eitaa logo
قدس
310 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
14.3هزار ویدیو
184 فایل
🌼🍃🌼🍃 قدس کانالی برای بصیرت افزایی دینی وسیاسی eitaa.com/ghods2
مشاهده در ایتا
دانلود
رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از فعالان حوزه خانواده هشدار دادند: ⚠️ *«پیری جمعیت از همه‌ی خطرات بزرگتر است»* 🔹 در ۲۴ مردادماه ۱۳۹۸، جمعی از تشکل‌های مردم‌نهاد فعال در حوزه‌ی خانواده، با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند. در این دیدار رهبر انقلاب به صورت اجمالی بر روی چهار مسئله‌ی محوری حوزه‌ی خانواده تأکید نمودند: «مسئله‌ی بقای خانواده»، «مسئله‌ی فضای داخل خانواده»، «مسئله‌ی فرزندآوری» و «مسئله‌ی ازدواج مجردان». 🔸 همچنین در ابتدای این دیدار، کارشناسان و فعالین این حوزه گزارشی از فعالیت‌های خود ارائه کردند. به‌مناسبت روز ازدواج (اولین روز از ماه ذی‌الحجه)، بخشی از متن این دیدار برای نخستین بار توسط بخش زن، خانواده و سبک زندگی KHAMENEI.IR (ریحانه) منتشر میشود: 1️⃣ *از متلاشی شدن خانواده‌ها جلوگیری کنید* «... یک مسئله، مسئله‌ی بقاء خانواده و جلوگیری از تلاشی خانواده است. راه‌هایی را پیدا کنید! یکی از آقایان گفتند که طلاق در فلان شهر این مقدار کاهش پیدا کرده، این را دنبال باید کرد. خانواده‌ها را از تلاشی باید نجات داد. راه‌های عملیاتی آن را پیدا کنید.» 2️⃣ *نباید در خانه به زن ظلم شود* «باید قوانینی وجود داشته باشد که روابط داخل خانه را که گاهی اوقات برخلاف عدالت و گاهی اوقات شکلهای ناهنجاری دارد، اصلاح کند. واقعاً‌ به زنها ظلم میشود... گاهی هم به مردها ظلم میشود. باید یک هنجارِ درستِ دینیِ اسلامی‌ تنظیم بشود و برایش ضوابط و مقرراتی گذاشته بشود که این هنجار بر محیط داخل خانواده حاکم بشود.» 3️⃣ *پیری جمعیت از همه‌ی خطرات بزرگتر است* «مسئله‌ی فرزندآوری، خیلی مسئله‌ی مهمی است. الان آمار فرزندآوری ما کمتر از جانشینی است. این معنایش این است که ما تا سی سال دیگر یک جامعه‌ی پیر داشته باشیم. این از همه‌ی خطرات بزرگتر است. مسلّماً راه‌هایی هم وجود دارد برای اینکه بشود این را درست کرد؛ باید بنشینید این راه‌ها را پیدا کنید.» 4️⃣ *برای ازدواج مجردان دائما دعا میکنم* «یک [مسئله] هم ازدواج مجرّدان است. گاهی دخترهایی به من نامه مینویسند که طالب ازدواجند و برایشان فراهم نمیشود. یکی از دعاهایی که بنده دائم میکنم برای ازدواج دخترها و پسرهایی است که مایل به ازدواجند و امکان ازدواج ندارند. فکر کنید ببینید چه کار باید کرد؟ همه‌ی اینها قابل علاج است.» مطالعه متن کامل🔻 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46089 🆔 @pedarefetneh 🔜 🆔 @pedarefetneh2 🔜 https://www.instagram.com/pedarefetneh2 🆔 @pedarefetneh 🔜 🆔 @pedarefetneh2 🔜 https://www.instagram.com/pedarefetneh2
هدایت شده از معراج💕🌸🌱
❌این‌که ما ازدواج را صحنه‌ی تفاخر قرار بدهیم، غلط اندرغلط است 💍رهبر انقلاب: بعضیها را که یک امر عاطفی و انسانی و وجدانی است، به صحنه‌ی تبدیل می‌کنند. مثلاً می‌گویند که ی ما این‌چیزها را داشت؛ آیا جهیزیه‌ی دختر شما هم اینها را دارد؟! تفاخر و تنافس! این‌که ما این‌جا را صحنه‌ی تفاخر قرار بدهیم، غلط اندرغلط است. هم محیط ازدواج را آلوده‌ی به مادّیات می‌کند، هم این صحنه‌ی پاک و لطیف وجدانی را صحنه‌ی تفاخرها و تنافسها و زیاده‌رویها می‌کند، بعد هم این دختر و پسر از اول عادت می‌کنند که بایستی زندگی آنان بر و بگذرد؛ چرا؟ بگذارید از اول به یک زندگی متوسط عادت کنند. ۷۰/۰۴/۲۰
👌تجربیات گران‌بهای مخاطبان کانال 🧠⚔علوم و جنگ شناختی @CWarfare
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️🧐عروسی لاکچری و پرخرج یا عروسی ساده و کم‌خرج؟ دخترا کدوم رو انتخاب میکنن؟ 📍خیلی از دخترای مجرد میگن که حاضرن برای شروع زندگی، از خیلی چیزا بگذرن🤨 📍این ادعا رو به چالش کشیدیم😜 ✅ @kebritmedia ✍ "از ماست که بر ماست" خیلی از خانواده‌ها و جوانان در هنگام حرف، صرفا ادعای دارند اما در مقام عمل، حاضر به کوتاه آمدن از خواسته‌های ایده‌آل خود و عُرف تحمیلی جامعه نیستند... خیلی از آن‌‌ها بخاطر مشکلات اقتصادی ناله می‌کنند و از یک‌سو انگشت تقصیر در تاخیر ازدواج را فقط سمت کم‌کاری دولت‌ها نشانه می‌روند و از سوی‌دیگر، خودشان هم حاضر به شکستن پارادایم‌های دست‌وپاگیر نیستند تا حداقل ازدواجی شکل بگیرد... لذا اگر برای خدا امر ازدواج را بگیرید، خداوند ضامن آن ازدواج است و برکاتش را نازل خواهد کرد؛ اما اگر بخاطر چشم‌وهم‌چشمی‌ها... باخدا باش و پادشاهی کن؛ بی‌خدا باش و هرچه خواهی کن... 🖌 محمد جوانی 🧠⚔علوم و جنگ شناختی @CWarfare
12.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 حاج حسین یکتا: دعوت می‌کنم از همه دختر و پسرهای خوبمون، همه عزیزانی که واقعا امر ازدواجشون تاخیر افتاده یا به دنبال هم کفو و هم شأن و همسان خودشون میگردن، در آدم و حوا ثبت نام کنن ... ان‌شاءالله در آدم و حوا خانواده‌هایی شکل بگیره که سرباز برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تربیت کنن ... 👈 برای مشاهده روال وساطت ازدواج در آدم و حوا اینجا کلیک کنید. مجموعه وساطت ازدواج آدم و حوا (با مجوز رسمی می‌باشد) https://eitaa.com/forms_adamvahava/182 📆 ۱۴۰۲ ❌❌نشر این پست در حد وسیع قدمی در راه و است❌❌ گروهی جهت بصیرت افزایی بانوان 🍃🌹🍃🌹 ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ 🇮🇷👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/2861826250C975554758b ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
📌جامانده ی ازدواج... چند روزی است که ۵۰ ساله شده ام، اما هنوز مجردم. چیزی که هرگز فکرش را هم نمی کردم. نه اینکه زشت بودم و یا موقعیت اجتماعی نداشتم نه... من در جوانی در انتخاب همسر دچار وسواس شدم. در فامیل از من به عنوان دختری یاد می کنند که منتظر مردی با اسب سفید بود. چند خواستگار من از  فامیل بودند که دست رد به سینه شان زدم و هنوز که هنوزه مورد سرزنش بزرگان فامیل هستم. اولین خواستگارم در سن ۱۹ سالگی پسر عمویم بود. او کارمند یک داروخانه، با درآمد متوسطی بود. خانواده و خود وی به من بسیار ابراز علاقه می کردند. اما بزرگترین مشکلی که در ازدواج با او می دیدم فاصله سنی مان بود. من و او تنها ۵ ماه فاصله سنی داشتیم و احساس می کردم او نمی تواند مرا درک کند. از نظر من او خیلی بچه بود. بنابراین نتوانستم به او به عنوان یک همسر که تکیه گاهم باشد نگاه کنم. اینطوری اولین خواستگار خود را  رد کردم و تا مدت ها به همین دلیل از خانواده عمویم فاصله گرفتم. در ۱۹ سالگی تقریبا ۶ تا ۷ خواستگار دیگر هم داشتم که هر کدام را به دلیلی  رد کردم. در آن سال ها فکر می کردم نباید زندگی اطرافیانم را تجربه کنم. مثلا خواهرم که ۱۷ سالگی ازدواج کرد و در کمتر از ۶ سال صاحب ۴ فرزند شد و از نگاه من لذتی از زندگی نبرد. بنابراین تصمیم گرفتم درس بخوانم و پیشرفت کنم. در این میانه اگر یک خواستگار خوب هم داشتم از دست ندهم. اینگونه بود که درس می خواندم و کمتر به مسائل دیگر توجه داشتم. بعد از مدتی  معلم شدم و کارم برایم از هر چیز مهم تر بود. دیگر به سن ۲۵ سالگی رسیده بودم و خود را در اوج جوانی می دیدم. در آن سال ها هم تعداد زیادی خواستگار داشتم اما موقعیت اجتماعی به من اجازه نمی داد که بخواهم همسری پایین تر از سطح خود داشته باشم. بنابراین هر خواستگاری که سطح سواد و موقعیت اجتماعی اش کمتر از من بود را  رد می کردم. تا قبل از سن ۳۰ سالگی حداقل دو ماهی یکبار حضور خواستگار در خانه را تجربه می کردم. اما بعد از آن از این کار هم خجالت کشیدم و به مادرم گفتم: از این به بعد تا کسی به دلم نشیند و اطلاعات کافی درباره اش نداشته باشم به خانه راه نمی دهم. و با این توجیه که مگر اینجا نمایشگاه است که هر کسی بیاید و من را نگاه کند و برود تا تصمیم بگیرد. از این به بعد حضور خواستگاران در خانه مان بسیار کمرنگ شد. سن من هم بالا رفته بود و هرگز حاضر نبودم ریسک کنم. چرا که معتقد بودم تا قبل از ۳۰ سالگی ممکن است که زندگی سخت را تحمل کرد اما بعد از این سال دیگر باید زندگی خوبی داشت و حتما باید دارایی مرد در شان تو باشد. چرا که بزرگتر ها می گفتند "هر چه نشینی بر تخت نشینی" یعنی هر چه قدر صبر کنی و دیرتر ازدواج کنی خواستگاران بهتری برای تو خواهد آمد. پس از آن دیگر کسانی که خانه و ماشین نداشتند نمی توانستند گزینه خوبی برای ازدواج باشند. چرا که تجربه مستاجری و مواجه با مشکلات مالی را در خود نمی دیدم. از سن ۳۰ به بعد علاوه بر شغل و موقعیت اجتماعی، داشتن خانه و ماشین هم برایم مهم بود. اما خواستگارانم دیگر کمتر مجرد بودند و اکثرا یا همسرانشان را به دلیل بیماری و تصادف از دست داده بودند و یا اینکه از هم جدا شده بودند. هرگز حاضر نبودم زندگی با مردی که تجربه زندگی قبلی داشته را تجربه کنم. من در رویاهای خود به دنبال شهزاده زرین کمری با اسب سفید می گشتم و همه خواستگاران مجرد خود را رد کرده بودم. حالا باید به چنین مردی جواب مثبت می دادم. آیا با این کار مورد تمسخر دوست و فامیل قرار نمی گرفتم؟ کم کم به سن ۴۰ سالگی رسیدم. خواستگارانم خیلی کم شده بودند تقریبا هر ۶ ماهی یک بار خواستگار از راه دور را تجربه می کردم. با این تفاوت که دیگر زندگی متاهلی را تجربه کرده بودند و بچه هم داشتند. تفاوت آن ها با هم در تعداد بچه ها بود و این موضوع برایم بسیار آزار دهنده بود. فشار خانواده هر روز بیشتر می شد و تعداد خواستگاران بسیار کم. آخرین مورد خواستگارم را هرگز فراموش نمی کنم. پیر مرد ۶۵ ساله ای که صاحب داماد و عروس و نوه بود از من خواستگاری کرد. فهمیدم چقدر فرصت های خوبی را از دست داده ام. چرا همکارم که تمام صفات خوب یک مرد در او جمع شده بود فقط به خاطر چند سال فاصله سنی رد کردم؟ سنم به ۴۵ رسیده بود. تصمیم گرفتم کمی عاقلانه تر فکر کنم. دیگر به مردانی که تجربه زندگی متاهلی داشتند و همسر خود را از دست داده بودند هم راضی شده بودم. اما کمتر کسی بود که همسرش را از دست داده باشد و بچه نداشته باشد. امروز در ۵۰ سالگی حس همسر شدن و از همه مهمتر حس مادر شدن را از دست داده ام😭. امروز خواهرم با نوه هایش بازی می کند و من حسرت فرصت‌های گذشته را می خورم.