آرامشی به سمت پریشانی اش نبود
آتش لباس در خور عریانی اش نبود
از شب چکیده بود و زمین سجده اش نکرد
این حادثه به طاقت پیشانی اش نبود
آوازی از سکوت غزلهای کهنه داشت
دیگر دلی برای غزلخوانی اش نبود
برگشت تا به ماه و سفر اقتدا کند
اما دگر مجال پشیمانی اش نبود
صبحی رسیده بود به آبادی جنون
حالا دگر تصور ویرانی اش نبود
#مرضیه_موفق_شورچه
#خرداد1377
https://eitaa.com/Goghnooos