eitaa logo
فتـــح قلّه‌ها بسوی ظهور
1.1هزار دنبال‌کننده
796 عکس
421 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
👈خلاصه صحبت آقا در مورد جریان مقاومت در منطقه: ما شیشه عطریم! بگویید به سنگ! 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
💢 فهم مقاومت در آیینۀ نزاع دو تاریخ [یکم]. یکی از مهم‌ترین سرچشمه‌های فکریِ ایجاد تنبّه و تذکّر نسبت به این‌که تولّد انقلاب اسلامی، موجب واژگون‌شدگیِ چرخ تاریخ و سیر تحوّلات اجتماعی و به‌حرکت‌درآوردن آن در مسیر معکوس گردید، استاد بزرگوار ما، دکتر کچویان است(از جمله، نگاه کنید به: کندوکاو در ماهیّت معمایی ایران، ص۸). ایشان در قالب علم اجتماعی، مسألۀ یادشده را بیان و ریشه‌شناسی کرد و در نهایت، به طرح متفاوتی از فلسفۀ تاریخ دست یافت. در اینجا بود که دریافتیم باید برای این انقلاب، نوع متفاوتی از «فلسفۀ تاریخ» را پدید آورد؛ چراکه این انقلاب، جابجایی بزرگ در آدم و عالَم به وجود آورده و دیگر نمی‌توان در چهارچوب چشم‌اندازهای نظریِ رایج، به فهم و پیش‌بینی آن همّت گمارد و حقایق مکتوم را درک کرد. پیش از ایشان، علامه مطهری - رضوان‌الله‌تعالی‌علیه- از عهدۀ بیان و تحلیل این خودآگاهی معرفتی برآمده بود و رگه‌های بسیار تعیین‌کننده‌ای را دربارۀ آن آشکار ساخته بود که نقطۀ آغاز فهم قدسی از انقلاب اسلامی و تاریخ پساانقلابی به شمار می‌آید. این در حالی است که نیروهای سکولار، هیچ‌گاه به این حقیقت نظری که در آیینۀ واقعیّت، متجلّی شده بود، اعتنا نکردند و از محاسبات و معادلات تجدّدی نگسستند. این‌چنین است که همواره در طول دهه‎های گذشته، با دو گونه فهم از انقلاب و تحوّلات آن روبرو بوده‌ایم و حاکمیّت و عرصۀ فکری، معرکۀ نزاع و تقابل این دو فهم متعارض بوده است. این‌که چه کسی انقلابی یا غیرانقلابی است را باید در ضریب وفاداری‌اش به هر یک از این دو فهم، جُست و از این منظر، موقعیّت و جغرافیای او را شناسایی کرد؛ نه بر اساس معیارها و مرزهای سیاسی که نیروهای سطحی‌نگر و قدرت‌مدارِ وادی سیاست، آنها را می‌آفرینند و رسمیّت می‌بخشند. چه‌بسا کسانی در درون جریان اصول‌گرایی که خویش را انقلابی می‌انگارند، اما نسبت به این فهم، بیگانه هستند و در چهارچوب تجدّدی، انقلاب را فهم می‌کنند. [دوم]. سخنان رهبر معظّم انقلاب دربارۀ وضع سوریه و مقاومت و ایران، برخی را متعجّب ساخته است که ایشان چگونه با «قطعیّت» و «حتمیّت» دربارۀ تحوّلات منطقه و جهان، اظهارنظر می‌کنند و این‌چنین، زنجیرۀ رویدادهای آینده را جزمی و محتوم می‌انگارند. خاستگاه این داوری‌های پیامبرگونه چیست و چرا ایشان دربارۀ آینده‌ای که به‌شدّت شکننده و درهم‌پیچیده و رنگ‌پذیر است و متغیّرهای متعدّدی در صورت‌بندی آن مدخلیّت دارند، این‌گونه جزمی و قطعی، نظر می‌دهند؟! باید این فهم را به همان فلسفۀ تاریخی که از آن سخن به میان آمد، ارجاع داد و در سایۀ آن، موجّه انگاشت. این فلسفۀ تاریخ، تاریخ تجدّدی را در پایان راه خویش تصویر می‌کند و تاریخ دینی را غالب و حاکم می‌انگارد و انقلاب اسلامی را همچون نقطۀ شروع، یک فصل جدیدِ تاریخی قلمداد می‌کند. تاریخ تجدّدیِ غالب، به زیر کشیده شده و دیگر توان ایستادن و استعمارگری و بسط و سیطره ندارد و می‌رود که تمام بشود. نظریۀ شرقی‌شدن قدرت نیز همین سخن را می‌گوید و به یک چرخش تاریخی اشاره دارد. البته این چرخش، بسیار دشوار است، اما آنچه که در طول صد سالۀ اخیر در درون عالَم اسلامی به وقوع پیوسته، حاکی از تثبیت‌شدگی این چرخش است. ما در متن یک پیچ تاریخی قرار گرفته‌ایم و به هر سو که می‌نگریم، قطعه‌های تکمیل‌کنندۀ آن را مشاهده می‌کنیم. این قطعه‌ها در ذیل آن فلسفۀ تاریخِ قدسی، معنا می‌یابند و یک چشم‌انداز متمایز را ترسیم می‌کنند. [سوم]. و اما قطعه‌های مخالف و نقیض، نمی‌توانند این سیر تاریخی را تغییر بدهند و پیچ تاریخی را با امتناع روبرو سازند. ما از وضع امتناع، عبور کرده‌ایم و دورۀ امکان‌ها و گشودگی‌ها فرارسیده است. هر آنچه که به‌عنوان قطعه‌های تاریخیِ معارض و متضاد، جلوه‌گر می‌شوند، تلاش‌هایی هستند برای ممانعت از تحقّق پیچ تاریخی، اما در عمل و در بلندمدّت، ناکام و علیل هستند و نمی‌توانند پیچ تاریخی را ببلعند. ممکن است ما با تأخیر روبرو بشویم و یا نیروهای تاریخی، جایگزین بشوند و در درون عالَم اسلامی، نیروهایی به قدرت فزون‌تر و کنشگری فراتر دست یابند، اما در کلّیّت این تاریخ، تغییری حاصل نخواهد شد. این تاریخ از جهت این‌که پُرحادثه و نوسانی است، لرزان است، اما این واقعیّت‌ها، جزئی و موردی هستند و نمی‌توانند تقدیر تاریخی را دگرگون کنند. در سطح کلّیّت تاریخی و برآیندها و افق‌ وسیع، باید از «تاریخِ بی‌بازگشت» سخن گفت و تجدّد را در معرض زوال و فنا انگاشت و باور کرد که عهد قدسی، در حال برآمدن در گسترۀ جهانی است. آنان که اسیر جزئیّات و تلاطم‌های روزمرّه و قطعه‌های لرزان می‌شوند، نمی‌توانند سیر حرکتِ حتمیِ مبتنی بر فلسفۀ تاریخِ دینی را درک کنند. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🦅🦅🦅ঊঈ═┅─
👈توهین بی‌شرمانه یک به اقوام ایران ! ایجادِ و ضد امنیتی !!؟ امیر حیات‌مقدم نماینده ماهشهر در اقدامی خارج از ادب و امنیت ملی به مردم محروم قوم شریف در اهانت کرده و را از این مردم محروم و مستضعف بهتر خطاب کرد! داستان از این قراره که این استان با وجود دارا بودن منابع فرآوران طبیعی از جمله ۲۵درصد نفت و گاز کشور ۱۰درصد آب‌های شیرین و هزاران هکتار خاک مرغوب ! با اجازه استفاده از حقوق خود را نیافته‌اند و تمام این منابع در اختیار استان‌های بزرگ قرار گرفته است! و در نتیجه از شدت فقر و بیکاری مجبور می‌شوند به شهرهای اطراف جهت کارگری مهاجرت کنند و اینگونه وقیحانه مورد اهانت قرار بگیرند ! این که در راستای ایجاد اهداف صهیونیست و شکاف قومیتی صورت گرفته زمانی دردناک می شود که بدانیم آب آشامیدنی برخی شهرهای خوزستان و حدود ۳میلیون نفر از جمعیت جنوب کشور و هزاران هکتار زمین کشاورزی در خوزستان از جمله حوزه نمایندگی فرد اهانت کننده از طرف تامین می‌شود ولی مردم خود کهگیلویه اجازه هیچگونه بهره برداری از منابع خود را ندارند و به‌صورت عجیبی اجازه برداشت آب به همین مردم صاحب آب داده نمی شود! حتی برای آب آشامیدن شهرهای و نیز محکوم به عدم برداشت از منابع آب جاری خود شدند ( ) ! 👈این ماجرا در فلات مرکزی کشور نیست مشابه فراوان دارد و باید جلوی این افراد و این اظهارات ضد قومیتی گرفته شود. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🦅🦅🦅ঊঈ═┅─
فتـــح قلّه‌ها بسوی ظهور
👈به نظر می‌رسد دشمن صهیونیستی تمرکز عجیبی بر روی در ایران گذاشته و تلاش دارد این تکیه گاه مهم و بزرگ میهن را با توهین‌های مکرر و اخبار رسانه‌ای مشکوک در حجم بالا ، از حاکمیت دل زده کند! تا این قوم شریف و اصیل ایرانی با حاکمیت مرکزی زاویه‌دار شوند ، چرا که در طول تاریخ همیشه قوم لر حامی حاکمان صالح و نجیب بوده‌اند و امثال سردار اسعد بختیاری و شیر زنی چون بی بی مریم ثابت کردند که بدون چشم داشت برای استقلال کشور جنگیدند و صندلی قدرت را به دست گرفتند ولی مصادره نکردند آن را تحویل دادند ! حتی در تعداد شهدای دفاع مقدس نسبت به جمعیت ، استان رتبه یک کشور را دارد که خود گواه غیرت و شجاعت و حمایت کامل این قوم از وطن است. 👈با این اوصاف اخیرا می‌بینیم در اخبار روزهای گذشته که متاسفانه فیک نیوزها و برخی رسانه‌های انقلابی و خبرگزاری‌های ملی خواسته یا ناخواسته همسو با دشمن پوشش دادند شاهد سناریویی عجیب بودیم ، روزانه چندین قتل و جنایت در مناطق مختلف کشور صورت می‌گیرد ولی حجم گسترده پوشش یک خبر قتل در برخی استان‌های لرنشین حیرت انگیز بود و جای تامل دارد ! این در حالیست که استان‌های لرنشین از نظر امنیت رتبه‌های اول کشور را دارا هستند ولی پوشش گسترده چنین اخباری قطعا با هدف ایجاد شکاف است ولاغیر. اکنون نیز می بینیم نمایندگان برخی استان‌ها(نظیر امیر حیات‌مقدم)و حتی فعالین و رسانه‌ها و حتی برخی مراکز تلویزیونی نیز به این قوم حمله‌ور شده‌اند ! و اخبار گاهاً کذب و نادرستی را به این قوم شریف نسبت می دهند! باز در لایه‌های نفوذی مدیریت کلان که نگاه کنیم به صورت حیرت انگیزی در توزیع عدالت ، این قوم شریف و اصیل بی بهره مانده‌اند ، از سدسازی‌های مخرب در استان‌های ، کهگیلویه و بویراحمد و و انتقال آب آن به مانند یزد و اصفهان و قم گرفته تا کوچ اجباری مردم این مناطق به فلات مرکزی و مناطق جنوبی برای کارگری در صنایع ... همه و همه نشان دهنده این است که تلاش‌هایی در راستای شکاف این قوم اصیل با حاکمیت در حال شکل گیری است ، بنابر این ضمن هشدار به مقامات جهت جلوگیری از این روند خطرناک و عدم توزیع عادلانه ثروت در این مناطق باید نسبت به اظهارات که این عزیزان هموطن را از اسرائیل بدتر خطاب کرد! واکنش تندی نشان داد و برخوردی در خور یک قوم بزرگ با او داشت و از این مسئله به راحتی گذر نکرد تا قلب‌های رنجیده مادران و پدران و جوانان غیور قوم بزرگ و اصیل و غیرتمند لر بیش از این جریحه‌دار نشود. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🦅🦅🦅ঊঈ═┅─
۱. برهنگی و خوانندگی یک زن در پخش زنده‌ و عمومی یک کنسرت مجازی. ۲. در دهه‌ی نود در تهران نیز از «یک زن» آغاز شد که روسری‌اش را بر چوب گذاشت. اینک به «بیش از ده درصد» رسیده. ۳. «زنجیره‌ی دیگر»ی از آغاز شده. مقصد این چرخه‌های موازی، استحاله است. ۴. نهادهای امنیتی، بیدارند؟! 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🦅🦅🦅ঊঈ═┅─
💢 مدیریت خاموشی؛ دو رویکرد متناقض 👈رویکرد اول: وقتی ما از مدیریت خاموشی‌ها صحبت می‌کنیم دو اقدام را مدنظر داریم: ١. حداقل‌سازی ساعات خاموشی همراه با اعلام برنامه خاموشی به عنوان راهکار موقت و کوتاه‌مدت. ٢. افزایش ظرفیت تولید برق با اقداماتی نظیر ساخت نیروگاه‌های جدید یا افزایش ظرفیت نیروگاه‌های موجود، به‌روزسازی تجهیزات فنی تولید و انتقال برق و حداقل‌سازی اتلاف و هدررفت برق در شبکه تولید و توزیع، تنوع‌بخشی منابع تولید برق و استفاده از فناوری‌های جدید و... به عنوان راهکاری میان‌مدت یا بلندمدت. طبیعتاً در راهکارهای ما حرفی از افزایش قیمت و گرانسازی جهت مردم نیست، گرچه آگاه‌سازی مردم و راهکارهای فرهنگی برای این هدف را لازم می‌دانیم. در این رویکرد نتیجه ، رفع و حل اصل مشکل خاموشی و پاسخ به همه نیاز مصرفی برق همراه با نفی مصرف مسرفانه و غیرمعمول است که در بند۶ اصل۴٣قانون اساسی بر آن تأکید شده است. 👈رویکرد دوم: مدیریت خاموشی با گرفتن قدرت مصرف مردم بخاطر هزینۀ بالای برق و عدم توان پرداخت هزینه آن است. گرچه حامیان این رویکرد از نیروگاه‌سازی نیز صحبت می‌کنند اما راهکار اصلی و تأکید آن‌ها با ادبیات‌های مختلف حول گران‌سازی برق است. این رویکرد، به اصل مسأله خاموشی پاسخ نمی‌دهد بلکه صرفاً صورت مسأله آن را پاک می‌کند. در این رویکرد خاموشی‌ها که ناشی از ناکافی بودن زیرساخت‌ها و میزان تولید برق بوده و به‌صورت غیراختیاری و از سوی دولت انجام می‌شده جایش را به خاموشی اختیاری که توسط خود مردم اجرا می‌شود و ناشی از عدم توان پرداخت هزینه‌های مصرف برق است، می‌دهد و با کاهش شدید میزان مصرف معمول و طبیعی برق، دیگر کمبود برقی رخ نمی‌دهد که نیاز به توسعه زیرساخت‌های آن باشد. در حقیقت این الگوی مصرف جدید خانوارها ناشی از یک رفتار مصرفی صحیح و بهینه همراه با بهره‌وری بالای لوازم برقی نیست بلکه ناشی از ناتوانی مالی در پرداخت هزینه‌هاست. ✔ پس در این رویکرد خاموشی رفع نمی‌شود بلکه جهت آن از دولت به مردم تغییر می‌کند و بدین ترتیب آمارها با خوشحالی کاهش یا صفرشدن خاموشی دولتی را ثبت می‌کنند درحالی که خاموشی مردمی و اختلال در زندگی مردم نیازی به ثبت و گزارش آماری ندارد. به بیان اقتصادی طرفداران رویکرد اول به دنبال تقویت طرف عرضه و کاهش مصرف غیرضرور و اسرافی در سمت تقاضا هستند اما طرفداران رویکرد دوم به دنبال کنترل افراطی طرف تقاضا از طریق سلب قدرت خرید مصرف‌کننده هستند تا مانند آلمان به الگوی تراز تولید و مصرف برق برسند و مدیریت خاموشی به سبک آلمانی اجرا شود. در رویکرد دوم گزارش‌ها خبر از کاهش مصرف برق توسط مردم و به اصطلاح واقعی شدن مصرف به دنبال واقعی شدن قیمت برق می‌دهد در حالی که در واقعیت، کاهش مصرف برق به دنبال جبر قیمتی است نه اختیار مصرف‌کننده و صرفاً برای زنده ماندن است نه زندگی کردن. به این ترتیب رویکرد اول به دنبال است اما ماحصل رویکرد دوم خاموشی پایدار است. در رویکرد دوم صرفاً توپِ خاموشی از زمین دولت به زمین مردم می‌افتد در حالی‌که از مقدمات و الزامات اجرای اصل ٢٨ (حق شغل) و اصل ٣١ (حق مسکن) قانون اساسی، تأمین انرژی پایدار از جمله برق برای نیازهای طبیعی و معمول خانوار، صنعت، کشاورزی، خدمات و نهادها و دستگاه‌های حاکمیتی توسط دولت است. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🦅🦅🦅ঊঈ═┅─
سلام دوستان عزیز، امیدوارم حالتون خوب باشه. امروز می‌خوایم درباره موضوعی صحبت کنیم که خیلی مهمه: 👈 سوریه، آیینه عبرت ایران. اگه به سوریه نگاه کنیم، می‌بینیم کشوری که یه زمانی قطب گردشگری و اقتصاد منطقه بود، حالا به یه ویرونه تبدیل شده. چرا این اتفاق افتاد؟ و مهم‌تر اینکه، آیا ایران هم ممکنه به چنین شرایطی برسه؟ 1. سقوط سوریه: از کجا شروع شد؟ سوریه کشوری بود که هم منابع زیادی داشت، هم موقعیت استراتژیک عالی. اما اعتراضات کوچیک و سوءمدیریت باعث شد دشمن‌ها وارد صحنه بشن. رسانه‌ها مردم رو تحریک کردن، اعتراضات رو به خشونت کشوندن و گروه‌های تروریستی رو قهرمان جلوه دادن. نتیجه‌ش شد نابودی زیرساخت‌ها، ترور دانشمندها و آوارگی مردم. 2. شباهت‌های شرایط ایران و سوریه متأسفانه بعضی مشکلات تو کشور ما هم دیده می‌شه که شباهت‌هایی با سوریه داره: مشکلات اقتصادی: تورم، گرونی و شایعاتی که مردم رو خسته کرده. نفوذ دشمن: دشمن‌ها دارن از اختلافات قومی و مذهبی سوءاستفاده می‌کنن تا وحدت ملی ما رو خراب کنن. جنگ رسانه‌ای: دشمن تو رسانه‌ها خیلی قویه، و داره تاثیر می‌ذاره، در حالی که ما هنوز تو این زمینه ضعیف عمل می‌کنیم. اگه این مسائل رو جدی نگیریم، ممکنه دشمن بتونه نقشه‌هاش رو عملی کنه، همون‌طور که تو سوریه انجام داد. 3. امنیت، خط قرمز ایران امنیت مهم‌ترین چیزیه که یه کشور می‌تونه داشته باشه. وقتی امنیت نباشه، نه اقتصاد می‌مونه، نه فرهنگ، و نه حتی زندگی عادی مردم. دشمن از همه ابزارهاش استفاده می‌کنه: از گروه‌های تروریستی گرفته تا و تحریک داخلی. ما باید حواسمون باشه که امنیت کشورمون رو دست کم نگیریم. 4. وظیفه ما چیه؟ برای اینکه جلوی این خطرها رو بگیریم، باید چند تا کار اساسی انجام بدیم: آگاهی‌بخشی: مردم باید بدونن دشمن چه نقشه‌هایی داره و خطر رو جدی بگیرن. جهاد تبیین تو این زمینه خیلی مهمه. تقویت اقتصاد: دولت باید روی تولید داخلی کار کنه و وابستگی به نفت رو کم کنه. : اقوام و گروه‌های مختلف کشور باید کنار هم باشن. اختلافات داخلی بهترین سلاح دشمنه. ( مثلِ آقای امیرِ حیات‌مقدم نباشیم که خود یک نظامی است اما از بصیرتِ کافی برخوردار نیست و در اقدامی خارج از ادب و به مردم محروم قوم شریف در اهانت کرده و را از این مردم محروم و مستضعف بهتر خطاب کرد!!!) 5. پیام امید ایران ظرفیت‌های بزرگی داره، از منابع طبیعی گرفته تا نیروی انسانی متخصص. دشمن از این توانایی‌ها می‌ترسه و به همین خاطر همیشه دنبال اینه که ما رو تضعیف کنه. اما اگه زیر پرچم ولایت فقیه متحد بمونیم، هیچ خطری نمی‌تونه به ما آسیب بزنه. 👈حرف آخر به ما یه درس بزرگ داده: امنیت و اتحاد، ستون‌های اصلی یه کشور قوی هستن. اگه این دو تا رو حفظ کنیم و به توانایی‌هامون تکیه کنیم، هیچ دشمنی نمی‌تونه ما رو شکست بده. ولی اگه غفلت کنیم، ممکنه سرنوشتی شبیه سوریه در انتظارمون باشه. بیایید همه با هم برای ساختن ایرانی قوی‌تر و سربلندتر تلاش کنیم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ✍️قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈خیلی‌نزدیک (و در زمانِ انتخابات ) اتفاقات امروز را پیش‌بینی کرده بودند و محور اصلی کمپین انتخاباتی ایشان توجه ویژه به جوانانِ پُر استعداد، و احداث (خاصه صنایع حوزه نفت)؛ در شهرستان‌های چهارگانه‌ی حوزه انتخابیه دهدشت_چرام_بهمئی و لنده بوده است؛ تا مردمِ شریف دیارمان شاهد چنین گستاخی‌هایی از جانبِ امثالِ نماینده مردمِ ماهشهر نباشند... 👈و امیدواریم روزی کهگیلویه بزرگ از چنگال اهریمنِ ناعدالتی‌ها ناکارآمدی‌ها و تبعیضات، آزاد؛ و جوانانِ دیارمان نفسی آسوده بکشند، تا این‌چنین شاهد نباشیم امثالِ آقای حیات‌مقدم (که خود یک نظامی می‌باشند،اما از بصیرتِ کافی برخوردار نیست) در اقدامی خارج از ادب و به مردمِ مظلوم و محرومیت‌‌زده‌یِ قوم شریفِ در (خاصه مردم باصداقتِ طیبی و بهمئی) اهانت نموده ؛ و را از این مردمِ محروم و مستضعف و در عین‌حال شجاع و نترس، بهتر خطاب نماید!!!). 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
سلام علیکم امیدوارم حالتون خوب باشه امروز می‌خواهیم به سوالی که خیلی‌ها پرسیدن جواب بدیم: 👈چرا مقام معظم رهبری در مسائل اقتصادی کشور مستقیماً وارد نمیشن و رئیس‌جمهور رو عزل نمی‌کنن؟ برای این که جواب این سوال رو بدیم، باید اول کمی درباره ساختار کشور و مسئولیت‌هاش صحبت کنیم. در نظام جمهوری اسلامی ایران، کارها بین قوا تقسیم شده. مقام معظم رهبری مسئول هدایت کلی کشور هستن و روی سیاست‌های کلان نظارت دارند، اما کارهای اجرایی مثل تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و سیاست‌گذاری‌های روزمره، به دولت و رئیس‌جمهور مربوطه. پس وقتی می‌گیم چرا رهبری وارد نمی‌شن، باید بدونیم که این یک مسئولیت جدا از رهبریه. حالا در مورد ، اینطور میشه: طبق اصل ۸۹ ، رئیس‌جمهور از دو راه می‌تونه عزل بشه: 1. استیضاح در مجلس: اگر مجلس شورای اسلامی بخواد و به این نتیجه برسه که رئیس‌جمهور از نظر اجرایی یا سیاسی مشکل داره، می‌تونه رئیس‌جمهور رو استیضاح کنه. یعنی نماینده‌ها از رئیس‌جمهور سوال می‌کنن و اگر اکثریت مجلس رای بدن که دیگه رئیس‌جمهور قابل ادامه کار نیست، بعد این تصمیم به مقام معظم رهبری فرستاده میشه تا ایشون تایید کنن. بعد از تایید رهبری، رئیس‌جمهور باید از کار برکنار بشه. 2. نظر دیوان عالی کشور: در بعضی موارد اگر عملکرد رئیس‌جمهور مشکل‌ساز بشه یا برخلاف قانون عمل کنه، دیوان عالی کشور می‌تواند این موضوع رو بررسی کنه. اگر دیوان عالی تشخیص بده که رئیس‌جمهور نمی‌تونه وظایفش رو درست انجام بده، این مسئله به مجلس فرستاده میشه و باز هم باید مقام معظم رهبری تایید کنن تا رئیس‌جمهور عزل بشه. 👈چرا مقام معظم رهبری مستقیماً وارد نمی‌شوند؟ در نظام جمهوری اسلامی ما، هدف اینه که اختیارات تقسیم بشه و هیچ‌کس نتونه همه‌چیز رو در دست خودش بگیره. مقام معظم رهبری نظارت کلی دارند، ولی تصمیمات اجرایی باید از طریق دولت گرفته بشه. به همین دلیل رهبری هیچ‌وقت وارد مسائل اجرایی مثل عزل رئیس‌جمهور نمی‌شن و همیشه از طریق مجلس و دیوان عالی کشور پیگیری میشه. 👈حرف آخر: در نهایت باید بگم که مقام معظم رهبری همیشه در مسائل کلان کشور دخالت می‌کنن و کمک می‌کنن که کشور به درستی هدایت بشه. اما وقتی صحبت از مسائل اجرایی مثل عزل رئیس‌جمهور میشه، این باید از طریق مجلس و طبق قانون انجام بشه. رهبری همیشه از مسیر قانون و با احترام به رأی مردم عمل می‌کنن. خلاصه اینکه، رهبری نظارت می‌کنن، ولی هر کسی مسئول کار خودش هست و باید طبق قانون عمل بشه. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ✍️ قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
💢 قصه پرغصه منوّرالفکرها جناب در یادداشتی با عنوان "حکمرانی بی‌قِصه" چنین نگاشته‌ است: "هیچ سازمان و نظامی بدون قصه باورپذیر، دوام نمی‌آورد. بشار اسد اگر سقوط کرد چون سالها بود حزب بعث سوریه به پایان قصه خود رسیده بود؛ یعنی قصه‌ قدیمی‌اش دیگر باورپذیر نبود و بشار نیز نتوانست و نکوشید تا برای حکومت خویش و برای آینده سوریه قصه تازه‌ای خلق کند. به‌گمانم جمهوری اسلامی نیز سالهاست که دیگر قصه‌ای ندارد. قصه‌ای که بنیانگذار در سال ۱۳۴۲ نوشتنش را آغاز کرد و سپس مرحوم دکتر شریعتی نسخه مدرن آن را در دهه پنجاه خلق کرد، یک قصه دوجلدی شد که انقلاب ۵۷ روح و معنا و سپس شکل خود را از آن گرفت. آن قصه اکنون دیگر سالهاست که برای اکثریت نسل‌ جدید، معنا و باورپذیری خود را از دست داده است...". 👈کاش جناب رنانی به‌جای این همه آسمان به ریسمان بافتن، اندکی می‌اندیشید که اگر جمهوری اسلامی دیگر هیچ قصه جذابی ندارد پس چرا وقتی رهبرش در ، نماز جمعه را اقامه می‌کند جمعیت میلیونی حاضران، رکورد جمعیت نماز جمعه در تمام ادوار اخیر جهان اسلام را می‌شکنند؟! و اگر جمهوری اسلامی دیگر هیچ قصه جذابی ندارد پس چرا جوانها و نوجوانها برای حضور در مراسم اعتکافی که از ثمرات همین جمهوری اسلامی است سر و دست می‌شکنند؟! و اگر جمهوری اسلامی دیگر هیچ قصه جذابی ندارد پس چرا سالهاست که ایران به مسئله اول مناظرات انتخابات ریاست جمهوری ینگه دنیا تبدیل شده است؟! و اگر جمهوری اسلامی دیگر هیچ قصه جذابی ندارد پس چرا وقتی روسای جمهور ما (چه چپ و چه راست) به کشورهای مختلف جهان اسلام سفر می‌کنند با چنان استقبالی از طرف ملتهای مسلمان مواجه می‌شوند که حسرت حاکمان خودشان را برمی‌انگیزند؟! و اگر جمهوری اسلامی دیگر هیچ قصه جذابی ندارد پس چرا بعد از فرمان رهبرش برای کمک به جبهه مقاومت، تنها طی چند روز ده‌ها کیلو طلا روانه لبنان شد که گرم گرم‌هایش را مردم سخاوتمند و وفاداری دادند که بعضا خودشان محتاج معیشت روزانه‌شان بودند؟! 👈آری آنچه نیازمند بازنگری در قصه‌اش است نه قصه جمهوری اسلامی، بلکه قصه پرغصه منوّرالفکرهایی است که دستگاه محاسباتی‌شان چنان دچار اختلال شده که حتی از دیدن و شنیدن چنین واضحاتی نیز عاجزند: "لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا: آنان دلهايى دارند كه با آن نمی‌فهمند، و چشمانى دارند كه با آن نمى‌بينند، و گوشهايى دارند كه با آن نمى‌شنوند"(اعراف/۱۶۹). 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
💢 در جمهوری اسلامی [یکم]. می‌خواهند به‌صورت تدریجی و تکه‌تکه، جمهوری اسلامی را مشروط و محدود کنند؛ طرح‌هایی به‌ظاهر فرهنگی و در باطن، امنیتیِ خود را قطعه‌قطعه اجرا می‌کنند تا حسّاسیّت‌ها، چندان برانگیخته نشوند و امکان پیشروی برای‌شان وجود داشته باشد. این پیشروی‌ها، کار را به مرحله‌ای خواهد رساند که نظام، امکان عمل و مواجهه را از دست خواهد داد و دچار انفعال یا مصلحت‌اندیشی می‌شود. به زبان فقهی باید گفت می‌خواهند ولیّ‌فقیه را از وادی «حقیقت» به وادی «مصلحت» سوق بدهند و استقرار شریعت را از نظر اجتماعی، ممتنع سازند. موقعیّت‌هایی می‌آفرینند که در آنها، باید بر اساس اصل تزاحم و تقدیم اهم بر مهم عمل کرد و از پاره‌ای ارزش‌ها گسست و خطوط قرمزِ دیگری را ترجیح داد. وقتی به‌صورت کلّی و راهبردی نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که خطوط قرمزِ فرهنگی، یکی پس از دیگری، در حال شکسته‌شدن هستند و ما همچنان در حال عقب‌نشینیِ ارزشی هستیم. بدیهیّات فرهنگیِ دهۀ شصت، ابتدا به «پرسش» و «ابهام» تبدیل می‌شوند و آن‌گاه به فاصلۀ اندکی، حالت «مسأله‌وار» و «مناقشه‌برانگیز» می‌یابند و باید به‌ناچار و از سرِ اضطرار، از آنها عبور کرد. اگر مجموعی و برآیندی به عرصۀ فرهنگی بنگریم، حیرت خواهیم کرد که چگونه این مسیر افولی و نزولی را پیموده‌ایم، ولی مسأله این است که نگاه ما، قطعه‌ای و تکه‌ای است و رویدادها را در کنار یکدیگر نمی‌نشانیم و نظرِ راهبردی به عرصه نمی‌افکنیم. [دوم]. شگرد جریان تجدّد در این زمینه، «عادی‌سازی» است و برای عادی‌سازی نیز باید حوصله داشت و کار را به زمان سپرد. ابتدا یکی از ارزش‌ها را به بحث عمومی می‌کشانند و دربارۀ آن، شبهه و اشکال مطرح می‌کنند و در همین راستا، « » می‌کنند تا زمینۀ اجتماعی، فراهم آید. سپس ضربه‌های کاری و ناگهانی وارد می‌آورند تا «پیشرویِ جهشی» رخ بدهد. تجربۀ کشف حجاب ، صورت تامّ و تمامی از این صحنه‌آرایی است. از سال‌های آغازین دهۀ نود، جریان مهاجرت برخی بازیگران به وقوع پیوست و این مهاجرت‌ها، به کشف حجاب و برهنگی، گره خورد. در آن دوره، امکان کشف حجاب در درون ایران، افسانۀ محال و نشدنی به نظر می‌رسید، اما برای زمینه‌سازی، در دستورکار قرار گرفت. مفاهیمی همچون « »، « »، « »، در همین دوره ساخته شدند. در سال نودوشش، ناگهان مفهوم «دختران خیابان انقلاب» را صورت‌بندی کردند که در ذیل آن، برخی زنان در خیابان و آشکارا، روسری خود را بر سرِ چوب نهادند. شاید حدود سی نفر در شهرهای مختلف، چنین کردند و با همۀ آنها نیز مواجهۀ قضائی صورت گرفت، اما نه‌فقط این موج تصنّعی و سازمان‌دهی‌شده، فروننشست، بلکه چندی بعد، مسألۀ امکان کشف حجاب در درون وسیلۀ نقلیه مطرح شد؛ با این توجیه که درون وسیلۀ نقلیه، حریم خصوصی است. انتخابات ریاست‌جمهوری در سال نودوشش که در آن، تکنوکرات‌ها به قدرت رسیدند، به صحنۀ معاملۀ آنها بر سرِ حجاب تبدیل شد و زین‌پس، جریان تجدّدی احساس کرد که شرایط از نظر سیاسی، فراهم شده است. [سوم]. در این میان، حاکمیّت، هیچ طرح و تدبیری برای مواجهه با موج شکل گرفته در دست نداشت و نظاره‌گر و منفعل بود. همه در انتظار تصمیم دیگران بودند و یا در انتظار زمان مساعدی که بتوان این زخم را علاج کرد؛ درحالی‌که گذر زمان، رخنه و عفونت ایجاد کرد و اصلاح و تغییر را دشوارتر نمود. بخش‌هایی از حاکمیّت نیز که بینش لیبرالی یافته بودند، کمترین اعتقادی به خطوط قرمزِ فرهنگی از جمله حجاب نداشتند. این «وضعِ رهاشده»، سبب گردید که حدود شصت درصد از کشف حجاب، در همین مدّت به وقوع بپیوندد. تنها امری که می‌توانست حاکی از مواجهۀ نظام باشد، حضور تعداد اندکی گشت ارشاد در نقاط محدودی از شهر تهران بود. این حضور بسیار ناچیز، بسیار بزرگ‌نمایی می‌شد؛ چنان‌که گویا نظام، به قلع‌وقمع زنان و دختران همّت گمارده و به خشونت بی‌پروا روآورده است. واقعیّت، بر رهاشدگی و هرج‌ومرج فرهنگی دلالت داشت، اما روایت، سخن دیگری داشت. حاکمیّت، نه «واقعیّت» را در اختیار داشت و نه «روایت» را. هر دو به دست باد سپرده شده بودند و بدین سبب، حلقۀ محاصرۀ فرهنگی، هر لحظه تنگ‌تر و منقبض‌تر می‌شد. توقع می‌رفت که شورای عالی انقلاب فرهنگی در این برهه، علاج و تدبیری در پیش بگیرد و چالش‌ها را پیش‌بینی کند و نهادهای فرهنگی را به سوی مقصد واحدی سوق بدهد، اما دریغ از فهم زمانه و ضرورت‌های آن. سرانجام، اغتشاش «زن، زندگی، آزادی» از راه رسید و چهل درصدِ باقی‌مانده نیز به وادی کشف حجاب راه یافتند. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─