eitaa logo
کتابخانه مسجد قبا
213 دنبال‌کننده
800 عکس
89 ویدیو
46 فایل
اینجا فضاییست برای تنفس لابلای ورق های خیال انگیز کتاب ارتباط با مدیر و تمدید کتابها ازطریق آیدی: @Sarbaaazevelaayat ⏰ساعات کاری کتابخانه: روزهای زوج از ساعت ۱۷ تا ۱۹ لینک کانال برای معرفی به هم محله ای هامون .
مشاهده در ایتا
دانلود
چندکتاب خواندنی برای این ایام👌 :بررسی مساله حجاب : شوخی با جدی ترین مطالب تاریخ آمریکا! : فتنه شناسی از نگاه آیت الله مصباح👌 :ریشه یابی حوادث پس از انتخابات۸۸ : بررسی سقوط حکومت مسلمانان در اندلس : نمونه ای از جهاد تبیینی👌 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
تاریخ ایالات متحده آمریکا خیلی جدی است! آن قدر جدی که حتی بخش‌ها و قسمت‌های شوخی آن هم جدی است!!🙃 تعجب نکنید آنهایی که تاریخ را می‌شناسند می‌دانند قسمتهایی از تاریخِ هر جایی شوخی است یعنی همه جای یک تاریخ نمی‌تواند جدی !باشد مثلا ساختن مناره با کله ی مردم کرمان توسط آقا محمدخان قاجار به نظر شما شوخی نیست؟!🧐 و طبیعی است شوخی کردن با این تاریخِ بسیار جدی کار ساده‌ای نیست. چون آمریکایی‌ها بر خلاف ظاهرشان بیش از حد مجاز جدی‌اند. واقعاً چه جوری باید با تاریخ ملتی که اسطوره‌اش "کابوی" ، نماد هویتی اش غرب "وحشی"، پیروزی شاخصش "انفجار بمبهای اتمی در ژاپن"، غذای ملّی اش" همبرگر"، عامل برتری اش هزاران" موشک و بمب هسته ای "و هنرمند اخراجی اش" چارلی چاپلین" است شوخی کرد؟😖 لابد می‌دانید چاپلین سالهای سال در تبعید زندگی کرد چون مقامات آمریکا او را اخراج کرده بودند او پس از جنگ جهانی دوم تا لحظه مرگش امکان زندگی در آمریکا را نیافت چون بعضی فیلمهایش به مذاق سیاستمداران آمریکایی خوش نیامده بود🥲 به هر حال در صفحات آینده خواهید دید که ما چگونه از پس این مهم برآمده ایم😎 آن هم در حالتی که تاریخ و جغرافی و تفکر و همه چیز دیگر در آمریکا به سه موضوع اصلی و محوری باز میگردد «دموکراسی»، «حقوق بشر» و «آزادی» اصولاً هیچ چیز در آمریکا نیست که به این امور مربوط نباشد چه جوری‌اش را باید بخوانید... ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
کورتز که از پیروان خلف کُلمب به شمار می رفت در سال ۱۵۱۹ با هفتصد نفر از یارانش به مناطق میانی قاره آمریکا پا گذاشت؛ در حالی که جمعیت بومیان آن منطقه به ۲۵ میلیون نفر می‌رسید. کورتز و یارانش چه زحمتها که نکشیدند و چه خون دل‌هایی که نخوردند تا موفق شدند یک قرن بعد، جمعیت بومیان آن منطقه را به یک میلیون نفر کاهش بدهند!😱 با یک محاسبه ساده متوجه می‌شوید که کورتز چه خدمت بزرگی به بشریت و تمدن نمود، هم نرخ رفاه و ثروت را در میان بومیان افزایش داد و هم... وقتی جمعیت یک بیست و پنجم بشود، ثروت و رفاه هر نفر بیست و پنج برابر بیشتر خواهد شد و هم حقوق بشر و دموکراسی را از شر میلیونها موجودی که قادر به فهم این مفاهیم بنیادین نبودند نجات داد😎 به شما حق می‌دهیم که به واسطه ی عظمت اصلاحات انجام شده و عمق آن، مطلب را باور نکنید و یا آن را به حساب مبالغه بگذارید اما روشهای اروپاییها برای کاهش جمعیت بومیان آن قدر خلاقانه و ابتکاری بود که انسان تعجب می‌کند چرا پس از اجرای این روش‌ها نسل سرخ پوستان منقرض نشده است؟! 😳 روشهایی مثل جدا کردن خانواده‌ها از هم و مجبور کردن همه‌ی اعضای خانواده به کار اجباری در معادن طلا بدون حق استراحت و با حداقل آب و غذا و کشتار کسانی که از کار اجباری فرار می‌کردند و فروختن بومیان به عنوان برده و .... این روشها آن قدر مؤثر بود که در بسیاری از مواقع پدرها و مادرها فرزندان خود را خفه میکردند تا آنها را از رنج مرگ تدریجی بر اثر شکنجه گرسنگی و کار سخت در معادن طلا نجات بدهند😔🥺 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
ممکن است بپرسید چرا آمریکایی‌ها این همه برای خودشان دردسر می‌تراشیدند؟ و جواب هم این است که آمریکا از همان اول یک رسالت بزرگ تاریخی بر دوش خود احساس می‌کرد و آن آشنا کردن جهان مخصوصاً ملت ها و جوامع وحشی با تمدن ،آزادی حقوق بشر دموکراسی و خیلی چیزهای خوب و مفید دیگر مثل همبرگر، نوشابه های گازدار، بمب اتم، کشتی کج و .... بود شما که توقع ندارید آمریکایی ها در انجام این وظیفه خطیر در قبال بشریت و تاریخ کوتاه می آمدند؟😒 خلاصه؛ اهلی کردن کاکاسیاه‌ها از زمانی آغاز شد که آمریکایی‌ها و قبل از آنها اجداد اروپایی‌شان از وجود میلیونها موجود وحشی و سیاه در آفریقا با خبر شدند😱 آدم کردن سیاه‌پوست‌ها براساس یک برنامه‌ریزی علمی! شامل چند مرحله می‌شد: مرحله اول: تور کردن جذب و شناسایی سیاهانی که حدس زده می‌شد استعداد آدم شدن را دارند!! مرحله دوم: کشف استعدادها یک اروپایی به نام جان باربوت که شاهد این مرحله بود در توصیف آن چنین می‌نویسد:«هنگامی که سیاهان شکار شده به سواحل غرب آفریقا می‌رسند آنها را کاملا برهنه کرده و بدنهایشان را معاینه می‌کنند تا عیب و نقصی نداشته باشند، بعد سینه سیاهان سالم را با ابزاری آهنی که در آتش سرخ شده داغ می‌کنند تا مشخص شود که این سیاه جزء اموال چه کسی محسوب می‌شود🤯 در نهایت هم سیاهان نشان‌دار را به منطقه مخصوص حمل بردگان منتقل می‌کنند تا زمان حمل آنها فرا برسد.» در این مرحله فراوان اتفاق می‌افتاد که مادر از فرزند یا زن از شوهر باید از هم جدا شوند😔 مرحله فجیع سوم یعنی «حمل استعدادها» را در کتاب بخوانید... ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
همه می‌دانند که آمریکا سرزمین برابری است و برابری زن و مرد و حقوق بشر ایجاب می‌کرد در کارگاه‌ها زنها در کنار مردها کار کنند تا همه جامعه به صورت مساوی حقشان کف دستشان گذاشته شود🤠 شرایط این کارگاهها آن قدر انسانی بود که مردان و زنان کارگر به صورت مساوی از امکانات آنها بهره می‌برند: «کارگاههایی تاریک و بدون ،نور پر از سوسک و موش با پنجره هایی کم و کوچک و کثیف که زمستانهایی سرد و تابستان‌هایی گرم داشت و هر هفته باید تا هشتاد ساعت کار می‌کردیم، چون شنبه و یکشنبه هم تعطیل نبود و روزهای شنبه صاحبان کارگاه ها اعلام می‌کردند اگر یکشنبه سر کار نیامدید دیگر لازم نیست سر کار بیایید! همین کار کردن در روزهای شنبه و یکشنبه رمز موفقیت آمریکا بوده و الا اگر آمریکایی‌ها هم می‌خواستند روزهای تعطیل را بیکار بگردند که آمریکا آمریکا نمی‌شد!😎 الیزابت اسپرینگز دختری شاد و فعال بود که در سال ۱۷۵۶ در یکی از مزارع آمریکا کار می کرد. او در نامه ای به پدرش چنین نوشته است: «من یکی از کارگران هستم که روز و شب در اصطبل اسب‌ها خرحمالی می کنم، امـا بـه اندازه یک سگ هم ارزش ندارم! صاحب کارم دست و پایم را می‌بندد و جوری با شلاق مرا می زند که تا الآن هیچ حیوانی را این جور نزده است. تنها غذایی که به من می‌دهند ذرت است، نه کفش و جوراب دارم و نه لباس، تقریباً لخت مانده ام و مجبورم پتویی دور خودم بپیچم و توی اصطبل بخوابم» 🤧 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
این که به قول فرماندار ویرجینیا از هر پنج کودک کارگر چهار نفرشان بیمار شده و می‌مردند دیگر مشکل بچه ها بوده که نازک نارنجی بار آمده و لیاقت زندگی در جامعه ای کاری و جدی مثل آمریکا را نداشتند!🤥 یک شاعر آمریکایی به نام ادوین مارکهام در ژانویه سال ۱۹۰۷ در نشریه کاسموپولیتین در توصیف کار کودکان در آمریکا نوشته:«در نیویورک و سایر شهرهای آمریکا می‌توانید کودکانی را ببینید که مجبورند به خاطر نان به همراه پدران و مادرانشان کار کنند آن هم در هر ساعتی از شبانه روز! پسرهایی رنگ پریده و دخترانی لاغر با صورتهایی تیره که کمرشان زیر بارهای سنگینی که حمل می‌کردند خمیده شده بود.» البته پیدا می‌شدند تک و توک آدمهایی که فلسفه این همه کار را درک نمی‌کردند و با اعتراض و غر زدن تلاش می‌کردند حرکت عظیم آمریکا به سوی تمدن و توسعه و پیشرفت را متوقف کنند که خوشبختانه موفق نشدند🙃 کسانی مثل مری آلن لیز از اعضای حزب کشاورزان آمریکا که در سال ۱۸۹۰ در کانزاس چنین گفته بود:«وال استریت صاحب این کشور شده و دیگر حکومت مردم بر مردم در کار نیست فقط حکومت وال استریت بر مردم وجود دارد! سرمایه داران وال استریت برای سود بیشتر از تولید اضافی در آمریکا سخن می‌گویند در حالی که سالانه ده هزار کودک خردسال از گرسنگی می میرند😰 و بیش از یک صدهزار دختر جوان در نیویورک مجبورند به خاطر نمردن از گرسنگی و برای لقمه ای نان تن و عفت خود را بفروشند در حالی که چند ده نفر از سرمایه داران وال استریت میلیاردها دلار ثروت روی هم انباشته اند، صدها هزار آمریکایی گرسنه به دنبال کار می‌گردند😞 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
آمریکا چیست و کجاست؟! آمریکا جایی است که اصولاً انجام وظایف و کارهای سخت را برای زنان مناسب نمی‌دانستند اموری مثل شرکت در انتخابات به همین دلیل وقتی زنی به نام سوزان براونل آنتونی_ از رهبران جنبش احیای حقوق زنان _در سال ۱۸۷۲ به یکی از مراکز انتخابات ریاست جمهوری رفت و برگه ای را به عنوان رأی خود در صندوق انداخت، دستگیر و محاکمه و به پرداخت ۱۰۰ دلار محکوم شد!!🤯 آن روزها حقوق یک کارگر آمریکایی هفته ای ۳ دلار بود. طبیعی است وقتی قانون شرکت در کار دشواری مثل انتخابات را برای زنان پیش بینی نکرده باشد این اقدام خانم آنتونی قانون شکنی بود و آمریکا هم جایی است که قانون شکنی را تحمل نمی‌کند حتی اگر قانون شکن یک خانم محترم باشد😬 البته سالها بعد زنان آمریکایی توانستند با اصرار و لجاجت مردانشان را وادار کنند به آنها هم حق مشارکت در امور سختی مثل انتخابات را بدهند و نتیجه آن شد که👇 علاوه بر حق شرکت در انتخابات، حقوقی مثل استخدام در ارتش، اشتغال به سربازی در ارتش ، خلبانی هواپیماهای جنگنده، عضویت در تیم شکنجه گران زندان ابوغریب و برهنه شدن کامل در فیلمهای سینمایی هم به زنان آمریکایی داده شد تا دیگر بابت عدم برابری با مردان آمریکایی "غر" نزنند!🙄 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
مکزیک همسایه جنوبی ایالات متحده اولین کشوری بود که طعم دموکراسی و حقوق بشر صادراتی آمریکا را چشید. البته مشکل اینجا بود که مکزیکی ها متوجه اهمیت و ضرورت دموکراسی و حقوق بشر از همسایه متمدن شمالی‌شان نبودند و حاکمان آمریکا مجبور شدند با زور اسلحه و به ضرب جنگ مقداری از فراورده های تمدنی شان را به مکزیک صادر کنند. واقعیت آن بود که مقامات ایالات متحده از همسایگی با کشوری مثل مکزیک خجالت می‌کشیدند! چون بویی از دموکراسی و حقوق بشر نبرده بود و برای جبران همین نقیصه در سال ۱۸۴۷ وارد جنگ با مکزیک شدند☄ یک ستوان پیاده نظام آمریکایی در نامه‌ای مراحل آموزش حقوق بشر و آزادی توسط ارتش آمریکا به مردم مکزیک را این گونه توصیف کرده است:« ژنرال لین به ما دستور داد هر کاری میتوانیم بکنیم! سربازان ما پس از نوشیدن مشروب و مست شدن به مکزیکی‌ها حمله‌ور شدند. آنها مردان مکزیکی را دسته‌دسته تیرباران کردند خانه‌های مردم و کلیساها و هر چه به دستشان رسید را غارت کردند. اجساد انسانها روی هم انباشته شده بود، این واقعه باعث شد تا از آمریکایی بودن خودم خجالت بکشم» 😓 البته این افسر جوان و خجالتی شکسته نفسی کرده و الا صدور دموکراسی که خجالت ندارد! 🙄 بالاخره یک سال بعد مکزیکی‌ها تسلیم شدند، نشریه آمریکایی ایتلیجنسر در این رابطه چنین نوشت: «خدا را شکر که ما آمریکایی ها هیچ چیز را به زور نمی‌گیریم، در قبال آن همه محصولات تمدنی ارزشمندی که به مکزیک صادر شده بود الحاق دو ایالت کالیفرنیا و نیومکزیکو از مکزیک به آمریکا که قابلی نداشت»!!😤 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
مشکل اصلی در ویتنام آن بود که مردم ساده و نادان ویتنام پایشان را در یک کفش کرده بودند که ما می‌خواهیم به شیوه ای که دوست داریم زندگی کنیم و نمی خواهیم به آمریکایی ها اجازه دخالت در کشورمان بدهیم و ما ملتی مستقل هستیم و ...!😒 می‌توانید حس کنید آمریکایی ها در ویتنام چه زجری کشیده‌اند؟ آدم بلند شود و خانه و زندگی راحتش را بی‌خیال بشود و دقیقاً نصف کره زمین را طی کند تا به یک کشور عقب‌مانده و جنگلی و روستایی به نام ویتنام برسد و بخواهد مردم آن جا را با تمدن آشنا کند، آن وقت ویتنامی‌های نمک نشناس برنج خوار در حرکتی خجالت آور در مقابل آدم بایستند و بگویند ما شیوه زندگی خودمان را دوست داریم و شما این جا چه می‌کنید؟ جان مک ناتون معاون وزیر دفاع در اوایل سال ۱۹۶۶ طرحی را پیشنهاد کرد که بر اساس آن سدها و آب بندهای ویتنام تخریب و سیل همه شالیزارها را فرا می‌گرفت. این اقدام ویتنامی‌ها را غرق نمی‌کرد اما محصول برنج را نابود می‌کرد و ویتنامی‌های حرف نشنو را مجبور به خوردن برنج آمریکایی می‌کرد، طبیعی است که برنج آمریکایی رایگان نبود و این یکی از اولین درسهای تمدن آمریکایی به ویتنامی ها بود🤓 البته اگر فکر می‌کنید این روش به نتیجه رسید سخت در اشتباه هستید و هنوز ویتنامی ها را نشناخته اید. بسیاری از دهقانان ویتنامی کاشت برنج را ادامه دادند تا ارتش آمریکا مجبور شد برای تنبیه ایـن کشاورزان کله شق، روستاها و مزارعی که در آنها کشت برنج ادامه داشت را به روشهای مختلفی مثل استفاده از بمب های آتش زا یا مواد سمی شیمیایی تخریب کنند!!🥺 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
دولت آمریکا از سال ۱۹۴۰ به دنبال انجام تحقیقات درباره بیماری سفلیس بود و برای این تحقیقات ۴۰۰ مرد سیاه پوست در منطقه تاسکیگی به عنوان موش آزمایشگاهی🐭 انتخاب شده و باکتری سفلیس به خون آنها منتقل شد و از آنجا که قرار بود اثرات ۳۰ ساله بیماری سفلیس بر بدن انسان مطالعه شود، لازم بود که این سیاهان ۳۰ سال به این بیماری مبتلا باشند. در طول سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۷۲ این سیاه پوستان از درد و عوارض آن ناله می‌کردند و پزشکان به آنها می‌گفتند به یک بیماری ناشناخته مبتلا شده و باید صبر کنند تا راه معالجه این بیماری پیدا شود😱😰 البته دولت آمریکا به دلیل التزام به تساوی نژادها دوست ندارد که فقط سیاه پوستان را در انجام تحقیقات علمی شریک کند بلکه این افتخار را به بقیه ملتها و نژادها هم داده است که در رشد علم سهمی هر چند اندک داشته باشند😏 در فاصله سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰ چند مرکز دولتی آمریکا برای تحقیق در حوزه مهندسی ژنتیک ویروس بیماری «دنگو» را در پاکستان شیوع دادند. این بیماری علائمی شبیه آنفولانزا دارد اما برای کودکان و افراد سالمند بسیار خطرناک است؛ در نتیجه این آزمایشها هزاران پاکستانی به تب دنگو مبتلا شده و مردند😔البته هدف نهایی از انجام این آزمایش استفاده از ویروس تب دنگو به عنوان یک سلاح بیولوژیک بود در صورتی که این سلاح بیولوژیک ساخته شود مردم پاکستان می‌توانند سرشان را بالا گرفته و افتخار کنند که آنها هم در ساخت این وسیله سودمند یعنی یک بمب بیولوژیک قدرتمند سهیم بوده‌اند😀😒 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚