📚لهوف ✍سید بن طاووس ترجمه: فرج الله الهی 📄۲۶۴ صفحه برشی از مقتل: حسین (علیه السلام) در حالی که می گفت:«بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله» با طرف راست صورتش بر زمین افتاد، ولی اندکی بعد دوباره برخاست و به مقاومت ادامه داد. زینب با دیدن این صحنه از خیمه خارج شد و فریاد زد:«وا اخاه، وا سیداه، وا اهل بیتاه، لیت السماء أطبقت علی الارض و لیت الجبال تدکدکت علی السهل» آه برادرم! آه سرورم! آه اهل بیتم! کاشکی آسمان خراب می شد و کوهها ریزریز می گشت و بر صحرا می ریخت. شمر بر سر سپاهش فریاد زد چرا کار این مرد را تمام نمی کنید؟... ناگهان از همه طرف به او حمله کردند زرعة بن شریک ضربتی بر شانه چپ او زد امام حسین با یک ضربه کارش را ساخت و او را به خاک افکند. شخصی دیگر با شمشیر چنان ضربه محکمی بر پشت گردن حسین علیه السلام نواخت که نقش بر زمین شد و دیگر نتوانست برخیزد. سنان بن انس نخعی با نشاندن تیری در گلویش او را از پای در آورد... حسین(علیه السلام)به حال نشسته تیر را از گلویش خارج کرد و دستانش را از خونی که فواره می زد پر ساخت و بر چهره و محاسنش مالید و فرمود: «هکذا القی الله مخضبا بدمی مغصوبا علیّ حقی» دوست دارم با پیکری آغشته به خون و حقی که ربوده شده به دیدار پروردگار بروم... #لهوف #محرم #امام_حسین #عاشورا #مقتل #موجود_در_قفسه ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚