eitaa logo
تسبیح۵ (دعا و نماز)
207 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
*دعای روز پانزدهم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِينَ* (خدايا؛ در اين روز و ماه، طاعت فروتنان را روزی من قرار ده،) {کلمه *رزق* یعنی: جاری شدن عنایتِ الهی برای ادامه حیات هر مخلوق که از مجاری نامشخصی حتما به او می‌رسند: *وَ يَرْزُقْـهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ* .... (طلاق/۳)}{اگر هر مخلوقی قطعا به رزقش می‌رسد پس چرا ما باید *انواع رزق* را تقاضا کنیم؟}{زیرا *رزق دنیوی* قطعی است اما *رسیدن به مراتب عالی* و *مقامات جاودانه،* تابعِ قابلیت، لیاقت، ظرفیت، صلاحیتِ و تلاش مؤمنانه و *پیگیر* خود انسان است.}{کلمه *طاعت* یعنی: *عملی* همراه با: *رغبت* و *خضوع* و *طبق دستور.* پس *متطوّعین* یعنی: داوطلبان مشتاق.}{کلمه *خاشع* یعنی: فردی که *خودخواهی* ندارد اما *افتادگی* و *إنقیاد و پذیرش* دارد. *خشوع* ابتدا در *قلب* و بعد در *چشم* و *گوش* ظهور پیدا می‌کند، زیرا این دو، *مجرای واردات و پذیرش* هستند و *خشوعِ نگاه* و *خشوعِ صوت،* یعنی قرار گرفتنِ « چشم و گوش و زبان » در *مقامِ تسلیم* و *فرمانبرداری.* امام صادق صلوات الله علیه می فرمايند: ركوع‌ كن‌ در حاليكه‌ *قلبت‌، فروتن‌ و منقاد* است‌ و خود را در حضورِ معبودی مسلّط،‌ *ذليل‌* می بينی: *فَاركعْ ركوعِ خاشعٍ للهِ بقلبه متذلّلٍ وَجلٍ تحتَ سلطانِه.* پس هر قدر انسان، *عظمت الهی* را بيشتر بفهمد‌، *احساس‌ كوچكی* و *اطاعتش* بيشتر می شود‌:.... *الخضوعُ و الخشوعُ بِقدرِ اِطّلاعِ عَظَمَتِه‌ عَلي سرائِرِهم‌.* (مصباح الشريعة/جلد۱/صفحه۸۹) ضمنا *خشیت، معرفتی* است اما *خشوع، قلبی* است. لذا می‌گوئیم: *اللّهُمَّ؛ .... أَعُوذُ بِكَ مِنْ: قَلْبٍ لَا يَخْشَعُ* ... (از دعای أبوحمزه ثمالی) پس *دعای قلبِ خودخواه،* *شنیدنی* نیست: *وَ مِنْ دُعَاءٍ لاَ يُسْمَعُ.‏* سئوال: *انتظار خداوند از مؤمنین چیست؟* (آيا وقت آن نرسیده که أهل ايمان قلبشان با ياد خدا و حقايقى كه نازل شده فروتن و پذیرا شود ... و از سنگدلی و فاسق شدن بپرهیزند؟) *أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا !!! أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ؟ ..... فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ* (حديد/۱۶) *خشوع عامل إجابت دعاست،* زیرا خداوند دعای حضرت زکریا علیه السلام را به همین دلیل إجابت فرمود: *وَ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ* ... *فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْـنا لَهُ يَحْيى‏ وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ* (چرا؟)(چون:) إِنَّهُمْ كانُوا: ۱ـ *يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ،* ۲ـ *وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً،* ۳ـ *وَ كانُوا لَـــنا خاشِعــينَ* (أنبياء/۹۰) *وَ اشْرَحْ فِيهِ صَدْرِي بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِينَ* (و خدایا؛ بر ظرفیت سینه‌ام همانند *مخبتین* بیفزا،) {کلمه *شرح* یعنی: گسترش و افزایش ظرفیت برای پذیرش کاری بزرگ.(مانند: ظرفیت: هارد، فلش، سی پی یو) }{کلمه *صدر* یعنی: *مرکز واردات و بارانداز انسان* معادل *ذهن* و صندوق *تمام خاطرات* و *علوم* و *تجربیات* دریافتی در *گذشته* و مرکز محاسبه و پنهان کردن آنها: *يَعْلَمُ .... ما تُخْفِي الصُّدُورُ* } {کلمه *إنابه* یعنی: *ترکِ هر آرزوئی که شأن آنرا ندارم* همراه با *قبول ولایت* أولیاء الهی: ... *وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ* ... (لقمان/۱۵)} {کلمه *مخبتین* یعنی: افرادی که: ۱ـ به *حقّ* ايمان و *خضوع قلبی* دارند، ۲ـ *فسادشناس* و *فسادگریز* و *فسادستیز* اند، ۳ـ *انس و معرفت شدید قرآنی* دارند، ۴ـ *با رضایت، تسلیم و تابع احکام شرعی،* ۵ـ و همواره *ذاکر،* ۶ـ *صبور،* ۷ـ *أهل انفاق،* ۸ـ *إقامه کننده نماز* هستند، ۹ـ *إنکسار قلبی* و *ترسی عاشقانه* از خدا دارند، ۱۰ـ *کمترین اعتراض و نافرمانی* ندارند: *اَللّهُمَّ؛ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتينَ اِلَيْكَ والِهَةٌ* ... (زیارت امین الله)(خدايا؛ دلهاى فروتنان درگاهت، شیفته و شیدای تو اند ...) ... *وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتينَ* (حج/۳۴ و ۳۵)} {پس خدایا؛ سینه‌ی مرا هم مثل دل گندگی مخبتین پر گنجایش کن تا حقایق بیشتری را بتوانم *هضم* کنم و آن *مقامی* را که شایسته آن نیستم (مثل نبوت و امامت)، آرزویش را هم نداشته باشم.} *بِأَمَانِكَ يَا أَمَانَ الْخَائِفِينَ* (به امان دادنت (سوگند) اى امان‌دهن‏ده‏ هراسناکان.) 👈واژه: ۱۵ 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام، ایمو، روبیکا @dr_ghofrani2
*دعای روز شانزدهم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ؛ وَفِّقْنِـي فِيهِ لِمُوَافَقَـــةِ الْأَبْــــرَارِ* (خدايا؛ با لطف تو *سربالائی* را پشت سر گذاشته و اکنون در *آغاز نیمه دوم* این *ضیافت با شکوه قرآنی* قرار دارم ....) (پس خدایا؛ مرا در اين روز و ماه به *همراهى* دائم با افراد از هر نظر نیکو موفّق فرما،)(تا آنجا که *خصوصیات ابـــــرار* در *من* هم جاری شود و در من ظهور پیدا کند.) (خدایا؛ در دعای روز *سیزدهم* این ماه، من *صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ* و *هم‏نشينى با ابرار* را خواستم، اما امروز *همراهی* با آنان را از تو می‌خواهم که بسیار *سالم‌* و *مؤمن‌* و *صالح‌* و *متعبّد* و *متعهّد* و *مطیع‌* و *سخاوتمند* و *صبور* اند و طبق آیه ۱۷۷ سوره بقره، *بیشترین* و *سالمترین* و *مطمئن‌ترین* روابط را با *بستگان* و با *نیازمندان* و با *عموم مردم* دارند و مثل *خورشید* بر همه *می‌تابند* و مثل *ابر رحمت،* بر همه *می‌بارند،* پس خدایا؛ یاریم کن تا مثل آنها اینقدر بزرگوار باشم.) *وَ جَنِّبْنِـــــي فِيهِ مُرَافَقَــــةَ الْأَشْـــرَارِ* (و در این روز و ماه، مرا از همنشينى با بدکاران آشوبگر دور بدار،) (تا مبادا *خصوصیات اشرار* به من هم سرایت و در من ظاهر شود.) (خدایا؛ می‌فهمم که *شرط با ابرار بودن* اینست که با *اشرار* و *خودم* از اشرار نباشم، پس لطفاً اول *شرّ* را به من *بفهمان* تا بدانم: اگر *نگاه* من به *هر چیزي،* با *جهالت* و *خودخواهی* باشد، همان چیز برايم *شرّ* و عامل *غفلت* و *انحراف* و *انواع تخلّف* من می‌شود: *أَعُوذُ ... مِنْ شَرِّ مــا خَلَقَ،* یعنی: اگر با هر توجیه جاهلانه‌ای، حضرت *عیسی* علیه السلام و یا حضرت *أميرالمؤمنين* صلوات الله عليه را *خدا* بنامم، اين *ذهنيت غلط* برايم *شر* و تجلّی آن، *غضب تو* و *آتش جهنّم* می‌شود و یا اگر *خودخواهانه* چیزی را به *قرآن* نسبت دهم، همين قرآن نورانی و *شفابخش،* عامل *خسارت* من می شود: *وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً* (إسراء/۸۲) پس خدایا؛ کمکم کن تا خوب *بفهمم* که اگر از *هر نعمت* و *خيری* (مثل: سلامتی، توانمندی، داشتنِ: اصل و نسب، همسر، فرزند، دوست، همسایه، پول، مقام، قدرت، زیبائی، علم، مدرک، خانه، ماشین، ....) اگر *مطابق عقل و وحی و شرع* و بطور *مجاز* استفاده نکنم، همانها برایم *شر* و عامل *غفلت* و *خسارت* شده و خودم از *اشرار* می‌شوم.) *وَ آوِنِي فِيهِ بِرَحْمَتِكَ إِلَى (فِي‏) دَارِ الْقَـرَارِ* (و در این روز و ماه، مرا به حق رحمتت در آن « دار قرار » (حقیقی‌ام) جايم ده،) (خدایا؛ به من کمک کن تا *قرارگاه* خودم را به درستی بشناسم و بفهمم که *دار قرار* من *آخرت* است: *إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ* (غافر/۳۹) همانجائی که من ـ بر مبنای عبادتهای آگاهانه و موحّدانه دنیویم ـ و با عنایت تو، به *ثبات* و *آرامش پایدار* رسیده‌ام و آنقدر ـ مثل شیشه‌ای پاک که *قاروره* نامیده می‌شود ـ شفاف و زلال و *نورچشمی* شده‌ام که *جز آیت* و *جلوه الهی* بودن و *جز اطاعت مشتاقانه* از *سنّت‌ها* و *حجّت‌های الهی،* کمترین *نفسانیت* و *خودخواهی* و *چیز دیگری* هرگز در من *دیده نمی‌شود* و از من *بروز و ظهور* پیدا نمی‌کند.) (چه افرادی در نظام الهی، *حجّت الله* و *آیت الله* و *نورچشمی* اند؟ آنها که فقط با *چشم خدا* و از *منظر کلام الله* به همه چیز *نگاه* می‌کنند و در دعای ابوحمزه ثمالی می‌گویند: *سَيِّدِي؛ عَلَيْكَ مُعْتَمَدِي وَ مُعَوَّلِي وَ رَجَائِي وَ تَوَكُّلِي وَ بِرَحْمَتِكَ تَعَلُّقِي* ....... *فَإِنَّـــكَ قُـــرَّةُ عَيْــنِي.* ) *بِإِلَهِيَّتِــــــكَ يَا إِلَـــــهَ الْعَالَمِـــــينَ* (به معبود بودنت (سوگند) اى معبود محبوب جهانيان.) 👈واژه: ۱۶ 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام، ایمو، روبیکا @dr_ghofrani2
*دعای روز هفدهم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ؛ اهْدِنِــــي فِيـــهِ لِصَالِـــــــحِ الْأَعْمَـــالِ* (خدايا؛ در اين روز و ماه مرا به *بهترین كارها* هدايت فرما،) *یعنی چه؟* *اولا:* یعنی: *ماه رمضان* فقط برای *خوردن* و *خوابیدن* و *شنیدن* قرآن یا دعا دیگران یا *خواندن* نماز و قرآن و دعای سحر و دعای افتتاح و دعای ابوحمزه ثمالی و احتمالا مقداری گریه و زاری، قطعا *نیست.* بلکه *نتیجه* انجام *تمام توصیه‌های عبادی* در این ماه، باید *زمینه‌ساز تحوّل* در نگاه و اندیشه و تحلیل و گفتار و رفتار و اخلاق *من* باشد و به *انجام صالح الأعمال* در زندگی فردی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگیِ من *منجر* شود و عامل *تحوّل* خانواده و جامعه من هم باشد. تا نه تنها *هیچ تنبلی* و *تخلّف* و *معصیت* و *شرارت* و *خیانت* و *فسادی* از من سر نزند بلکه من در *فسادستیزی* و *اصلاح نامحسوس محیط* و *جامعه* هم مفید باشم. ثانیا: تقاضای من *اعمال صالح نیست،* (زیرا عمل صالح بر هر مؤمنی واجب است،) بلکه خدایا؛ مرا از این به بعد به *صالح الأعمال* (بهترین و مناسب‌ترین و ضروری‌ترین و مفیدترین کارها) هدایت و راهنمائی و رهبری فرما. *صالح الأعمال* مثل: *عاقل* شدن، و اقدام برای ازدواج *اسلامی،* و *همسرداری،* و *فرزندآوری،* و *حفظ سنگر خانواده* از انحرافات درونی و دشمنی‌های بیرونی، و *قوی* کردن حداکثری خودم از نظر مطالعات علمی و معرفتی و توانمندیهای شغلی و فنی و هنری و غیره، و ایفاء *نقش سازنده و مفید* (مستقیم یا غیر مستقیم) در *ابعاد مختلف زندگی* برای *بهبود وضع خانواده‌ام* و *اصلاح جامعه‌* و *تحقق اُمت عاقل و مؤمن و منتظر* و فراهم آوردن *زمینه‌های ظهور و حاکمیت حق در جهان* و خلاصه *تلاش مفید* برای *اقتدار* روزافزون نظام اسلامی: *قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِي* ... *وَ الدَّوَامَ فِي الاِتِّصَالِ بِخِدْمَتِكَ.* *اللَّهُمَّ؛ اهْدِنِي* یعنی چه؟ یعنی: بدون *نگاه عاقلانه* و *باور موحّدانه* و *بدون مبنا قرار دادن تعالیم قرآنی* و *بدون رعایت احکام شرعی* و *بدون تلاش دائمی و صبورانه،* هرگز به *صَالِحِ الْأَعْمَالِ* و انجام *بهترین و مفیدترین کارها* هدایت و حمایت و موفّق نمی‌شوم. *وَ اقْــــضِ لِـــي فِيـــهِ الْحَوَائِـــــجَ وَ الْآمَـــالَ* (و حاجتها و آرزوهاي (اجتماعی) مرا در اين روز و ماه برآورده ساز،) *چرا؟* زیرا انسان *بدون امید* و *آرمان،* از رختخواب بلند و از منزل بیرون نمی‌آید و هیچ تلاشی برای زندگیش نمی‌کند و هیچ مادری به فرزندش شیر نمی‌دهد و هیچ کشاورز و باغبان و صنعتگری کار نمی‌کند. *نکته مهم:* منظور از *آمال* حتماً *آرمان‌های جمعی* است. *چرا؟* زیرا *مؤمنی* که در *اُمت* حل شده و *مشتاق امامت* و *منتظر ظهور امام* و *حاکمیت حق بر جهان* است، و *مؤمنی* که در دعای دیروزش از خداوند: *وَفِّقْنِي فِيهِ لِمُوَافَقَةِ الْأَبْرَارِ* را خواسته و می‌خواهد مثل مولایش *رحمه للعالمین* و مثل *مادر نازنین* خود *کوثر* باشد و مثل *خورشید* بر همه *بتابد* و مثل *ابر رحمت* بر همه *ببارد* و این همه *بزرگوار* و *مفید* باشد، قطعاً و هرگز هیچ *آرزوی خیالی و وهمی و فـــردی* ندارد. *يَا مَـــــنْ لا يَحْـــتَاجُ إِلَى التَّفْسِـيرِ وَ السُّـؤَالِ* (اى آنكه هیچ نيازی به‏ توضیح و تشریح و پرسش ندارد،) خداوند حتی نیازی به *گفتن* و *شناخت* ما هم ندارد: *یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ* ... اگر خدا نیازی به بیان حاجات ما ندارد پس چرا *دستور* داده *هر خیری* را فقط از او بخواهیم؟ *وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ* .... (غافر/60) زیرا غالب مردم *می‌پندارند* فکر، قلب، کلیه، کبد، دست، پا، زبان، چشم و اندام و جوارحشان را با *حول و قوه خود* به کار می‌گیرند و *نیاز دائمی* به *حول و قوه الهی* ندارند. لذا: *هر نماز* و *دعا* و *مناجات‌* و *زیارتنامه‌* و *ذکری* برای اینست که بشر *مخلوقیت* و *نیاز دائمی* خود به *خالقش* را در *هر أمر درونی* و *بیرونی* بفهمد و *اعتراف* کند تا از *غفلت* و *بی‌توجهی* و *لهو* و *لعب* و *لغو* و *انحراف* و *تخلّف* و *جهنّمی شدن،* خود را برهاند و *سرشار از عشق به لقاء حق* و *شور و شوق اطاعت* شود. *يَا عَالِـــــــــــما بِمَا فِي صُـــدُورِ الْعَالَمِـــينَ* (اى آنکه به آنچه در سينه جهانيان است، آگاهی،) این *اعتراف زیبا،* اگر *عاقلانه* و *آگاهانه* و با *دقت مؤمنانه* بیان شود، مؤمن را از حالت *طلبکار* در می‌آورد و از *کوچکترین غفلتی،* فراری می‌دهد و او را به انجام هر چه بیشتر *صالح الأعمال* مشتاق می‌سازد. *صَـــــــلِّ عَلَى مُحَــــمَّدٍ وَ آلِـــــهِ الطَّاهِرِينَ* (خدایا؛ تمام توجّه فیاض خود را بر محمّد و خاندان پاكش جاری ساز.) چرا؟ زیرا *فقط* آنان، *واسطه* هر *رزق* و *خیر* و *برکتی* به *من* و *
تمام مخلوقات* اند. 👈واژه: ۱۷ 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام، ایمو، روبیکا @dr_ghofrani2
*دعای روز هجدهم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ نَبِّهْـنِي فِيهِ لِبَرَكَاتِ أَسْحَــارِهِ،* (خدايا؛ در اين روز و ماه به بركتهاى سحرهايش، *بیدارم* كن،) همانطور که *یکنواختی جاده،* رانندگان را *خواب‌آلوده* و دچار *سانحه* می‌کند، *عادی* شدن زندگی و *روزمرّگی* و کارهای *تکراری* هر روز ما نیز، عامل *غفلت* و *خواب‌آلودگی* اند. کم نیستند مردمی که تا *نیمه شب* هنوز *انرژی* دارند و در مزرعه یا کارخانه کار می‌کنند یا به بازی مشغولند یا شب‌نشینی دارند یا درس می‌خوانند اما هر قدر به *صبح* نزدیکتر می‌شوند، *خستگی* بر آنها *مسلّط* و چشمها *سنگین* می‌شود و افراد کم کم در *خواب* فرو می‌روند. لذا *بسیاری از حملات نظامی* برای *غافلگیری* در زمان *سحر* که دیده‌بانها و نگهبانان و نیروهای دشمن *خواب‌آلوده* اند انجام می‌شود. پس با آنکه مردم در اکثر ساعات شبانروز می‌توانند *بیدار* بمانند اما *خواب سحر* چنان *مسحور* کننده و *پُر جاذبه‌* است که فقط افراد *با اراده* و *مؤمن* می‌توانند از آن بگذرند و بر *خستگی بدن* و *تمایل نفسانی* خود *غلبه* کنند و سحر خود را *بیدار* نگهدارند و *هشیار* بمانند و به *خودسازی* بپردازند و از *برکات* آن *معرفت* بنوشند و *لذت* ببرند. *سحر* در اسلام آنقدر مهم است که اگر حتی به دلایلی *روزه نمی‌گیریم* بازهم باید در سحرها بیدار شویم و کارهائی مثل: نوشیدن مفاهیم حیاتبخش قرآن و برخی دعاها و *خوردن سحری* را انجام دهیم تا از تفضلات خاص سحرهای این ماه مبارک بهره‌مند شویم. لذا بزرگان فرمودند: *سحرخیز باش تا کامروا شوی.* *الهی؛ نبهنی* یعنی: فقط با *توجه* به خدا می‌توانم به خودم *سیلی* و *شوک* بزنم و خودم را *إحیاء* کنم و به *أنگیزه لازم* برای *بیداری* در سحر برسم. زیرا یازده ماه این *طبیعت خواب‌آور* و *خواب مسحورکننده* در سحرها بر من *غلبه* دارد و من از *خودسازی* در سحر، *محروم* بودم، پس خدایا؛ از تو می‌خواهم که در سحرهای نشاط‌أنگیز این ضیافت باشکوه، *بیدارم* کنی و *نیاز* و *ضرورت* این *بیداری* را به من *بفهمانی* تا مثل *محسنین* توفیق *استغفار* پیدا کنم: ... *إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنينَ* (16) ... (17) *وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ* (ذاریات/18) و به برکت *بیداری مفید* در سحرها، از افراد والامقام این *آیه* محسوب شوم: *وَ الصَّادِقِینَ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْمُنفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاَسْحَارِ.* *وَ نَــــوِّرْ فِيهِ قَلْبِـــي بِضِيَاءِ أَنْوَارِهِ،* (و در اين روز و ماه، با روشنايى انوار (این ضیافت با شکوه،) قلبم را روشنى بخش،) تمام رایانه‌ها با *دستگاه خاص برقی* به *اینترنت جهانی* متصل و از اطلاعات جهان برخوردار می‌شوند. *قلب* انسان هم *تنها رابط* انسان با *عالم غیب* است که اگر با *غفلت* و *رفتارهای غیرمجاز* من *زنگار* بگیرد و *خاموش* و *مسدود* شود از *تفقّه* در زندگی و *شنیدن* هر سروش غیبی و *دیدن* و *فهمیدن* هر *حقیقتی،* حتما *محروم* می‌شود و از چشم و گوش و زبانش دیگر *مراقبت* نمی‌کند و از *بندگی خالقش* و از *نماز* و *روزه* و *دعا* و کارهای *خیر،* هرگز *لذت* نمی‌برد. و *فقط* با توجه به *مقلب القلوب* می‌توان آنرا دوباره *شارژ* و *فعال* کرد، لذا ای خدا؛ از تو می‌خواهم که *قلبم* را برای ارتباط با غیب و دریافت *الهامات هدایت‌گر* با انوار *سحر* روشن نمائی و مرا از هر نوع *ظلمتی* برهانی. زیرا: *اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ اِلَی النُّوُرِ* *وَ خُـــذْ بِكُلِّ أَعْضَائِي إِلَى اتِّـــــبَاعِ آثَـارِهِ* (و تمام‏ اندامم را در اين روز و ماه به پيروى از برکات (سحرها) بگمار،) یعنی: در *سحرهای* این ماه باید با *قرآن* و *دعاها* چنان *معرفت* خود را افزایش و *اراده* خود را *تقویت* کنم که *چشم* و *گوش* و *دست* و *پا* و *زبان* و *ذهن* و تمام جوارحم را بتوانم *عاقلانه* و *مؤمنانه* مدیریت کنم و در هر شرائطی خودم را از *هوسرانی* و از *هر خطا و گناهی* بازدارم تا با تمام وجودم همواره در *صراط حق* و *خیرخواه* و *مفید* باشم. *بِنُـــــورِكَ يَا مُنَـــوِّرَ قُلُـــوبِ الْعَارِفِــينَ* (به نورانیتت (سوگند) اى روشنی بخش قلبهاى عارفان.) خدایا؛ منظورم از *عارف،* دم زدن از *عرفان* و خواندن *شعرهای عاشقانه* نیست، لذا *اعتراف* می‌کنم که *بدون تفکر* و *تعقل* و *مطالعه* و *بدون* بالا بردن *معرفتم* با قرآن و دعا و *بدون اطاعت* و *بدون* انجام *عبادتهای آگاهانه،* هرگز *لایق* دریافت *نورانیت تو* نمی‌شوم. پس خدایا؛ *معرفتی روشنی‌بخش* که باعث *تحول* گفتار و رفتار و اخلاق من در تمام زندگی می‌شود را روزیم قرار ده. 👈واژه: ۱۸ 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام، ایمو، روبیکا @dr_ghofrani2
*دعای روز نوزدهم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ؛ وَفِّـــــــرْ فِيهِ حَظِّـي مِنْ بَرَكَاتِـــهِ* (خدايا؛ در اين روز و ماه بهره‏ مرا از بركتهاي آن فراوان و كامل کن،) خدایا؛ من در این ماه و در این شب که شاید *لیله القدر* باشد با *خودم* قرار دارم و از تو استعانت می‌جویم تا از *لحظات* گرانبهای باقیمانده *عمر کوتاهم،* حداکثر و *أحسن* استفاده را ببرم و با هر *بطالت* و *کسالت* و *تنبلی* و *بی‌برنامگی* خود، مبارزه کنم و از هر *لهو* و *لعب* و *لغوی* بپرهیزم و با تلاش عاقلانه و جهاد مؤمنانه، *قابلیت* و *لیاقت* و *استحقاق* خود و *شوق لقاء* تو را در خودم *هر روز* بیشتر کنم. پس سهمم را *فراوان کن.* خدایا؛ تو بر مبنای علم و حکمتت و مصالح هر فرد، *حظّ* و *سهم خاصی* را از *مادیات* برایش *واجب* کردی. مثلا: سهم *ارث مادی* پسر را *دو برابر ارث دختر* حُکم *می‌دهی* : *يُوصيكُمُ اللَّهُ ... لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ،* (نساء/11) اما اولا: *حظّ* و *سهم معنوی* هیچ فردی را *محدود* نکردی. لذا می‌فرمائی: *مَنْ كانَ يُريدُ الْعاجِلَةَ* .... (18) *وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ* ... (19) كُلاًّ *نُمِدُّ هؤُلاءِ* وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ* وَ *ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً* (أسراء/20)(عطاء ربوبی برای هر دو گروه است و منحصر به یک گروه نیست.) جالب اینکه *حظ معنوی* و *سهم انسانی* را به *تلاش هر فرد* واگذاشتی. لذا می‌فرمائی: فقط آنهائی می‌توانند *دشمنی* را با محبتشان به *دوستی* تبدیل کنند که *صبور* باشند و *فقط* افرادی می‌توانند صبور باشند که به *حظ عظیم* رسیده باشند: ... *ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ* (34) *وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا* وَ *ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظيمٍ* (فصلت/35) ثانیا: تو تلاش برای دستیابی به *حظ معنوی* و *سهم انسانی* را *واجب* کردی و می‌فرمائی: هر که *حظ* خود را عمداً *فراموش* کند: ... *وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ* ... (13) ...‏ *أَخَذْنا ميثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ* ... (مائده/14) ما هم آنها را *در دنیا* به *دشمنى* و *كينه‌توزی* گرفتار می‌کنیم: ... *فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ ... (مائده/14) و تو برای این افراد *کافر* و *عهد شکن* در *قیامت* هم *سهمی قرار نمی‌دهی* بلکه آنها، *مجازات سنگین* دارند: ... *الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ* ... *يُريدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ* وَ *لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ* (آل‌عمران/176) خدایا؛ *حظ* و *سهم* من از این روز و شب و ماه، دستیابی به *بركات* و آن *خیرات همیشه جاری* این ایام است. که عبارتند: *سحرخیزی* و *خودسازی با دعا* و *مناجات* و *ذکر* و *خواندن با دقت آیات* و *قرائت فکورانه قرآن* و *کشف کاربرد مفاهیم آن در زندگی* و *شناخت حجّت الهی* و *نایب او* در هر زمان و مکان، (که اگر امامم و نایبش را نشناسم، در جاهلیت می‌میرم،) و *اطاعت* و *تبعیت* از *پیشوای منصوب الهی* و *تحوّلی* به اندازه *هزار ماه* و شوق و تلاش برای اینکه خودم *ولی الله* و *امام* شوم و در *اقتدار* و *استقرار نظام اسلامی* در خودم و خانواده و محل و شهر و کشور و جهان، دائما *بکوشم.* *وَ سَهِّــــلْ سَبِيلِــــي إِلَى خَيْرَاتِـــــــهِ* (و دستیابی به این برکات سرشار از خیر را برایم هموار نما،) خدایا؛ دستیابی و *تسلّط* به *حظّ معنوی* و *برکات رمضانی* و *نورانیت قرآنی* بدون *حمایت تو* برایم سخت و دشوار و اصلا نشدنی است. پس خدایا؛ *اختیار عاقلانه* و *انتخاب مؤمنانه‌ی* این *عبادت موحدانه* و *اطاعت کامل* و *تبعیت دقیق* از *قرآن صامت* و *ناطق* و *صاعد* را و این *توجّه قلبی* و *تلاش ظاهری* و *تحوّل باطنی* و *تعالی مداوم* و این *امام متقین شدن* را برایم *هموار* و *آسان* و *شوق‌أنگیز* و *دست‌یافتنی* کن. *وَ لا تَحْـــرِمْنِـي قَبُــــولَ حَسَــنَاتِــــهِ* (و از پذيرفتن ‏زیبائیــهاي آن، مرا محروم مساز،) خدایا؛ *برکات سحرها* و *خیرات این شب عظیم و ماه مبارک،* سرشار از *حُسن شوق‌أنگیز* و *زیبائی پایدار* است اما برای *دستیابی* به آنها باید در نزدِ تو *قبول* شوم و *قابلیت* و *لیاقت* خود را با *تصدیق تعالیم زیبای قرآن‌* و *تحسین احکام شرعی* باید *إثبات* کنم، خدایا؛ مطمئنّم که تو *هیچ فردی* را از این *شکوه* و *زیبائی* هرگز محروم *نمی‌کنی،* پس به حمایتِ تو نیازمندم تا مبادا دچار *غفلت* و دنبال‌روی از *هوا و هوسم* شوم و با *تخلّفات* خود، *قابلیتم* را برای این همه *برکات* و *خیرات* و *حسنات،* از دست بدم و از آنها *محروم* شوم. *يَا هَادِيـــــا إِلَــى الْحَــــــــقِّ الْمُبِيـنِ* (اى هدايت‌كننده به ح
ــــــق روشنگر.) 👈واژه: ۱۹ 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام، ایمو، روبیکا @dr_ghofrani2
*دعای روز بیستم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ افْتَـحْ لِي فِيهِ أَبْـوَابَ الْجِنَانِ* (خدايا در اين روز و ماه، درهاى بهشت‌هايت را به رويم باز كن،) *فتح* یعنی: *رفع تمام موانع مادی و معنوی* و گرفتنِ *اجازه ورود* به هر *فضای مادی* یا *مقام علمی* و *معرفتی* و *معنوی،* برای *برخوردار* شدن از *برکات* و *خیرات* و *حسنات* آن *مکان* یا *مقام.* *ابواب،* تمام *موانع* مادی یا علمی، معرفتی، معنوی، رفتاری و اخلاقی برای *ورود* به هر *مکان* یا *مقام* اند و عوامل *رفع هر مانع* و *کلیدهای* هر *گشایشی* عبارتند از: ۱ـ *إعمال قدرت* و در هم شکستن موانع. ۲ـ *پرداخت هزینه،* ۳ـ *لایق شدن* به خاطر داشتن *شأن و مقام خاص،* ۴ـ *لایق شدن* به خاطر *شفاعت* و *معیت* افراد لایق که لازمه‌اش *إحراز سنخیت* با *شفیعان* و *توفیق آمرزش* و مورد *اعتماد* قرار گرفتن است. خدایا؛ من هیچ قدرت و مال و شأنی ندارم، پس *گزینه اول* و *دوم* و *سوم* محال است و *تنها* راه ورود *من* به *جنّات تو* اینست که کمکم کنی تا برای *همراهی* با *محمّد* و *آل محمّد* صلواتک علیهم که *بالاترین شأن* را نزد تو دارند، در این ضیافت با شکوه رمضانی، خودم را از هر نظر *پیراسته* و *شایسته* و *آراسته* کنم. چرا باید *گشایش هر دری* را فقط از *خدا* بخواهم؟ زیرا *فقط* او *فَتّاح* و *گشاینده مطلق* هر *أمر مخفی* و *معرفت حقیقی* است، پس تا *حسابم* را با *خالق* خود *صاف* نکنم، *هیچ باب نجاتی* برایم باز نمی‌شود. *نکته۱:* طبق *آیه ۵۸* سوره بقره، *تنها کلیدی* که تمام *درهای معنوی* را می‌گشاید، *سجده* است: *وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً.* خدایا؛ کمکم کن تا معنا و عمل *سجده* و شأن *مسجد* را مثل *ساحران* زمان فرعون بفهمم که تا *سجده* کردند، *درهای امید* و *معرفت* و *فطرت* و *عزّت* برایشان *گشوده* شد و چه *سخنان نابی* را به فرعون گفتند. زیرا اگر *سجده‌* انسان، *مخلصانه* باشد، *چشمه‌های حکمت* از *درون* او جاری و مثل *بلبل* خوش‌سخن می‌شود. *نکته۲:* اگر در *دنیا* و در این شبهای گرانقدر برای *سجده عالمانه* و *مخلصانه،* خوب *تمرین* نکنیم در *قیامت* از *ورود به جنّت* قطعا *محروم* می‌‌مانیم: *يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطيعُونَ* (قلم/۴۲) *جنّت،* هر *أمر جامع پنهان* و *فضای زیبا و دل‌أنگیز* و *باغی بسیار جذاب‌* و *سرشار از انواع نعمت* است و *حضرات معصومین* صلوات الله علیهم و *مادر نازنین* ما *حضرت زهرای أطهر* سلام الله علیها، *مصداق* حقیقی *جنت المأوی* هستند. *نکته۳:* به *قلب* هم *جِنان* می‌گویند زیرا ‌نحوه ارتباط آن با *عالم غیب* برایمان *پنهان* است و بشر *فقط* با *قلب سلیم* به *ملاقات* می‌رسد: *إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ* (شعراء/۸۹) حضرت *إبراهیم* صلوات الله علیه هم با چنین قلبی به *میقات* آمد؟ *إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليمٍ* (صافات/۸۴) *وَ أَغْلِـقْ عَنِّي فِيـهِ أَبْوَابَ النِّيرَانِ* (و در این روز و ماه، درهاى آتش دوزخ را به روي من‏ ببند،) خدایا؛ *یقین* دارم که اگر *حکیمانه* بود هر *آتشی* را *سرد* و *سالم* می‌کردی: *فَبِالْيَقِينِ أَقْطَعُ لَوْ لاَ مَا حَكَمْتَ بِهِ ... لَجَعَلْتَ النَّارَ كُلَّهَا بَرْداً وَ سَلاَماً* ... پس این *خود من* هستم که *درهای آتش* را به روی خودم باز می‌کنم که با *عقلم* آن *عوامل آتش‌زا* را *می‌شناسم* و *سوزش* برخی از آنها را *تجربه* کرده‌‌ام مثل: *دروغ* ، *ظاهربینی* ، *خودخواهی* ، *حسادت* ، *بی‌حیائی* ، *حرص* ، *طمع* ، *شهوترانی* ، *هوسبازی* ، *غرور* ، *لجاجت* ، *مال‌پرستی* ، *تفاخر* ، *ربا* ، *ریا* ، *خشونت* ، *کینه* ، *عداوت* ، *اعتیاد* ، *بخل* ، *شرک* ، *کفر* ، *نفاق* ، *فحشاء* ، *فساد* ، *خیانت* ، *شرارت* .... خدایا؛ کمکم کن تا این *درهای آتش* را به روی خودم *باز* نکنم. *وَ وَفِّقْنِي فِيـهِ لِتِلاوَةِ الْقُـرْآنِ* (و در این روز و ماه، مرا به تلاوت قرآن موفق فرما،) *تلاوت* یعنی: *توجّه دائمی* به یک *واقعیت* یا *حقیقت بیرونی* و او را *إثبات* کردن و *نورانیت* آن را به *نمایش* درآوردن. مانند *ماه* که هر چند *دور زمین* می‌چرخد، اما *توجه* دائم آن به *خورشید* است و *بودن* او را *إثبات* و *نورانیت* او را *منعکس* می‌کند. مسلمان هم باید *نورانیت قرآنی* را که خداوند *قبل از آوردنش* به دنیا، در *فطرت* او *تعلیم* نموده: (الرَّحْمنُ. عَلَّمَ الْقُرْآنَ) و با *إنزال* و *تنزیل* توسط حضرت *خاتم الأنبیاء* صلی الله علیه و آله و سلم آن را به او *یادآوردی* کرده: {إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا *الذِّكْرَ* ... (حجر/۹)} را *دائما* برای *هدایت خود* و *اطرافیان* خود، به زیبائی *مطرح* کند. *يَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ* (اى آنکه *باران آرامش* حیاتبخش را بر قلب مؤمنان فرو می‌فرستی.)
👈واژه: ۲۰ 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام، ایمو، روبیکا @dr_ghofrani2
*دعای روز بیست و یکم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ؛ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِـــــكَ دَلِيلا* (خدايا؛ در اين روز و ماه، مرا براى رسیدن به رضایتت، راهنمائیم کن،) ظاهراً *مهمترین شرط* ورود به *بهشت لقاء* آنهم در جمع *بهترین عباد،* رسیدن به مقام *رضایت دو طرفه* است. زیرا قرآن می‌فرماید: وقتی (خودت) راضی و مورد رضایت (خدا هم) شدی، برگرد: *ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً* (فجر/۲۸) وقتی *انسان* با چیزی، *موافقت* دارد و *هیچ اعتراضی* هم ندارد، یعنی از آن *راضی* است. اما تمام *افراد راضی* به *دو گروه* تقسیم می‌شوند: گروه اول: با اینکه شاید ظاهراً *مذهبی* هم باشند اما با سرگرم بودن با *ظواهر دنیا* و *عناصر مادّی* آن *موافق* اند و هیچ *اعتراضی* هم ندارند و کودکانه خوش‌اند: .. *أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ؟* (توبه/۳۸) گروه دوم: افراد عاقل و مؤمنی‌اند که *إراده خالق* خود را *عالمانه* و *حکیمانه* می‌دانند و *تسلیم* اویند و از *هر امانت* و هر *وضع* و *شرائطی* که *نظام الهی* یا *نظام اسلامی* برایشان *مقدّر* کنند، *موافق* و *شاکر* اند و *کمترین اعتراضی* ندارند: .. *رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ* .(توبه/۵۹) خدایا؛ *رضايتِ تو* در *چیست؟* و من *چگونه* باید به *آن* برسم؟ *اولاً:* قرآن می‌فرماید: باید با *خودشناسی* به *خداترسی* برسی و *أهل ایمان* و *أهل عمل صالح* شوی (و *عامل* هیچگونه *فسادی* نباشی) تا حتماً به *رضایت دو طرفه* برسی: *و إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ* ... *رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ* وَ *رَضُوا عَنْهُ* ذلِكَ لِمَنْ *خَشِيَ رَبَّهُ* (بینه/۸) *ثانیاً:* قرآن می‌فرماید: اگر مؤمنانه از *مودّت* و *دوستی* با *دشمنان خدا و رهبر الهی* بپرهیزی (حتی اگر پدر، پسر، برادر یا بستگانت باشند)، تو *مؤمن حقیقی* و مورد *حمایت الهی* و *بهشتی* و *رستگار* هستی و به *رضایت دو طرفه* رسیده‌ای: لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ *يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ* وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ في‏ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ وَ *أَيَّدَهُمْ* بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ .... *رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ* وَ *رَضُوا عَنْهُ* .... (مجادله/۲۲) پس *من* (با هر جنسیت و خصوصیاتی که دارم) اگر *عاقلانه* و *مؤمنانه* در *مسیر حقّ* قرار بگیرم و به ایفاء *همان نقشی* که *مطلوب خالق* من است و او برای آن مرا *آفریده* بپردازم و *وظایف* و کارهای *خداپسندانه‌* را انجام دهم، قطعا به *رضایت دو طرفه* و *رضایتمندانه‌ترین زندگی جاودانه* می‌رسم: *فَهُوَ في‏ عيشَةٍ راضِيَةٍ* (قارعه/۷) *وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلا* (و در اين روز و ماه براى شيطان، *تسلّط* و *حاکمیتی* بر من‏ قرار مده،) خدایا با *آیات مکرر* و *نورانی قرآن* باور دارم که اگر *نگاهم قرآنی* باشد و از خودم *ضعف* و *چراغ سبز* نشان ندهم، و *وساوس* و *شایعات* را باور نکنم، هیچ *شیطان* جنّ و انسی، هرگز بر من *تسلّط* پیدا نمی‌کند: *وَ قالَ الشَّيْطانُ* ... *ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ* ... (ابراهیم/۲۲) پس خدایا؛ در این روزهای باقیمانده *این ماه مبارک* به من *عنایت* کن تا با *همه جوارح* خودم *روزه* بگیرم و در *محضر تو* بکوشم *نفسانیت* و *شهواتم* را *عاقلانه مهار* کنم و از *خودخواهی* و *تنبلی* و *حسادت* و *کینه* و از *هر کار غیر مجاز* و از هر *گناه* و هر *رذیلتی* و از هر کار *دشمن‌خواه* و *کافرپسند* و *منافقانه‌ای* گریزان باشم، تا از *نفوذ* و *تسلّط* شیاطین وسوسه‌گر و خنّاسان حیله‌گر برای همیشه در *امان* بمانم. *وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِي مَنْزِلا وَ مَقِيلا* (و بهشت را منـــزل و آسايشگاه من قرار ده،) حضرت *أمیرالمؤمنین* صلوات الله علیه می‌فرمایند: *فقط* آنهائی به بهشت می‌رسند که با *نفس* خود *مبارزه* کنند. زیرا آن *بهشت زیبائی‌های دل‌أنگیز،* میعادگاه *پاکان* و *صالحان* و *نیکانی* است فقط دنبال *خوبی* و *پاکی* هستند و از هر *ناپاکی* و *معصیت* و *رذالت* و *شرارتی،* با تمام وجود *نفرت* دارند. خدایا؛ چنین *معرفت* و *ایمان* و *همّتی* را روزی من قرار ده تا با روسفیدی به *بهشت رضوان* تو برسم. *يَا قَاضِيَ حَوَائِــــــجِ الطَّالِبِـينَ* (اى برآورنده حاجات خواهندگان پیگیر.) 👈واژه: ۲۱ 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام، ایمو، روبیکا @dr_ghofrani2
*دعای روز بیست و دوم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أَبْوَابَ فَضْلِكَ* (خدايا در اين روز و ماه درهاى فضلت را به روى من بگشا،) نکته۱: هر *گشودنی* برای *دو منظور* است. اول: *دستیابی* به *ذخایرِ ارزشمند* (مثل: کشف گنج یا کشف رازهای علمی ...) دوم: برای *رفع موانع نامرئی.* (مثل: رفعِ غم و غصه و ابهام در نزاع‌ها) اگر *أبواب فضل الهی* که سرشار از *نور* و *بصیرت* و *معرفت* اند برایم باز و در *جان* من *جاری* ‏‌شوند، پشت هر *زحمتی* چندین *رحمت* می‌بینم و *مسائل* را *حل* و از تمام *موانع* (که فقط برای *آزمایش* اند،) با *توکّل* و *امید* عبور می‌کنم. نکته۲: *کلید* تمام *تفضلات الهی* فقط *دعا* است. لذا *أمیرالمؤمنین* صلوات الله علیه در *نامه ۳۱* می‌فرمایند: خدا *کليدهای خزائنش* را در *دست تو* گذارده و از تو خواسته تا از او بخواهی پس *با دعا درهای نعمت خدا* را بگشا: *جَعَلَ فِي يَدَيْكَ مَفَاتِيحَ خَزَائِنِهِ ... اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ* نکته۳: *فضل* به *شرائطی* می‌گویند که *بیش از نعمت معمول* به فرد *امانت* می‌دهند که از یکسو *مسئولیتِ‌ِ* او و از سوی دیگر *امکان رشدِ* او را *بیشتر* می‌کند: *تفَضّلات* الهی، *دو دسته‌اند:* اول: *تفضلاتی* که *اُمت* را از *آسیب‌ها* حفظ می‌کند: *فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرينَ* (بقره/۶۴) یا: *لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَليلاً* (نساء/۸۳) دوم: *تفضّلاتی* که به *افراد لایق* می‌دهند. مثل: *ولایت* حضرت *آصف برخیا* در انتقال تخت بلقیس: *قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَني‏ أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ* (نمل/۴۰) یا توانائی‌هائی که به *حضرت داود* علیه السلام داده شد: *وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً* (سبأ/۱۰) *فضل الهی،* جایزه *مؤمنین صالح* است: *لِيَجْزِيَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ* (روم/۴۵) ضمنا *همه* مجازند *فضل خدا* را بخواهند: *لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ* (بقره/۱۹۸) زیرا *هر فضلی* فقط در دست خداست: *قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ* (آل‏عمران/۷۳) *مؤمنین* فضل الهی را *باید* بجویند: *وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ* (جمعه/۱۰) *توجّه:* اولا: هیچ فضیلتی *امتیاز* نیست و نباید عامل *تفاخر* باشد اما باید در *رفتار* فرد *دیده* شود. مثلا: در زمان *طلاق‌* طرف *با تقواتر* باید *فضل* خود را نشان دهد: *لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ* (بقره/۲۳۷) ثانیاَ: اگر فردی *فضل الهی* را *ابراز نکند* و *بُخل* بورزد و به *تعهد* خود عمل نکند *مجازات* می‌شود: *مِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ* فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ، *بَخِلُوا بِهِ* ... (توبه/۷۵ تا ۷۷) نکته۴: برای *گشایش* در کارها علاوه بر *کلید* باید *أَبْوَاب* آنرا هم بشناسیم. مثلا: *ازدواج اسلامی* (شاید) *اولین باب تفضّل الهی* است و *پذیرفتن امامت* مهمترین *باب تفضّل علم الهی* است: *و عَلِیٌّ بابُها،* یا: *ظهور آخرین حجّت* در کعبه، *تنها باب* حاکمیت عدالت و أمنیت در *تمام جهان* است: *أَیْنَ بابُ اللَّهِ الَّذى مِنْهُ یُؤْتى؟* (دعای ندبه) *وَ أَنْــزِلْ عَلَـــيَّ فِيهِ بَرَكَاتِــكَ* (و بركاتت را بر من نازل فرما،) *بركت،* هر *زمان* ، *مکان* ، *موقعیت* و *شرائطی* است که آنرا *فرصت‌* و *غنیمت* برای *خودسازی* و *اصلاح* و بالابردن *لیاقت* خودم *بدانم.* مثل: برکت *سلامتی* ، *بیماری* ، *جوانی* ، *مسلمانی* و *محب أهل البیت* بودن و *سَحَرها* و *شب قدر* و *دعا* و *ذکر* و *قرائت قرآن* و *دقت در مفاهیم آن* و در *اُمتِ آخر الزمان* و *نظام اسلامی* و *نزدیک صبح ظهور* بودن ... و هزاران *فرصت* گرانقدر دیگر. *وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِكَ* (و خدایا؛ مرا در آنچه رضایت تو را برایم واجب می‌کند موفّق ساز،) *مُوجِبَاتِ مَرْضَاتِكَ* یعنی: کاری کنم که *تو* حتماً از من *راضی* شوی. اینکه عاقلانه *مخلوقیتم* را بفهمم و *خالقیت تو* را در عمل *تصدیق* کنم و زندگیم را با تعالیم *قرآن* و *سنّت أهل البیت* تطبیق دهم و به تمام احکام *شرعی* عمل کنم و همواره *مؤمن* و *صالح* و *حق‌طلب* باشم زیرا: *إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ* ... *رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ* ... (بینه/۸) *وَ أَسْكِنِّي فِيهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِكَ* (پس خدایا؛ مرا در متن بهشت‌هايت جايم ده،) *يَا مُجِيبَ دَعْــــوَةِ الْمُضْطَرِّينَ* (اى برآورنده تقاضای پناه جویان درمانده‏.) 👈واژه: ۲۲ 🔻 ما را می توانید در رسانه های
*دعای روز بیست و سوم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ اغْسِلْــــنِي فِيهِ مِنَ الذُّنُــــوبِ* (خدايا در اين روز و ماه، از گناهان ــ فردی ــ شستشويم ده،) *غسل* برای *پاک کردن* است که برای *دو منظور* حتماً *واجب* است. اول: برای *پاک کردن جوارح* خود از *جنابت درونی* برای *إقامه* نماز: .... *إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ* (مائده/۶) دوم: برای *پاک کردن بدن* خود از *جنابت بیرونی :* *... فَاغْسِلُوا .... إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً* (مائده/۶) اما *ذنوب* (که با *خطا* و *جُرم* و *إثم* و ... فرق دارند)، *بدرفتاری‌های فردی* و *کارهای* غیر مجاز و *تخلّفات خودخواهانه* و *حُرمت‌شکنانه‌‌* انسان‌اند که او با *آگاهی در محضر خدا* آنها را مرتکب شده و *عوارض زشتِ* آن از *زندگی* او جدا نمی‌شوند و این *سوءسابقه،* همیشه او را *دنبال* می‌کند و چون در ارتباط *فرد با خدا* رخ داده‌اند، لذا *آمرزش* آنها فقط به دست خداوند است: *إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً* (زمر/۵۳) *نکته اول:* با اینکه خداوند *تمام گناهان فردی* افراد را به *شرط توبه‌* می‌آمرزد و فرموده: *هیچ بنده گنهکاری* نباید از آمرزش خود، *نا امید* باشد: قُلْ: *يا عِبادِيَ* ... *لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ* ... (نساء/۴۸) اما همه باید بدانند که *شرک* تنها گناهی است که *بخشیدنی* نیست: *إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ* ... (نساء/۴۸) (که باید از خودم بپرسم: *مگر شرک* چه *چرکی* است که *پاک‌شدنی* نیست؟) *نکته دوم:* چون *ذنوب* مربوط به *رفتار* اند و *باطن* انسان را *آلوده* و *کثیف* می‌کنند (و کاری به بدن او ندارند)، پس *اغْسِلْنِي فِيهِ مِنَ الذُّنُوبِ* یعنی: خدایا؛ آن *ناپاکی‌های علمی* و *ذهنی* و *محاسباتی* مرا که باعث *زنگار قلب* من شده‌اند و ارتباط مرا با *غیب* مسدود و مرا از *بصیرت* و *الهامات غیبی* و از *لذت عبادت* محروم کرده‌اند، *پاک* کن. *نکته سوم:* باید بدانم که لازمه *إجابت* این دعا اینست که از *گذشته* خود *استغفار* و *توبه* کنم و *متعهّد* شوم که از این به بعد، *نگاهم* را با *موازین عقلی* تنظیم کنم و *باورهای ذهنی* خود (که گاهی خودخواهانه زیر پایم می‌گذارمشان) را به *باورهای قلبی* تبدیل کنم و *همه مسائل* فردی و خانوادگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسیم را با *معیارهای قرآنی* حل کنم و هر چیزی را فقط از منظر *حق* ببینم و از *ظاهربینی* و *سطحی‌نگری* و *خودخواهی* و *هوسرانی* و *دنیاگرائی* و *حرص* و *حسد* و *دل بستن به مکتبهای بشری* دست بردارم. *وَ طَهِّرْنِــــــي فِيهِ مِنَ الْعُيُـــــوبِ* (و در این روز، از هر عيب ـ گفتاری و رفتاری و اخلاقی ـ پاكم كن،) نکته۱: *ذُّنُوبِ* فقط *رفتاری* اند، اما *عُيُوبِ،* آن *خصلت‌های زشتی* مثل: *هواپرستی* و *دروغ* و *بخل* و *حسد* و *حرص* و *حقارت* و *تکبّر* اند که *ریشه نفسانی* دارند و مانع *رشد انسانی* و *تکامل معنوی* انسان‌اند. نکته۲: چون این صفات *نفسانی* اند، لذا خودشان، *گناه* نیستند، اما اگر انسان دائماً *مراقب* ظاهر و باطن خود نباشد و *نفسانیت* او بر *عقلانیتش* غلبه کند، این صفات زشت، در *گفتار* و *رفتار* او *نمایان* و او را به *انواع گناهان* و انواع *خیانت* و *جنایت* می‌کشانند. نکته۳: بدون *خودشناسی قرآنی،* انسان هرگز نمی‌تواند *عیوب* خودش را به درستی *بشناسد.* نکته۴: فرموده‌اند: خوشا به حال آنکه *پرداختن به رفع عیوب خودش* او را از *عیبجوئی دیگران* منصرف کند. پس خدایا؛ *معرفت عاقلانه* و *اراده مؤمنانه* برای *خودشناسی* به من *عطا* کن تا *لحظه‌ای* از خودم *غافل* نشوم و *عیوب نفسانیم* را درست *بشناسم* و با *مراقبت دائم،* از *بروز* و *ظهور* آنها در گفتار و رفتار و اخلاق و مواضعم، *جلوگیری* کنم و در پیشگاه تو *روسفید* باشم. *وَ امْتَحِنْ قَلْــبِي فِيهِ بِتَقْـــوَى الْقُلُوبِ* (و در این روز و ماه، قلبم را برای تقوا با حوادث خاص، خالص کن،) نکته۱: *امتحان* آن *حوادث سخت و خاصی* اند که *فلزات گرانبها* را با آنها، *خالص* می‌کنند و بر *میزان مقاومت* و *صبر* آنها می‌افزایند. نکته۲: *مرکز* (روح) انسان، *قلب* اوست که اگر *سالم* و با عالم *غیب* در *ارتباط* نباشد انسان هرگز نمی‌تواند با قلبش، *تعقّل* و *تفقّه* کند: *لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها* (اعراف/۱۷۹) نکته۳: *تقوا* یعنی: *رعایت* کردن *چراغ قرمز* یا *چراغ سبز خدا* در انجام *هر کاری.* یعنی: با هر چراغ قرمز *حرام شرعی* بایستم و با هر چراغ سبز *حلال شرعی،* بروم. خدایا؛ مرا با *حوادث ویژه* چنان *خالصم* کن که از *حلال‌ها* و *حرام‌های شرعی* هرگز *تخلّف* نکنم و در *صراط مستقیم تو،* همواره *مقاوم* و *صبور* باشم. *يَا مُقِيــــــــــلَ عَثَـــرَاتِ الْمُذْنِبِينَ* (اى صرفنظرکننده از لغزشهاى گنهکاران.)