شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
شبتون خوش 🌙
یافاطمه )❤️:
یک آدم باهوش میخوام که بگه غلط املائی این سوره ﮐﺠﺎﺳﺖ؟😊
ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ ﻗﻞ ﻫﻮ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺣﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺼﻤﺪ ﻟﻢ ﯾﻠﺪ ﻭ ﻟﻢ ﯾﻮﻟﺪ ﻭ ﻟﻢ ﯾﮑﻦ ﻟﻪ ﮐﻔﻮﺍ ﺍﺣﺪ
ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ ﻗﻞ ﻫﻮ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺣﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺼﻤﺪ ﻟﻢ ﯾﻠﺪ ﻭ ﻟﻢ ﯾﻮﻟﺪ ﻭ ﻟﻢ ﯾﮑﻦ ﻟﻪ ﮐﻔﻮﺍ ﺍﺣﺪ
ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ ﻗﻞ ﻫﻮ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺣﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺼﻤﺪ ﻟﻢ ﯾﻠﺪ ﻭ ﻟﻢ ﯾﻮﻟﺪ ﻭ ﻟﻢ ﯾﮑﻦ ﻟﻪ ﮐﻔﻮﺍ ﺍﺣﺪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺩﯾﮕﻪ ﻧﮕﺮﺩید ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺛﻮﺍﺏ یک ﺧﺘﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ توی این ماه ﺑﺮﺩﯼ ﻣﻨﻢ توی ﺛﻮﺍﺑﺘﻮﻥ ﺷﺮﯾﮑﻢ ﺍﮔﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭید ﺑﻘﯿﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺛﻮﺍﺏ ﺑﻬﺮه مند ﺑﺸﻦ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ ﺑذﺍﺭ.
«صلوات»
میدونی اگه کپی کنین چند هزار تا توحید خونده میشه؟
ده ثانیه بیشتر طول نمیکشه...😊
فقط بخاطر ثوابش اگ شده فقط به یک نفر ارسال کن
سلاااام 👋🏻
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر 🌞
صبحتون بخیر🌞
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
🌹🍀🌹🍀🌹🍀
🍀🌹🍀🌹🍀
🌹🍀🌹🍀
🍀🌹🍀
🌹🍀
🍀
#خریدار_عشق
#پارت_بیست_و_نه
واییی که چقدر خوشحال بودم
یعنی میاد خواستگاری
یه در بست گرفتم رفتم خونه خاله
بوی آش تا سر کوچه میاومد
آخ که چقدر گرسنه ام بود
زنگ در و زدم
در باز شد
با دیدن میثم زدم زیر خنده
میثم : ضایع شدم خیلی نه
- خیلی
میثم: تو اولین نفری هستی که اینو گفتی همه که میگن ماه شدم
- بیچاره ها خواستن که افسردگی نگیری برو کنار آش خور
خاله سمیه: میثم مادر کیه ؟
میثم :خاله سوسکه اومده مامان
- تو برو کنار حسن کچل
همه توی حیاط نشسته بودن داشتن آش و داخل کاسه میریختن و تزیین میکردن
- سلام به همگی
خاله زهرا: سلام بهار جان خوبی؟
- خیلی ممنونم
زندایی: سلام عزیزم،خسته نباشی
مامان: بهار مادر بیا برات اش بریزم بخوری
- خیلی ممنونم،اتفاقن خیلی گرسنمه
مامان: مگه ناهار نخوردی؟
-نه حوصله نداشتم
سارا: قربون دختر خاله تنبلم برم
- سلام سارا جان خوبی ،آقات خوبه ؟
سارا: سلام ،گلم ،شکر خوبه
مامان: ای گفتی ،یعنی دختر به تنبلی این بهار ندیدم
سارا: پس بد به حال شوهر آینده اش
زندایی: واا این چه حرفیه، دختر به این خانمی ،از خداشونم باشه
مامان: بهار بیا ،آش و بگیر برو اون گوشه رو تخت بشین بخور
- چشم
صدای زنگ در اومد ،سارا درو باز کرد ،سعید بود
بعد از احوالپرسی از همه زندایی یه کاسه آش بهش داد اومد سمتم روی تخت روبه رویی نشست
- سلام
سعید: سلام بهار خانم خوبین؟
- خیلی ممنونم
یه دفعه دیدم میثم داره با گوشیش از همه عکس میگیره
بعد اومد کنار ما
میثم : خوب خاله سوسکه یه عکس بگیرم ؟
- بله حسن کچل
( روسریمو مرتب کردم،با ژست های عجیب و غریب چند تا عکس گرفتیم باهم )
میثم :یعنی تو مثل یه ادم نمیتونی وایستی یه عکس بگیریم
- نخیر ، دیگه بیشتر از این از من بر نمییاادد
سعید : میثم یه عکس از من نمیخوای ،واسه اوقات تنهایات میگماا
میثم : چرا که نه ،بیا کنار بهار بشین ،سه تایی عکس بگیریم
سارا: بابا تک خوری ممنوع هاااا،بزارین منم بیام
- بیا عزیزم
میثم : همه آماده۳،۲،۱ چیک چیک
✏️ادامه دارد...
🍀
🌹🍀
🍀🌹🍀
🌹🍀🌹🍀
🍀🌹🍀🌹🍀
🌹🍀🌹🍀🌹🍀
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁
🍁
🍂مدافـع عشق🍂
♥️ #قسمت_نود و یک♥️
بردار گوشیو الان قطع میشه...
بی معطلی گوشی را برمیدارم
_ بله؟؟؟..
صدای باد و خش خش فقط...
یکبار دیگرنفسم را بیرون میدهم
_ الو...بله بفرمایید...
و صدای تو!... ضعیف و بریده بریده..
_ الو!.. ریحا... خودتی..!!
اشک به چشمانم میدود. زهراخانوم در حالی که دستهایش را با دامنش خشک میکند
کنارم می آید و لب میزند
_ کیه؟...
سعی میکنم گریه نکنم
_ علی ؟.... خوبی؟؟؟....
اسم علی را که میگویم مادر و خواهرت مثل اسفندروی آتیش میشوند
_ دعا دعا میکردم وقتی زنگ میزنم اونجا باشی...
صدا قطع میشود
_ علی!!!؟...الو...
و دوباره...
_ نمیتونم خیلی حرف بزنم...به همه بگو حال من خوبه..!
سرم را تکان میدهم...
_ ریحانه... ریحانه؟...
بغض راه صحبتم را بسته... بزور میگویم
_ جان ریحانه...؟
و سکوت پشت خط تو!
_ محکم باشیا!!... هر چی شدراضی نیستم گریه کنی...
بازهم بغض من و صدای ضعیف تو!
_ تاکسی پیشم نیست...میخواستم بگم...
دوست دارم!...
دهانم خشک و صدایت کامل قطع میشود و بعد هم... بوق اشغال!
دستهایم میلرزدو تلفن رها میشود...
برمیگردم و خودم را در آغوش مادرت میندازم
صدای هق هق من و ... لرزش شانه های مادرت!
حتی وقت نشد جوابت را بدهم. کاش میشد فریاد بزنم و صدایم تا مرزها بیاید
اینکه دوستت دارم و دلم برایت تنگ شده...اینکه دیگر طاقت ندارم...
اینکه انقدر خوبی که نمیشود لحظه ای از تو جدا بود... اینکه اینجاهمه چیز خوب است! فقط یکم هوای نفس نیست همین!!
زهراخانوم همانطور که کـتفم را میمالدتا آرام شوم میپرسد
_ چی میگـفت؟..
بغض در لحن مادرانه اش پیچیده....
آب دهانم را بزور قورت میدهم
_ ببخشیدتلفن رو ندادم...
میگـفت نمیشه زیاد حرف زد...
#ادامه_دارد
🍁
🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁