eitaa logo
کتابخانه مسجد قبا
213 دنبال‌کننده
799 عکس
89 ویدیو
46 فایل
اینجا فضاییست برای تنفس لابلای ورق های خیال انگیز کتاب ارتباط با مدیر و تمدید کتابها ازطریق آیدی: @Sarbaaazevelaayat ⏰ساعات کاری کتابخانه: روزهای زوج از ساعت ۱۷ تا ۱۹ لینک کانال برای معرفی به هم محله ای هامون .
مشاهده در ایتا
دانلود
پایداری ( ۱🔹۳ ) این کتاب خیلی آموزنده هستش و داخل کتاب چیز های مهمی رو که ما امروزی خیلی بهشون توجهی نداریم. نمونه: اول وقت✅ دیگران✅ خلاصه میخوام بهتون بگم که این دو تا کتاب خیلی عالی هستن و حتما از کتاب خونه بگیرید بخونید😉😉🌹 :کوثر‌مشکانی👏 @ghobalib📚
کتاب قصه ی حیوانات در قرآن نویسنده:مجید ملامحمدی قصه های قرآن با بیان بسیار شیرین و جذاب و متفاوت ، چون داستان از زبان خود حیوان بیان می شود. در واقع قصه گو ، حیوانات در قرآن هستند☺️ داستان: 🐴 حضرت عزیر پیامبر 🐳 حضرت نوح 🐫 حضرت صالح 🐕 اصحاب کهف 🐦🐤🦆🐔 چهار پرنده حضرت ابراهیم 🐄 حضرت موسی و چند داستان از زبان 🦇 🐒 🐍 🕷 🐠 🐜 🐏 و... :زینب سادات غضنفری👏 @ghobalib📚
📚 سال‌های بنفش ✍️ ابراهیم حسن‌بیگی 📄 ۲۹۶ صفحه 📌 «سال های بنفش» رمانی است که رویدادهای سیاسی قبل و بعد از انقلاب را درباره یک خانواده شهرستانی روایت می کند. نویسنده در این رمان، به مبارزات گروه های سیاسی با رژیم طاغوت پرداخته و در انعکاس داستانی آنچه در آن دوره گذشته اتفاق افتاده، نوشته است. 📎 انتشارات کتابستان معرفت 🔖 داستان کتاب: «علی» شخصیتی است حقیقت جو که از کودکی تحت تأثیر «سید رسول» روحانی تبعیدی به اطراف بندرترکمن، قرار گرفته و با او رفاقت می کند. خانواده علی جزء معدود خانوادۀ شیعه مذهب آن منطقه است و آمدن سید رسول به آنجا برای آنان غنیمت است. آشنایی آهسته ولی عمیق علی و سید رسول و بعد کوچ‌شان به بندرشاه (بندرترکمن فعلی) ادامه می‌یابد و بالاخره تا آنجایی از داستان پیش می‌رود که روزی علی را در شکنجه‌گاه ساواک در حال بازجویی و شکنجه می‌بینیم. ✂️ برشی از کتاب: تمام شب بیدار بود، در یک هوای دم کرده که بوی نا می‌داد و بوی عرق، مزه گس خون، هنوز زیرزبانش بود. به باریکه های خون مجال داده بود از جای جای تنش بیرون بزند و او گرمای ملایم خون را روی تنش حس کند... او درد را حس کرده بود؛ اما خم به ابرو نیاورده بود. عادت به تحمل چنین دردهایی نداشت. بعدها احساس کرد که درد، تحمل پذیر شده است و حتی کمی شیرین؛ آن گاه که به راه رفته اندیشیده بود، به «سید»!... :زهراهلالیان👏