمایز باشند از بقیه افراد.
🔹نواب خاص کسانی هستند که به صورت مستقیم از ناحیه امام عصر نصب شدند. بعد از اینها میشود نواب عام،که بحث ولایت فقیه پیش می آید.
🔸ولایت فقیه کسی نیست که به صورت مستقیم از ناحیه امام عصر، نواب اربعه یا نواب خاص نصب شده باشد.
آن طریقی دارد که در بحثهای شکل حکومت داری مطرح میشود.
🔹این نواب خاص وقتی از لحاظ ظاهری عمرشان به پایان رسید دیگر آن پل ارتباطی بین امام عصر و شیعیان به این طریق معمول قطع شد،
🔸اگر مردم میخواستند با امام ارتباط بگیرند باید به قداست روحانی میرسیدند،مثل همین زمان.که انسان باید خودش به حدی قوی شود که ابرها را کنار بزند و بتواند با خورشید ارتباط بگیرد که این خودش خیلی مشکل است.
🔹اما در آن زمان وقتی شما نواب را میدیدید ارتباط برقرار میشد.
🔸میفرماید نواب اربعه وقتی از دنیا رفتند، همچنان وساطت آنها نسبت به امام عصر وشیعیان برقرار است.
🔹هم اینک انسان میتواند با توسل به نواب اربعه و واسطه کردنشان با امام عصر ارتباط بگیرد، از روحانیتشان استمداد بکند.
🔸اینکه ما از کانال نواب اربعه پیش برویم،یا مستقیم برویم به دنبال امام عصر،این بستگی دارد به حالت روحانی ما.
🔹اگر انسان آن آمادگی و ذوق و کشش را در خودش میبیند که مستقیم به سمت امام برود،پس مستقیم برود به سمت امام.
🔸آیت الله بهجت فرمودند:نواب اربعه خیلی بزرگوار بودند, میتوان در دعوات و در توسلات آنها را شفیع و واسطه قرار داد بلکه ظاهراً عریضه نوشتن به نواب و اینطور چیزها هم در روایات هست.
قسمت سوم بشارت ازحجت جلسه ۱۴۳
💠شیعیان در زمانی که نواب در کرسی نیابت بودند عریضه مینوشتند، میدادند به نواب و آنها میرساندند خدمت امام عصر و امام عصر پاسخی را مرقوم میداشتند که به آن شیعه بزرگوار میرسید.
🔸آیا بعد از رحلت نواب این عریضه نویسی بسته شد؟نه.
🔹هم اینک هم عریضه را میشود نوشت،به همان شیوه ای که در صحیفه مهدیه آمده.
🔸میفرمایند:این نامه یا عریضه را مینویسی بعد میروید کنار رودخانه یا یک چاه آبی،یا در گِل قرارش میدهید، و با صدای بلند یکی از نواب اربعه را صدا میزنید، به طریقی که در صحیفه مهدیه آمده، بعد از اینکه صدایش زدید،این نامه را داخل آب میاندازید. اینکه پاسخش به چه صورتی بیاید بستگی به حالت روحی شما دارد.
🔹مثلاً شخصی با ناامیدی نامه را میاندازد و میگوید من باید ۴۰ بار این کار را بکنم، خوب این شخص باید ۴۰ بار این کار را بکند، چون هنوز قلبش راه نمیدهد.
🔸مثلا اگر به شما بگویند یک توسلی به امام عصر کن تا مشکلت حل شود.شما دلت راضی میشود که به یکباره این توسل را انجام دهید یا ۴۰ روز در ذهنتان هست؟
🔹مثلاً شخصی میگوید من چون مشکلم خیلی بزرگ است باید ۴۰ روز توسل کنم تا گرفتاری ام حل شود.
🔶هنوز ما آنقدر رشد نکردیم که مشکلمان را با گفتن یک یابن الحسن حلش کنیم،باطن ما اجازه نمیدهد.
🔷اما یک شخصی آنقدر امام در نظرش بزرگ است و آن مشکل کوچک است،میگوید این مشکل نیست من تا یک یبن الحسن بگویم حل میشود.و یک یابن الحسن میگوید و حل میشود.
🔸بحث عریضه نویسی هم با باطن ما ارتباط دارد.
🔹یک شخص مطهری،مشکلی برایش پیش میاید،و عریضه ای برای امام زمان عج مینویسند تا مشکلش حل شود،و عقیده اش این است که همین یک عریضه کافی است و امام سریع جوابم را میدهد. نزد رودخانهای میرود و عریضه را پرت میکند همین که پرتش کرد باد آورد،و چسباند به عبایش، ایشان عریضه را گرفت دوباره پرت کند دید که عریضه چسبیده، به آن نگاه کرد،دید که پشت نامهاش دست خط امام زمان عج است که پاسخ ایشان را دادند.
🔸علامه طباطبایی میفرمایند یکی از افتخارات من این است که مانند تُرک های پشت فلان کوه به ابوالفضل عباس معتقدم.
🔹آیت الله بهجت میفرماید: یک شخصی با خودش نیت کرد که ۴۰ روز برای امام عصر نامه بنویسد، ایشان هر روز نامه مینوشتند، و نامه را داخل یکی از کتابهایش قرار میداد،روز چهل ام یک صدایی امد، و گفت شیخ حسن ایشان فکر کرد خواب و خیاله،دوباره گفت شیخ حسن با توام. متوجه شدند که یک صدایی میآید، و گفت فکر کردی ما از احوالات تو بیخبر هستیم؟! همین یک جمله را که گفت و اینکه صدای امام زمان را شنید،انگار تمام مشکلاتش از نظرش محو شد،و مشکلاتش نزدش حقیر شدند.
🔸نتیجه اینکه ما اگر اعتقاداتمان به امام قوی شود،هر توسلی اثر میکند.و آنچه که مورد بحث ما است عقیده است.
✨والحمدلله رب العالمین✨
✨اللهم سلّم و تمم✨
✨بسمالله الرحمن الرحیم✨
✨اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان✨
خلاصه بشارت از حجت
#جلسه۱۴۴
💠جنگ نگرانی ندارد،چون نهایتش این است که موجب مرگ تن انسان میشود،اما آن چیزی که ترسناک است،فاجعه امنیتی و فرهنگی است،که در جامعه ما در حال وقوع است.
🔸جامعه مذهبی همه ذهنیت و دیدش به سمت جبهه های نظامی است، در حالی که بحث نظامی را همان فرماندهان نظامی تدبیرش میکنند.اما فاجعه ای که در فرهنگ ما در حال وقوع است را هر کسی به آن توجه نمیکند.
🔹چندین ساله و بارها گفتیم که کسانی که در مسیر علمی هستند سعی کنند وارد آموزش و پرورش شوند.
🔸انسان در شرایط جنگی علایق خود را به میان نمی آورد. انسان باید به صورت اورژانسی کار کند.
🔹مثلا شخصی که علاقهاش به یک رشته خاصی است،اما قدرت تدریس هم دارد در این شرایط باید برود تدریس کند.
تا دهه هشتادی و نودیها را بر اساس مبانی انقلاب و اسلام تربیت کنیم،تا در سالهای آینده مملکت دست یک سری انسانهای بیعقیده نیفتد.
🔸انسان فقط مکلف به زمان حالش نیست،ما باید نسبت به آینده هم احساس مسئولیت داشته باشیم.
🔹هر کسی این قدرت را در خودش میبیند که میتواند تدریس کند،باید مثل جبهه مقابل وارد فضای آموزشی شود.
🔸جبهه مقابل،بهاییها، اشخاص منحرف،تمام تمرکزشان روی کودکستان ها و دبستانهاست و چه بسا روی راهنمایی و دبیرستان هم کار میکنند.
🔹امام زمان کسانی را میخواهد که دغدغه جامعه را هم داشته باشند.
🔸ما باید از اینکه دست روی دست بگذاریم باید تغییر وضعیت بدهیم،و طبق شرایط جمعی که پیش آمده ما هم موضعگیری داشته باشیم.
🔹برخی افراد ماموریتشان این است که داخل جبهههای سوریه باید بروند و تفنگ به دست بگیرند،ولی بسیاری از افراد،آن وضع آموزشی و تعلیمی را باید درون کشور سامان بدهند.
🔸در هر خاکریزی ما نیاز به سرباز داریم الان که میبینیم جنگ دارد داخلی وفرهنگی و اجتماعی میشود،نمیشود همه تفنگ به دست بگیرند و داخل سوریه بروند و اینجا را خالی کنند،که دشمن هم هدفش همین است که نیروهای انقلابی از بین بروند.
🔹آیت الله بهجت نکته ی عالی میفرماید: «اشتباه بزرگان،بزرگ میشود.»انسان هر چقدر بزرگ باشد، اشتباهش هم بزرگ میشود، هر چقدر کوچک باشد در همان نسبت اشتباهش هم کوچک میشود.
🔸«تا همه بفهمند که در آنها عصمت نیست» گاهی از اوقات انسان وارد یک عملی میشود،خداوند حمایتش نمیکند تا خطایی ازش سر بزند و متوجه شود که من معصوم نیستم و نیازمند به معصوم هستم.
🔹بلکه چه بسا نقل شده است،برخی از بزرگان به اشتباه حکم کردند.و حضرت کسی را نزد او فرستاد،که اینطور بگو و حکم اشتباه را اصلاح کن.
🔸این ماجرا برای شیخ مفید پیش آمد. چون ایشان خیلی با امام زمان ارواحنا فدا نزدیک بودند، و به حدی ایشان به امام زمان نزدیک بودند که وقتی امام زمان ارواحنا فدا نقل مکان میکردند از یک نقطهای به نقطه دیگر،نامهای برای شیخ مفید مینوشتند،و ایشان را مطلع میکرد.
🔹و عنوان نامه خیلی عجیب است.به شیخ مفید میگفتند یا اخاالسدید،ای برادر محکم من. مطلع باش که من از آن بیابان به فلان بیابان رفتم.
🔸وقتی شیخ مفید از دنیا رفت و ایشان را دفن کردند،روز بعد دیدند روی خاک ایشان دو بیت شعر با انگشت نوشته شده,که مضمونش این است که تو وقتی درس میدادی، من مهدی خوشحال میشدم. و حالا که تو از دنیا رفتی این برای من حزن است.بعد زیرش با انگشت نوشته مهدی منتظر.
🔹شیخ مفید در منزلش فتوا میداد، مردم به ایشان رجوع میکردند و از ایشان سوالات شرعی میپرسیدند، تا اینکه عدهای پیش ایشان میآیند و میگویند یک مادر حامله از دنیا رفت، اما جنین در درون شکمش زنده است، حکم شما چیست؟ آیا شکم را بشکافیم و جنین را در بیاوریم یا اینکه مادر را با جنین دفنش کنیم؟ شیخ فرمودند بچه و مادر را دفن کنید.
🔸این جماعت هم میروند که مادر و بچه را دفن کنند،میبینند یک سواری به تاخت به سمت آنها میاید،و میگوید ای جماعت شیخ فتوا را تغییر دادند و فرمودند شکم مادر را بشکافید و جنین را در آورید و مادر را دفن کنید.چون جنین سالم است.اینها هم همین کارو میکنند و چند روز بعد نزد شیخ میروند و از ایشان تشکر میکنند،و شیخ فرمودند چرا تشکر میکنید؟گفتند آن سواری که فرستادید حکم درست را به ما اعلام کرد و ما بچه را نجات دادیم و از شما سپاسگزاریم همچین حکمی دادید.شیخ فرمودند چ:من هیچ کسی را نفرستادم،حتماً امام زمان ع بودند.
🔹بعد فرمودند:اگر من حکمم اینطور است که حکم اشتباهی میدهم,پس دیگر هیچ فتوا نمیدهم، درب منزلش را میبندد و دیگر هیچ کسی نمیآید نزد او تا استفتا کند، تا اینکه مدتی میگذرد و یک نامهای از ناحیه مقدس امام زمان به ایشان صادر میشود که در آنجا نوشته: بر تو واجب است که فتوا دهی، بر ماست که تو را تایید کنیم و اشتباهاتت را بگیریم.
قسمت دوم بشارت ازحجت جلسه ۱۴۴
💠شیخ مفید بالاخره یک انسان قوی و علمی بوده ولی خیلی اشتباهش بزرگ است، که اگر این اشتباه را مرتکب میشد و امام زمان تسدیدش نمیکرد،قتل نفس واقع میشد. ولی امام زمان از ایشان پشتیبانی کرد.
🔸میخواهد بگوید تو اگر شیخ مفید هم باشی باز نیاز به امام زمان داری.
میفرماید اشتباه بزرگان،بزرگ است.
🔹شما وقتی زندگینامه بزرگان را میخوانید فقط ابعاد مثبت را میشنوید، میگویید اینها هیچ خطایی نداشتند. در حالی که تنها کسی که هیچ خطایی ندارد همان ولی الله اعظم،قطب عالم امکان است.
🔸گاهی اوقات برای اینکه یک بزرگی را متوجه مقام امام کنند، حفاظت را به طور مقطعی از او برمیدارند تا اینکه مرتکب خطا شود و به او بگویند که تو هم خطا میکنی، و نیاز به تسدید امام داری و امام باید به تو کمک کند.
🔹اگر انسان به این صورت بود در راستای اهداف امام حرکت کرد و تمام هم و غمش پیشبرد اهداف امام باشد،این شخص در مسیر حرکت خودش،که پیشبرد اهداف امام است،وارد خطایی شود امام ان خطایش را یک طوری جبران میکند.
🔸یکی از نشانههای اینکه ما در جهت رضای امام کار میکنیم یا نه،همین است.که اگر انسان واقعا برای امام زمان کار میکند،وارد خطاهایی شود،یکباره به نحو اعجاز آمیزی امام زمان میآید و حلش میکند.
🔹اما اگر دیدیم ما خطا کردیم و این خطا به صورت سلسله وار گسترش پیدا کرد، مشخص است کار برای امام نیست چون امام تسدید نکرد.
🔸کارهای امام زمانی واقعی حمایت میشوند. یعنی به صورت اعجاز آمیزی مشکلاتش حل میشود.
🔹دیدیم کار امام زمانی انجام دادیم اما راهش بسته شد،آن انگشت اتهام باید به سمت خودمان باشد، مشخص است که روی آن ریل کار نمیکنیم و نفسانیت ما دارد کار را پیش میبرد،و نفسانیت در نهایت به بن بست میرسد.
🔸تایید امام نشانهاش این است که در بین افرادی که در آن مسئله درگیرند،الفت ایجاد میشود، و اگر به سمت بیراهه بروند یک دستی آنها را به سمت ریل برمیگرداند.
🔹بعضیها خیلی غرق نفسانیاتشان میشوند و نمیدانند اصلاً کار را برای چه شروع کردند و کجای ماجرا هستند. و من منشان خیلی اوج میگیرد.و تنها چیزی که دیگر در نظرش نیست امام است.
🔸میفرماید انسان فقط باید با دستور امام کار کند.
🔹برخی افراد به صورت مستقیم از امام دستور میگیرند و برخی با نشانهها متوجه میشوند نظر امام چیست.
🔸جناب آیت الله بهجت در این کتاب به صراحت فرمود،که امام به امور تعلیمی رضایت قطعی دارد، امام اگر به اموری رضایت داشته باشد بیشترین رضایت را به امور تعلیم و بحث تبلیغ و آموزش دین به مردم دارد.
🔹مهمترین مسئله بحث تعلیم و آموزش و پرورش و رشد دادن افراد جامعه است.
🔸تعلیم،تخصص و تلاش میخواهد و انسان باید خودش را هزینه این هدف کند.
🔹کسی که با امر امام کار کند و رساله ای را نوشته باشد، اگر شما رساله را در همه جا پخش کنید خوشحال نمیشود،یا اگر بگویید رساله ات هیچ ارزشی ندارد او ناراحت نمیشود.چرا؟چون امر امام برایش مهم است.
🔸کار فرهنگی هم اگر واقعاً برای امام باشد، اگر همه گفتند کار فرهنگی ات هیچ ارزشی ندارد،نباید ناراحت شوید. اگر همه گفتند که شما چقدر فعال هستید نباید خوشحال شوید. چون شما فقط میخواهید یک هدف واحد را به سامان برسانید.
ما باید ببینیم امام زمان چه میخواهد از ما.و باید همان را پیگیری کنیم.
🔹در این شرایط کنونی همه باید تمرکزشان روی بحث تعلیم و تربیت و مدرسه و این چیزها باشد، این مهمترین چیزی است که ما باید در پی اش باشیم و کشور هم دارد از همین ناحیه آسیب میبیند.
✨والحمدلله رب العالمین✨
✨اللهم سلّم و تمم✨
✨بسمالله الرحمن الرحیم✨
✨اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان✨
خلاصه بشارت از حجت
#جلسه۱۴۵
💠پیرامون وقایع اخیر سوالاتی شده که به ذکر اجمالی آن میپردازیم.
🔸نشانه های ظهور دو دسته است: برخی نشانه ها حتمی و برخی نشانه ها غیر حتمی است
🔹یکی از نشانه های قطعی ظهور بحث خروج سفیانی در ماه رجب است.و جزء حتمیات قبل از ظهور است و قابل بازگشت نیست.
🔸ائمه و معصومین ما نشانههای پیش از ظهور را در روایات بیان کردند.
🔹چیزی که مذموم است،تطبیق است. یعنی اینکه یک واقعهای در حال وقوع است و ما بگوییم این واقعه نشانه ی ظهور است، به این تطبیق میگویند.
🔸اما اینکه نشانه شناسی کنیم مذموم نیست.چون که معصومین نشانه ها را بیان کردند.یعنی ما را دعوت کردند که روی نشانهها کار کنیم.
🔹خداوند در قرآن فرمود:هرچه در آسمانها و زمین است همه آیهاند.
🔸آیه یعنی نشانه و هر آیهای ما را به چیزی دلالت میکند.و آن چیزی که مورد دلالت قرار میگیرد به آن میگویند صاحب نشانه.
🔹ما از دیدین دود به آتش پی میبریم.پس دود نشانه ای از آتش است.
🔸نشانه های حتمی ظهور دلالت میکنند بر ظهور حضرت در یک تاریخ خیلی نزدیک.
🔹روی نشانه های غیر محتوم نمیشود خیلی کار کرد.چون مدام در حال تغییر و تحول و دگرگونی اند.
🔸خروج سفیانی از نشانه های حتمی ظهور است و شما روایات را بخوانید،مرکز تحولات آخرالزمانی سوریه است،یعنی همان شام.
🔹چیزی که خیلی محققین را حساس کرده در زمان کنونی،فتنه ای فراگیر که در سوریه دارد واقع میشود، اینها میگویند چون سوریه شده مرکز تحول،امکان اینکه آن نشانه حتمی همین تحول سوریه باشد،خیلی زیاد است.
🔸در اینکه این جنگها،جنگهای آخرزمانی است شکی نیست،ولی در اینکه این واقعه ای که در سوریه در حال وقوع است،این همان خروج سفیانی باشد، برخی به چشم تردید به آن نگاه میکنند و برخی به چشم اثبات و برخی افراط و تفریط میکنند.
🔹ما میگوییم اول باید نشانه ها را شناخت،بعد باید ببینیم این نشانه انطباق دارد و انطباقش چند درصد نسبت به آن روایتی که پیرامون خروج سفیانی آمده است,میباشد.طبق روایت خروج سفیانی در ماه رجب اتفاق میافتد.حالا باید ببینیم این ماه رجب قابل تغییر است یا نیست؟!
🔸این وقایعی که در حال وقوع است خیلی شبیه آن روایاتی است که پیرامون خروج سفیانی بیان شده است.اما فعلا محل تردید است که این اتفاق قطعاً همان خروج سفیانی باشد.نه میشود ردش کرد و نه اثباتش. و باید این نشانه قویتر شود تا بشود نظر داد در مورد اینکه آیا این وقایع که در حال وقوع است همان جنگهای پیش از ظهور امام زمان است یا اینکه شباهت دارد به انها؟!
🔹در اینجا جناب آیت الله بهجت یک روایتی از حضرت بقیه الله نقل میکنند:در حوادث،اتفاقاتی می افتند در پیرامون شما, که شاید در روایات نیامده باشد،یا اگر آمده دیگران قدرت فهمش را ندارند. فرماید در این موارد شما رجوع کنید به کسانی که راوی حدیث ها هستند.چرا؟ چون آنها حجت ما هستند بر شما.و من حجت خداوند هستم بر شما.
🔸راوی حدیث آن مجتهدی است که ابعاد شخصیتیاش در روایات بیان شده است:کسی که صیانت میکند نفس خودش را و از هوای نفس به دور است و .......
🔹میفرماید این شخص میشود مرجع.در هنگامی که یک مرجعی متعین شد،رجوع او رجوع به امام زمان است. میشود نائب عام و در تمام مسائل به آن شخص باید رجوع کرد.
🔸جناب آیت الله بهجت میفرمایند در زمان غیبت انسان باید مطیع بی چون و چرای فقیه جامع الشرایط باشد.
🔹کسی که حکم حکومتی و حکم جهاد میدهد،حتی سایر فقها و مجتهدین هم ملزم هستند که از او تعصی بکنند.
🔸شهید همت فرمودند:در جنگ ببینید گلولههای دشمن به سمت چه کسی دارد شلیک میشود. آن شخص میشود دوست، و آن گلولهها مبدأشان میشود دشمن.
🔹تضعیف رهبری در این زمان کنونی میشود تضعیف تمام جهان اسلام.
🔸این شبهاتی که پیش میآید گاهاً باعث میشود انسان ضربهای بخورد که توانایی بلند شدن نداشته باشد.
🔹کسی که میگوید من همیشه دعای ندبه میخوانم و ارتباطم با امام زمان قوی است،اما رهبری را قبول ندارم و در عین حال او را تضعیف میکند.آیا این تضعیف کردن شما مورد تایید صهیونیست هست یا نیست؟! مشخص است دشمنان همان چیزی را میخواهند که شما دارید انجامش میدهید.پس شما شدید سرباز آنها.
🔸ما در کوچکترین مسائل فقهی باید به مجتهد رجوع کنیم،در این بحث های دشمن شناسی هم باید به رهبر خود رجوع کنیم.
🔹برای اینکه ما بفهمیم در مسیر امام هستیم یا نه،باید ببینیم در مسائلی که ایجاد میشود و حالت شبهه دارد، فریب میخوریم یا نمیخوریم؟
🔸کسانی که فریب میخورند باید بدانند که حتی اگر توسلی دارند توسلشان خیالی است.
🔹اگر انسان توسلش واقعی باشد در دوراهیها امام کمکش میکند.
🔸اینطور نیست که شخصی ارتباطش با امام قوی باشد اما دشمن هم فریبش بدهد.
قسمت دوم بشارت ازحجت جلسه ۱۴۵
💠آیت الله بهجت میفرماید: نمیتوانیم بگوییم آنچه در زمان ظهور حضرت واجب است در زمان غیبت از وجوب می افتد.
🔸ایشان بحث خمس یا نماز جمعه را مثال میزنند. بعضی ها فکر میکنند در زمان ظهور حضرت اینها واجبند و در زمان غیبت واجب. ایشان میفرماید این پندار واهی است و آنچه در زمان ظهور واجب است،در زمان غیبت هم واجب است.
🔹قهرا تمام امور مربوط به حفظ نظام شرع متشرعین را باید فردی عهدهدار شود و انجام دهد که شایسته و اولی به این مقام باشد،و او کسی نیست مگر فقیه جامع الشرایطی که امین و مامون باشد.
🔸اینجا ایشان میخواهد این ذهنیت را درست کند که بسیاری افراد میگویند وقتی امام نباشد به هیچ کس دیگری هم نباید رجوع کرد،و برخی هم پا را فراتر گذاشتند میگویند من خودم میروم احادیث را میخوانم و طبق همین احادیث عمل میکنم.در حالی که احادیث شأنیت عملی ندارند.
🔹شما برای اینکه حرام و حلال یا واجب یا مستحب و مکروهی را متوجه شوید باید تمام احادیث شیعه را بخوانید،و تمام آیات مرتبط قرآنی را بخوانید،و تمام فتوای مجتهدین را بلد باشید.بعد با علم اصولی که دارید و علم فقه و ذهن فلسفی که دارید، مجموعه ی اینها را در نظر میگیرید و یک حکمی را استنباط میکنید و آن حکم میشود مبنای عمل.و این قدرت را هر کسی ندارد.
🔸نمیشود شخصی در دوران غیبت بدون مرجع باشد.
🔹کسی که بدون مرجع باشد باید عمل به احتیاط بکند.یعنی فتوای تمام مراجع را بداند و سختترین کار را انجام دهد.
🔸جمعبندی:مسئله بحث دوران غیبت این است که در احکام شرعی هر کسی باید یک مرجعی داشته باشد و به آن رجوع کند،و این میشود اطاعت از امام.
🔹بنا به تمام دلایل،دشمن شناسی ما اگر قوی باشد مشخص میشود که ما از چه کسی باید اطاعت کنیم.
🔸وقتی ما حرکات دشمن را بر ضد یک شخصی فهمیدیم مشخص است که آن شخص صلاحیت دارد.
🔹کسی که رهبر را قبول نداشته باشد، در جنگهای شناختی قطعاً شکست میخورد، چون حق و باطل را نمیفهمد.
🔸ما نمیتوانیم حق را از خود رهبر بشناسیم. موضع و موقعیت رهبر است که نمایان میکند حق و باطل را. باید ببینیم موقعیت این شخص در جبهه ها چیست؟! در جهان اسلام چه موقعیتی دارد؟ آیا دشمن ضدش است یا به وفق اش است؟! اگر ضدش است چقدر ضدش است؟میبینیم صد در صد ضدش است.
🔹در مورد جناب رهبری باید جایگاهش شناخته شود. که جایگاهش نسبت به جبهه استکبار چیست؟!
🔸یکی شخصیتهای اصیل اسلام براء است.بعد از جنگ خیبر در هنگام نهار
یک زن یهودی کتف بریانی را میآورد روی سفره و میگوید یا رسول الله من شنیدم شما از کتف بریان خوشتان میآید،من این را به عشق شما بریان کردم،براء یک لقمه ای از آن خورد، امیرالمومنین به او گفت براء هنوز رسول خدا صلوات الله علیه نخورده،شما چرا مقدم شدی؟! در ثانی این گوشت را یک شخص یهودی آورده و از کجا میدانی این گوشت مسموم باشد یا نه؟ و او با امیرالمومنین یک شوخی کرد، مثل اینکه تو داری بخل میورزی.
🔹حضرت رسول الله تشریف فرما شدند و نان آوردند، پیامبر لقمه را نزدیک دهان کرد گوشت به اذن الله گفت: رسول الله من سمیام.و گوشت را زمین گذاشت.آن شخص یهودی را احضارش کردند و پرسیدند چرا این کار را انجام دادی؟گفت یا رسول الله من در جنگ خیبر عزیزانم را از دست دادم و شما آنان را کشتید.گفتم این کتف را سمی اش میکنم اگر این شخص،شهوت کشورگشایی و قدرت دارد این گوشت را میخورد و میمیرد و من انتقام خودم را از او گرفتم.اما اگر رسول خدا باشد متوجه میشود.و من به او ایمان میآورم.
🔸پیامبر به ابوذر و سلمان و چند تا از خواص دستور داد بیایند و سر سفره نشستند، پیامبر به ایشان گفت از غذا بخورید,اما قبلش این ذکر را بگویید:الله کافی،الله شافی و ........ اینها شروع کردند به خوردن و هیچ اتفاقی هم نیفتاد.
🔹اما براء دو روز بعد از دنیا رفت. نزد رسول الله رفتند و گفتند یا رسول الله براء از دنیا رفته شما بیایید و نماز میت بر او بخوانید، آقا فرمودند من نماز برای براء نمیخوانم چون او توهین به علی کرد. 🔸گفتند او شوخی کرد چیزی در دلش نبود. حضرت فرمودند اگر عمداً میگفت تمام اعمالش حبط میشد.
🔹رفتند نزد امیر المومنین و گفتند یا علی شما یه فکری کنید،این براء بیچاره تمام اعمالش دارد بر باد میرود. حضرت فرمودند: خداوند برایت بسازد ای براء. تو کسی بودی که همیشه در روزه بودی و نماز میخواندی.
🔸بعد رفتند نزد رسول الله و فرمودند یا رسول الله برای براء نماز میت بخوانید. فرمودند نمیخوانم.همین دعای علی برای او کفایت میکند.
🔹همین دعای امیرالمومنین باعث شد که هیچ حجابی برای او و تمام درجات بهشت نباشد.
🔸یک دعای امیرالمومنین تمام ملک و ملکوت را برای براء باز کرد.
🔹به همین جهت برخی میفرمایند از همین روایت اینطور استنباط میشود که اگر ما بتوانیم کاری کنیم که امام در حق ما دعایی بکند,تمام گرههای ما باز میشود.
قسمت سوم بشارت ازحجت جلسه ۱۴۵
💠یعنی خیلی از اوقات ما یه کارهایی را انجام بدهیم برای رضایت امام، و از امام بخواهیم در حق ما یک دعایی بکند.
🔹حضرت امیرالمومنین همچین جایگاهی دارند.
🔸در جنگ جمل,یک طرف جبهه عایشه همسر پیامبر است و مجتهده هم هست و طلحه که به او پیامبر میگفت طلحة الخیر، و دیگری زبیر که پیامبر به او میگفت سیف الاسلام.یعنی سه تا از شخصیت های مهم در یک طرف جبهه بودند و در طرف دیگر جبهه داماد و وصی پیامبر حضرت امیرالمومنین بود.شخصی میرود نزد امیرالمومنین و به او میگوید: من را از این جنگ معاف بدار،من نمیدانم حق و باطل چیست بر من امر مشتبه شده که تو داماد پیامبری و او زن پیامبر است.
🔹در مورد رهبری هم چنین مسئلهای در بین خیلی از مذهبی ها پیش آمده.اینها می آیند قضایای حکومتی را میبینند،بحث دولت و قوه قضاییه و مجریه را میبینند،همه را اسناد میدهند به ایشان و متهمش میکنند در دادگاه ذهنی خودشان، و خلع درجه اش میکنند.
🔸در حالی که باید جایگاه را ببینیم و این جایگاهی که ایشان نشسته است ضد دشمن است یا نیست؟ اگه ضد دشمن است شما تضعیفش کنید میشوید سرباز دشمن. و در قیامت با همان صهیونیست محشور میشوید. اما اگر موافق دشمن است شما هم برو تضعیفش کن.
🔹علاوه بر اینکه باید قبولش داشته باشیم در این زمان کنونی همه ما باید جهاد تبیین را داشته باشیم.
🔸صهیونیست هم دارد این طور القا میکند که ببینید،به دلیل نارضایتی مردم از بشار اسد،گروهی وارد سوریه شده و حکومت بشار اسد را سقوط دادند، و حالا مردم سوریه خیلی خوشحالند، اگر ما هم نارضایتی داریم شورش بکنیم که این گروه تروریستی وارد کشور ما شوند.
✨والحمدلله رب العالمین✨
✨اللهم سلم و تمم✨
✨بسمالله الرحمن الرحیم✨
✨اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان✨
خلاصه بشارت از حجت
#جلسه۱۴۶
💠آیت الله بهجت میفرماید:اگر دو گروه در برابر هم قرار گرفته و با یکدیگر در حال جنگ باشد و یک فرد از این دو گروه را پیدا میکرد و رئیس گروه دیگر راه می ربود،گروه بیرئیس یکی از دو راه را دارند:یا باید تسلیم شوند و یا بدون رهبر با دشمن مخالف بجنگند.
🔸حالِ ما مسلمانان با کفار تقریبا همینطور است.مسلمانان امامی ندارند که در زیر لوا و پرچم او قرار گیرند.زیرا سنیها که اصلاً قائل به امام نیستند و شیعه هر چند اعتقاد به امام دارد،ولی در عمل و وضعیات مانند سنیها هستند.و با آنها فرقی ندارند. بنابراین آیا حال که همه مسلمانان چه شیعه و چه سنی اعتقادا و یا عملا امام ندارند نباید در کنار هم بنشینند؟و چارهاندیشی کنند؟
🔹ایشان یک نکته ای را مدام تذکر میدهد: اینکه انسان باید واقع بین باشد و شرایط خودش را ببیند.
شرایط ما با شرایط زمان پیامبر و شرایط زمان امیرالمومنین و سایر معصومین یکسان نیست.
🔹فضیلتی که در آن زمان بود،این بود که امام در بین مردم حضور داشت، وقتی امام در بین مردم حضور داشته باشد برکات ویژهای در آن جامعه هست.حالا چه مردم قدردان باشند و یا نباشند.
🔸وقتی ما دسترسی به امام نداشته باشیم بلایا و مصیبت ها ما را محاصره میکنند و ما طریقه برون رفت از آن بلایا را یا نمیدانیم،و یا نمیتوانیم به آنها برسیم.
🔹وقتی انسان این واقعیت را دید که ما در جامعهای هستیم که امام حضور ظاهری ندارد،و یا اگر حضور ظاهری دارد،و ما به آن دسترسی نداریم،در این صورت انسان باید به فکر یک راهکاری باشد.
🔸اما ما واقع بین نیستیم و جامعه را به همین شکل پذیرفتیم.
🔹اگر انسان در درون خودش همچین حالتی داشته باشد که حضور امام و عدم حضور امام برای او یکسان است، این شخص دچار مصیبت عظمایی شده است که خودش از آن اطلاع ندارد، و این شخص در حقیقت با سنی مذهب ها تفاوتی ندارد.چون سنی ها امام را نمیپذیرند،و کار کردن برای امام را شرک میدانند.
🔸ما شیعهها باید با سنی مذهبها تفاوتی داشته باشیم و تفاوتش این است که باید عملی را انجام میدهیم برای امام باشد.
🔹عمل اصلی شیعه باید ترویج عقاید امام و فرهنگ مهدوی باشد.
🔸هر شیعه باید یک سربازی باشد که آن چیزی که امام زمان میخواهد،وفعلا به ظاهر دستش بسته است و نمیتواند انجام دهد،او انجامش دهد، در این صورت این شخص مورد توجهات خاص امام زمان قرار میگیرد.
🔹ما باید زندگیمان سراسر مهدوی باشد نه اینکه فقط در یک بعد خاصی برای امام زمان کار کنیم،بلکه زندگی ات را باید طوری برنامهریزی کنی که هر کسی این زندگی را دید آن رایحه امام زمان ع را استشمام کند.
🔸مثلاً درس میخوانید که معلم شوید،یا فلان شغل را داشته باشید که اهداف امام را در آن شغل پیاده بکنید.
🔹یا انسان محیط زندگی اش را طوری تنظیم میکند که مورد توجه امام زمان قرار بگیرد.
🔸یعنی یک شاخصهای در زندگی ما هست که ما میخواهیم تمام زندگیمان را طبق آن شاخصه و معیار تنظیمش کنیم، به این صورت است که شیعه هدفدار میشود و اهل سنت هدف واقعی ندارد.
🔹هدف شیعه این است که جلب رضایت امام داشته باشد،که همان جلب رضایت خداوند است.
🔸وقتی شیعه عقاید امام را در جامعه نشر دهد،در این صورت آن جامعه عاقل میشود و پی میبرد به این حقیقت که امامی هست که ما باید به او برسیم.
🔹اما چرا ما هنوز به این ضرورت نرسیدیم که وجود امام لازم است؟ چون در جهتش حرکت نمیکنیم.انسان تا زمانی که در جهت امام حرکت نکند ضرورت حضور امام را نمیفهمد،و فهم این واقعیت،یکی از روزیهایی است که خداوند به هر کسی نمیدهد.
🔸آیت الله بهجت میفرماید همه به تعلیمات و تبلیغات آن حضرت محتاج هستند،باید او را ترویج کنند.
🔹جامعه شیعی ماموریت اش این است که فرهنگ و معرفت امام را ترویج بکند.
اگر از یک حسینیه فهم مهدوی مردم ارتقا پیدا نکند در این حسینیه خیری نیست.
🔸خیر واقعی ترویج عقاید امام است.
🔹در این زمان که بین ما و امام فاصله افتاده ما باید اهداف امام را تحقق دهیم و آن فرهنگ مهدوی را ترویج دهیم.
🔸کاری که واقعاً امام زمانی باشد میبینید که خیلی عجیب و معجزه آسا پیش میرود، مشخص است که امام میخواهد که این کار اتفاق بیفتد،وقتی نمیخواهد راهبندان ایجاد میشود.
🔹میفرماید:وقتی شما میخواهید معارف مهدوی را ترویج دهید اینطور نباشد که بگویید شد،شد.نشد،نشد. باید بجنگید، حتی اگر مانع ایجاد شد چه بسا که خود حضرت ایجادش کرده باشد،. میخواهد ببیند تو چند مردِ حلاجی و چقدر خودت را به آتش میزنی،چقدر مقاومت میکنی؟و زور میزنی که مانع را از بین ببری؟
قسمت دوم بشارت ازحجت جلسه ۱۴۶
💠وقتی استقامت را در ما دیدند،برکات نازل میشود.
🔹به همین علت ما در بحث مدرسه سازی تاکید داشتیم که همه مشارکت داشته باشند چون این یک کار مهدوی است، و تنها هدفش این است که اهداف امام را ترویج دهد.
🔸از جمله از همین حکومتهای فاسد که تا یک مدتی هستند و بعد دیگر از بین میروند.حضرت میفرماید من اگر ظهور کنم ابداً حاضر به بیعت نیستم.آبا و اجداد من که بیعت کردند مامور بودند. ولی من دیگر مامور به بیعت با این کلاب نیستم.
🔹امام حسین ع و امام زمان ع یک وجه اشتراکی دارند.و آن این است که مامور بیعت با طاغیان عالم نیستند. بلکه میگویند آنها باید در مقابل ما تسلیم باشند.
🔸بسیاری از علوم معارف فقط با ظهور امام است که در اختیار ما قرار میگیرد.
🔹در همین مسیر سیر و سلوک انسان میخواهد رشد کند،هزاران مانع سر راهش قرار میگیرد،اما وقتی انسان تحت نظر امام باشد این موانع را به سرعت طی میکند.
🔸جامعه بشریت به سرعت دارد به سمت حیوانیت میرود و این به خاطر خلأ وجود امام است.
🔹تنها راه چاره این است که همه انسان ها به سمت امام بروند و بالاترین عمل عملی است که مردم را به سمت امام ببرد.
🔸به همین جهت انسان باید برنامهریزی کند که در جهت ترویج فرهنگ مهدوی کار پیش برود.
🔹وقتی امام زمان ارواحنا فدا ظهور میکنند اکثری ما در مقابلش میایستیم،چون انسان منیت و نفسانیتش در آنجا غلبه پیدا میکند.
🔸بسیاری از ماها امام غائب را دوست داریم چون با منیت ما درگیر نمیشود،و آنطوری امام را طراحی کردیم که خود ما خوشمان بیاید، اما امامی که ضد میلهای نفسانی ما هست را تا به حال طراحیش نکردیم،که یک شخصی است که مانع میشود اینکه انسان به هر کاری بخواهد دست بزند،وقتی تصور کنیم میبینیم که یک کم با او با زاویه هم داریم.
🔹ما در این زمان که زمان به ظاهر غیبت است باید یک تجارتی داشته باشیم که برای قیامت ما خیلی پرسود باشد.
🔸بالاترین تجارت این است که انسان فرهنگ مهدوی را در جامعه ترویج کند. و بهترینش همان مدرسه است،که محل تعلیم و تربیت است.
🔹وقتی تمرکز صهیونیست روی مدارس است. یک حزباللهی آگاه هم میآید روی مدارس تمرکز میکند.
🔸معلمی یک فرصتی است که انسان میتواند توجه امام زمان را به خودش جلب کند.
🔹در عین حال شغل معلمی شغل سختی است و باید شخص روزی دهها ساعت مطالعه بکند.
🔸خیلی از مذهبیها فقط مصرف کننده هستند و وبال گردن امام زمان میشوند، اما خیلی ها اهداف امام را پیش میبرند و اینها خیلی ارزشمندند.
🔹انسان باید سعی کند که نتیجه را به دست بیاورد و برای اینکه نتیجه را به دست بیاورد باید بجنگد.
🔸وقتی برای ما موقعیتی پیش آمد که بالاخر یک مدرسهای مهدوی را احداث کنیم، ضرورت ایجاب میکند که کوتاهی نکنیم، و هر کسی هر کاری از او برمیآید بدون اینکه دیگران به او بگویند انجامش دهد.
🔹نباید کوتاهی کنیم و کار را روی دوش یک نفر بگذاریم،و او فقط زحمتش را بکشد و دیگران فقط تماشاگر باشند.این ظلم عظیم است.
🔸چون بالاخره آگاه سازی شده است نسبت به این مسئله،اگر کوتاهی عمدی محقق شود طرف آسیب میبیند،و سلب توفیق میشود از خیلی از مسائل.
🔹هر کس باید جایگاه خودش را مشخص کند که کجا ایستاده است.
✨والحمدلله رب العالمین✨
✨اللهم سلّم و تمم✨