🎥آغاز ثبت نام نوبت دوم کنکور ۱۴۰۲
معاون سازمان سنجش:
🔹نوبت دوم ثبت نام کنکور سراسری ۱۴۰۲ از پس فردا سه شنبه ۱۵ فروردین آغاز و تا بیست و یکم ادامه دارد.
🔹برای نخستین بار سابقه تحصیلی پایه دوازدهم ۴۰ درصد در کنکور امسال لحاظ میشود، در این نوبت نیز آزمون عمومی نخواهیم داشت و داوطلبان تنها به سوالات تخصیصی پاسخ میدهند.
🔹آزمون نوبت دوم در ۱۵ و ۱۶ تیر ماه برگزار میشود و نتایج اولیه در مرداد ماه خواهد بود.
https://eitaa.com/ghohestan
🎓 تصویری از جلسه ارائه رساله دکترای آقای رئیسی است.
🔶یکی از اساتید داور آیت الله محقق داماد است که از بزرگان اصلاح طلب است.
همه اساتید شامل استاد راهنما، اساتید مشاور و اساتید راهنما دارای مدرک دکترا و استاد تمام هستند.
🔷اونوقت یک آدم ناآگاهی مثل مهرعلیزاده در مناظرات ادعا کرد که او شش کلاس سواد دارد و وقتی مورد اعتراض قرار می گیرد می گوید به من گفتند این را بگو و حالا یک عده احمق اظهارات او را تکرار میکنند.
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
https://eitaa.com/ghohestan
♦️خبر خوب / گام مهم رئیسی در سال مهار تورم
🔹️به دستور رئیسجمهور ، از فردا نرخ مبنای دلار برای محاسبه قیمت پایه محصولات داخلی از ۳۶۴۸۰ به ۲۸۵۰۰ تومان بازمیگردد.
🔹️گام بعدی باید الزام همه صادرکنندگان برای عرضه ارز خود به نرخ ۲۸۵۰۰ در کنار مهار تقاضاهای نامشروع ، غیرضرور و غیراولویتدار ارز باشد.
🔹️نرخ مبنا برای خوراک ، دلار ۲۸۵۰۰ تعیین شده و محصولات نیز باید با همین نرخ قیمتگذاری شوند. این سیاست ، قدرت رقابت صنایع پتروشیمی و صنایع پایین دستی در بازارهای جهانی را نیز افزایش داده و باعث تقویت صادرات و ارزآوری بیشتر آنها خواهد شد.
🔹️گام بعدی انشاالله توقف کامل قیمتگذاری دلاری است
. سید یاسر جبرائیلی
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
https://eitaa.com/ghohestan
#ارسالی_اعضا 🌱😍
*آقاى دكتر خيرانديش كه او را ابو على سيناى زمان در طب سنتى ميدانند از استادان مسلم و همچنين از افتخارات ALU هستند كه مسئولیت ديپارتمان طب سنتى دانشگاه را در خاورميانه نيز عهده دار هستند*
سخنان دکتر خیراندیش در همایش نعنا در کاشان
دو چیز رو خوب یاد بگیرید و خودتون رو نجات بدید
1 - سردی
2 - گرمی
نبض خودتون رو بگیرید
اگر ارتفاع داشت و به راحتی قابل لمس بود
*یعنی گرم مزاج هستید*
اما اگر اینطور نبود !!!
اونقدر گرمی بخورید تا نبضتان گرم شود
خانم ها وقتی سرد مزاج میشن به شدت بدبین و بدگو و تندخو و افسرده میشن
راه درمانش هم خوردن گرمیه
واسه همینه که *ابوعلی سینا میگه؛ "کند فهمی ناشی از سردی مغز است"*
و میگه اگه میخواهید بر جامعه ای حاکم بشید
*به اونا ترشی (به شدت سرد) بدید* *
*ولی خودتون عسل*
*(به شدت گرم) بخورید*
و این مصداق همونه که میگن ترشی نخوری یه چیزی میشی !!!!!!
اگر فرزند زیبا، شجاع، باهوش و قوی میخواهید
باید غذاهای گرم مزاج را بر سر سفره افزایش بدهید
*ترسویی، افسردگی، ضعف، بی حالی و بی ارادگی ناشی از سردی بدن است*
*شب ها غذای سرد نخورید*
چون صبح همراه با کسالت بیدار میشوید
*در وعده شام* از ماست، ماهی، مرغ، برنج و انواع غذاهای سرد استفاده نکنید چون احتمال سکته را به شدت افزایش میدهد
*شام باید گرمی باشد*
که هم با مقدار کم سیر شوید و خواب خوب و سنگینی داشته باشید و هم صبح سحر خیز باشید
شام گرم حجمش کمتر و قوتش بیشتر است
غذاهای گرم زود هضم تر هم هستن
یکی از موادی که میتواند معده را جمع کند و بدن را گرم کند نعناست
*نعنا استریل کننده و ضد سم در معده و گوارش است و طبیعتش گرم است*
خانم ها
به روش های مختلف از نعنا استفاده کنید
در انواع غذاها به طور مناسب بریزید
*چای نعنا* بهترین چای برای اعضای خانواده است
و *کوکوی نعنا* یکی از بهترین غذاها برای وعده شام است
دختری 21 ساله از شدت سستی پاها و ضعف میگه دارم ام اس میگیرم....
جناب دکتر خیراندیش میفرمایند
دلیل سستی بدن و پاهاتون فقط و فقط سردی بدنتونه
مشکل این دختر خانم با تغییر رژیم غذایی شکر خدا حل میشه
پس سردی و گرمی بدنتان را تنظیم کنید
اگه کاری کنیم که خانم ها *بعد از زایمان از کاچی* استفاده کنند
افسردگی پس از زایمان به کل از بین میره
پس مواظب طبع بدنتون باشید
لطفاً نشر دهید شاید خیلی ها نمیدونن و با استفاده از این مطالب مشکلشون حل بشه
*ﻃﺮﺯ ﺗﻬﯿﻪ ﭘﻮﺩﺭ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺗﻮﻣﻮﺭﻫﺎﯼ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯼ ﺳﺮﻃﺎﻧﯽ*👇🏻
40 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ، ﺯﺭﺩﭼﻮﺑﻪ
20 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ، ﺩﺍﺭﭼﯿﻦ
20 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ،ﭘﻮﺩﺭ ﺳﯿﺮ
20 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ،ﭘﻮﺩﺭﻫﻞ
20 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ،ﭘﻮﺩﺭ ﺯﯾﺮﻩ
20 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ،ﭘﻮﺩﺭ ﻓﻠﻔﻞ
20 ﻣﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ،ﭘﻮﺩﺭ ﮔﺸﻨﯿﺰ
ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻭﯾﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﮐﺮﺩﻩ ،ﺩﺭ ﮐﭙﺴﻮﻝ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﮐﻨﯿﺪ. *ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ*
*ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻭﻋﺪﻩ ﻏﺬﺍ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ 3 ﻣﺎﻩ ﻣﯿﻞ ﮐﻨﯿﺪ* ﻧﺘﯿﺠﻪ آﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﯾﮑﻤﺎﻩ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﯾﺪ.
ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﯾﺰ ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ اگر ﺷﻤﺎ ﺳﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﯿﺪ، ﻣﻤﮑﻨﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﮔﯿﺎﻫﯽ ﺷﻔﺎ ﺑﺨﺶ ﺑﺎﺷﻨﺪ ..
*با ارسال مطالب برای دیگران در اجر معنوی سهیم باشیم*
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"«
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
@ ghohestan»🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
🔴رژیم صهیونیستی تحت شدیدترین فشارها قرار دارد
🔹«یوآو گالانت» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی:برنامههای ایران در مسلح کردن کرانه باختری، قدس و غزه فشارهای همه جانبهای را بر اسرائیل وارد کرده است و باید کاری علیه آن انجام داد.
🔹به ایران و حزب الله اجازه نخواهیم داد تا جای پای خود را در منطقه مستحکمتر کنند.
سیمای قهستان
@ghohestan
توییت «نیکولاس مادورو» رئیسجمهور ونزوئلا
🔺 ۴۴ سال پیش ایران بهعنوان یک جمهوری اسلامی متولد شد و ما از قلب بولیوار به این احساس میپیوندیم که امروز مردم قابل تحسین پارس را احاطه کرده است.
🔸نمونهای پیروز از مقاومت و عزت که ما با آرمانهای عمیق آزادی و حاکمیت آن متحد شدهایم .
سیمای قهستان
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
https://eitaa.com/ghohestan
رویترز:
عربستان سعودی «بشار اسد» را به نشست سران عرب دعوت میکند
🔺خبرگزاری رویترز امروز یکشنبه به نقل از منابع سعودی گزارش داد که مقامات ریاض در نظر دارند بشار اسد، رئیسجمهور سوریه را برای شرکت در نشست سران عرب که روز شانزدهم آوریل جاری برگزار میشود، دعوت کنند.
این بزرگترین موفقیت برای جبهه مقاومت است .
#ایران_قوی
#ایران_همدل
#مقاومت_منطقه_ای
سیمای قهستان
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
https://eitaa.com/ghohestan
۱۳ به دَر یعنی؛
تمام ۱۳ معصوم
چشمشان به در است
تا بیایی....⚘
⚘الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج⚘
🍃 این متن واقعا محشره ...
" خدا "، چیست؟ کیست؟ کجاست؟
خدا در دستیست که به یاری میگیری.
درقلبیست که شاد میکنی.
درلبخندیست که به لب مینشانی.
خدا درعطر خوش نانیست که به دیگری میدهی.
درجشن و سروریست که برای دیگران بپا میکنی.
آنجاست که عهد میبندی و عمل میکنی.
خدا درتو ، باتو ، و برای توست...
👤 زنده یاد "سهراب سپهری"
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ghohestan »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#تلنگر
در منظرهی تشییع جنازهها، وحشت و هراس از همان لحظهی بستن قبر و شتافتن مردم برای دور شدن از میتشان وجودم را فرامیگیرد.
یکی بالای قبر گریه میکند و دیگری اندوهگین است و یکی هم بیتفاوت!
در حالی که یکی از آنها داخل قبر میگوید: پروردگارم الله و دینم اسلام و پیامبرم محمد ﷺ است
و شخص دیگر در قبری میگوید: ها ها نمیدانم!
آنطرفتر طوری از پیرامون قبر، خاک میریزند انگار که از بیرون آمدن میت میترسند!
در داخل قبرها نیز یکی میگوید: خدایا قیامت را برپای دار و دیگری فریاد برمیآورد: پروردگارا مرا به دنیا برگردان شاید که عمل صالحی انجام دهم و توشهای برگیرم.
آنطرفتر کسی بر سر مزار از گرد و خاک اذیت میشود و حرارت آفتاب آزارش میدهد و از دعای طولانی خسته میشود!
و
کسی دیگر داخل قبر جز دو متر در یک متر از این جهان پهناور، تکهای پارچه، عملش و دعاهای صالحان بهرهای ندارد.
همین که یک ربع ساعت میگذرد مکان از جمعیت خالی میشود و سکوت، همه جا را فرامیگیرد و حاضران پراکنده میشوند
اما در داخل قبر، غوغایی برپاست!
کسی در ناز و نعمت قرار میگیرد و جایگاهش در بهشت به وی نشان داده میشود و شخص دیگری بخاطر جای تنگ و تاریکش و از وحشت و هراس، فریاد برمیآورد.
آنطرفتر مردمی را میبینی که از خانهای کولردار با ماشینی کولردار به مسجدی کولردار میروند و در گریز از گرمای شدید شتاب میکنند!
اما
افراد در داخل قبر، صدای پای دوستانشان را میشنوند که از آنجا دور میشوند؛ برخی از آنان در راحتی، آرامش و رحمت پروردگار قرار میگیرند و برخی نیز در تنگنای قبر، آتش سوزان و رنج و بدختی خویش.
براستی آیا ما در نعمتهای پایدار به سر خواهیم برد یا در عذاب دردناک، بدبختیمان رقم میخورد؟!
گریز و نجاتی از مرگ نیست پس آن را فراموش نکنید و توشه برای آن آماده سازید.
خداوندا ما را در روی زمین، زیر زمین و در روز قیامت مورد رحمت بیکران خودت قرار بده.
@ghohestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 محتوای این کلیپ
تاریخ #آینده را رقم خواهد زد
⭕️ مهمترین معیار #دین_داری چیست؟
چه کنیم تا در زمره حسینیان و جبهه حق قرار بگیریم؟!
#تاریخ چگونه ما را قضاوت میکند؟
در حوادث گوناگون موضعگیریمان باید چگونه باشد؟
💬 #حجت_الاسلام_راجی
انجمن مدرسان_بیانیه_گام_دوم
به سیمای قهستان بپیوندید👇
https://eitaa.com/ghohestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهر باخموت اوکراین سقوط کرد و به دست نیروهای روسی افتاد .
نصب پرچم روسیه بر فراز ساختمان اداری شهر «باخموت»
🔹یوگنی پریگوژین، رئیس شرکت نظامی «واگنر» از کنترل بر باخموت در اوکراین خبر داد و گفت که پرچم روسیه بر فراز ساختمان اداری این شهر برافراشته شده است.
سیمای قهستان
@ghohestan
📸💢 واکنش عطاءالله مهاجرانی به غلامحسین کرباسچی که ماجرای ماست را به چیزهای دیگر ربط داده: یک کاسه ماست ظرفیت چنین تفسیر جهان شمولی نداشت
🤐 فکر کنید تو کشور چه خبر که #کرباسچی داخل کشور جوری لگد پرانی کنه به نظام و امنیت کشور و خطر دسترسی ایران به سلاح هسته ای رو گوشزد کند که صدای وزیر فراری دولت خاتمی و اپوزوسیون خارج نشین رو هم در بیاره .
اینا خائن هستند یا خودشون رو میزنن به خیانت 😤
سیمای قهستان
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
https://eitaa.com/ghohestan
🔴دکتر مجتبی دمیرچیلو به عنوان سفیر جدید جمهوری اسلامی ایران در باکو منصوب شد.
🔹 نکته در خصوص وی این است که معمولا سفرای ایران در کشورهای قفقاز افرادی بودهاند که حوزه تخصصیشان قفقاز نبوده و سوابق سیاسی، خاورمیانه، آمریکا و آفریقا داشتهاند اما آقای دمیرچیلو هم از لحاظ سوابق کاری و تجربی و هم مطالعات علمی، در حوزه قفقاز، آسیای میانه و خزر فعال بوده است.
🔹 موسوی سفیر قبلی ایران در باکو یکی از ضعیفترین سفرای ما بود که از نزدیکان جواد ظریف به شمار می رفت که زودتر از اینها باید برکنار میشد
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
https://eitaa.com/ghohestan
هزاران اصفهانی جشن روزه اولی ها گرفتند اما متاسفانه خود ما به ۴ تا فاحشه و سگ باز اقلیت محض ضریب می دهیم.
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
https://eitaa.com/ghohestan
🔴 احسان علیخانی تویی که تو این چند ماه کلی آدم مثل شهید عجمیان و شهید آرمان علی وردی رو سلاخی کردن لال بودی ولی برای یک سطل ماست این طوری اومدی وسط نشان از نفاقت میده و بهتره ساکت باشی که بیشتر از این مفتضح نشی
#سلبریتی_دوزاری
https://eitaa.com/ghohestan
🔴رئیسجمهور با استعفای نوری وزیر آموزش و پرورش موافقت کرد
🔹رضامراد صحرایی رئیس دانشگاه فرهنگیان بهعنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش منصوب شد .
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
انتشار قسمت های ۶۵ و۶۶و۶۷
مستند داستانی 《کف خیابون》
👈 خیلی با دقت مطالعه شود... مخصوصا علما و فضلای محترم!
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"«
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
@ghohestan »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#کف_خیابون ۶۵
خیلی کار داشتم... کلی مسئله بود که باید بررسی و عملیاتی میشد... به خاطر همین باید زوتر بازجویی از الناز را تموم میکردم و پروندش را تحویل میدادم... اما چون میخوام یکی از روش های بازجویی سرد (بازجویی بدون خشونت و فقط با ترفندهای کلامی!) به نام «لقمه بزرگتر» را با هم مرور کنیم اینا را زود میگم و رد میشم... البته به ادامه پرونده ما هم کمک کرد... حالا خودتون میفهمید!
بهش گفتم: «باشه! باور میکنم... چون ما هم قرائنی داریم که اصلا اون دو سه روزی که قم بودین با اون طلبه نبودی و با کسای دیگه میپریدی! پس حداقل اقرار کن که خانه فساد داشتی و تو هم خیلی نقشت محوری بوده!»
با حالت شکستگی و خوردشدگی گفت: «نه ... نه ... خانه فساد نه! اما آره... من با دو سه نفر بودم! اینو به خدا دارم راستشو میگم...»
گفتم: «این که قسم نداره! میدونم که با دو سه نفر بودی! حرف خاصی که نزدی! برامم مهم نیست... چون این اطلاعاتت سوخته است... من دنبال یه چیز دیگه ام! میخوام بدونم چرا دنبال اونا بودی؟ بذار اینجوری بگم: چرا اونا؟! مگه اونا کی بودند که پاشدی از تهران رفتی قم که هم تورشون کنی و هم باهاشون روابط نامشروع داشته باشی و برگردی؟!»
معلوم بود که خودشو باخته... گفت: «خب شما که همه چیزو میدونید! ماشالله آمار منو از خودمم بیشتر و بهتر دارین! برادر همش بخاطر فقر بود! فقر... اصلا میدونی فقر چیه؟!»
عینکمو برداشتم... پرونده را جمع کردم که برم... گفتم: «نه! من چیزی دیگه میپرسم اما تو یه چیز دیگه جواب میدی! من میگم چرا اونا؟ تو میگی فقر؟! کیه که ندونه قیمت یکی مثل تو در روزهای تعطیلات آخر هفته در تهران و شمال، خیلی بیشتر از قیمت تو در قم و شهرستان هاست! حالا اگر اون دو سه شب از اونا پول گرفته بودی، یه حرفی... اما آمارتو دارم که تو حتی اون دو سه شب پول هم نگرفتی! پس واسه من دم از فقر نزن! قطعا برای ثوابش هم نبوده! که بگی نمیدونم دوسشون داشتم و گیر بودن و واسه ثوابش پاشدم اومدم زنا دادم و رفتم، اینم که اگر بگی، به شعورم برمیخوره و.... اصلا ولش کن... خدانگهدار! با تو باید با زبون آدم نفهم ها حرف زد!»
فورا دستشو گذاشت روی پرونده و کاغذها و نذاشت برم... گفت: «تو را جون امام بشین کارت دارم... اصلا هر چی تو بگی! من حالم خوب نیست! دارم سکته میکنم... همه چیو میگم... هر چی تو بخوای!»
گفتم: «اصلا به من چه! ولم کن! میخوام برم خونمون! تو را چه با زبون خوش؟! میگم چرا با اونا ریختی رو هم؟ دراومدی میگی بخاطر فقر؟! در صورتی که بهت پیش پرداخت از جای دیگه شده بوده و به حساب بانک ملیت ریخته شده! دستتو بردار ببینم!»
به گریه افتاده بود... التماس میکرد... میگفت: «تو تنها بازجویی هستی که از اول عمرم تا حالا با زبون خوش باهام حرف زده! گفتم که گه خوردم... باشه ... تو فقط نرو... باشه؟ من همه چیزو میگم؟ اصلا هر چی تو بخوای مینویسم! من طاقت کتک خوردن ندارم...»
نشستم روی صندلیم... گفتم: «تو دو بار بیشتر دستگیر نشدی... پس جوری حرف نزن که انگار مثلا از اول عمرت یه روز در میون حبس بودی! من فقط دو تا سوال دارم... یکی اینکه که چرا اونا را بهت معرفی کردن؟ مگه اونا کی بودن؟! دوم هم اینکه کار تو ایده کی بود؟ کی این طرح را داره مدیریت میکنه؟!»
کلی گریه کرد... وسط گریش گفت: «میدونم که دارم گور خودمو میکنم... میدونم که اگه حرف بزنم و اونا بفهمن، کارم تمومه و کلکمو میکنن! اما... اونایی که این هفته با من بودن، از بچه های خودمون هستن که قم مستقر هستن...»
گفتم: «کارشون چیه؟ چرا قم مستقر هستن؟!»
گفت: «برای انتخابات!!!»
گفتم: «ینی چی؟! چه ربطی داره؟!»
گفت: «نمیدونم... من فقط کارم اینه که تامینشون کنم... البته من یکی از کسانی هستم که کارم اینه... وگرنه بقیه از من بیشتر میرن قم!»
گفتم: «اونا کی هستن؟! بالاخره اسم و رسمشون که میدونی!»
گفت: «نه... دارم راستشو میگم... دو سه نفری که با من هستن و من اونا را راضی میکنم، زبونشون یه جوریه... فارسی حرف میزننا... اما معلومه که ایران نبودن!»
گفتم: «چطور؟ بیشتر توضیح بده!»
گفت: «مدیر طرحمون زنی به نام «عفت» هست! عفت مسئول پروژه قم هست! میگن خارج دوره دیده!»
گفتم: «اینو خودمم میدونم... اصل کاری را بگو... اون دو سه نفر مگه کجایی هستن که برای انتخابات اومدن قم؟!»
بعله دیگه... وقتش بود که پرونده یه تکون حسابی بخوره... لحظه به لحظه داشت چاق تر و پر و پیمون تر میشد... مخصوصا وقتی الناز لب باز کرد و کلمه ای گفت که فهمیدم خیلی کار داریم هنوز... الناز گفت: «انگلستان!!!»
ادامه دارد...
#نویسنده:محمدرضا حدادپور جهرمی
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ghohestan »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#کف_خیابون ۶۶
حالا کجاشو دیدین؟! ماجرا داشت جالب تر هم میشد! چون وقتی اسم انگلستان شنیدم، بهش گفتم: «دیگه چی درباره اونا میدونی؟! هر چی میدونی بگو... شاید خدا لطف کرد و تونستی از اینجا نجات پیدا کنی!»
صورتش پر از اشک بود... لب باز کرد و گفت: «دست از سرم بدار... من حالم خوب نیست... من دیگه چیز خاصی نمیدونم... فقط میدونم که من و چند نفر دیگه فقط کارمون این بود که حواس نیرو انتظامی و مردم و... چه میدونم... رسانه ها و آخوندا و همه را به خودمون جلب کنیم... عفت میگفت شماها خیلی مهمید... سبب میشید که همه حزب اللهی ها حواسشون به شماها پرت بشه و دیگه خیلی از چیزا یادشون بره... بخاطر همین پول خوبی هم میدادن! پولایی که من تا حالا توی عمرم نتونسته بودم بشمارم... گفته بودن حتی اگر رفتید زندان، تمام مخارج مدتی که زندان هستید را پیش پیش بهتون میدیم!»
گفتم: «مردم و رسانه ها و روحانیت و بقیه باید حواسشون دقیقا به چه چیز شماها جلب میشد؟ ینی شماها دقیقا ماموریتتون چی بود؟!»
گفت: «ما باید حواس همه را به مسئله حجاب و بی حجابی و تن و بدن دختر و زنها و اینا جلب میکردیم... عفت میگفت باید کاری کنین که از بالای منبرهای مساجد و صدا و سیما و آخوندا و حزب اللهی ها و... فقط حرف از حجاب و مقابله با بدحجابی شنیده بشه! باید کاری میکردیم که مسئله حجاب و بی حجابی بشه تیتر همه منبرها و نمازجمعه ها و ... حتی یه بار عفت میگفت: وقتی صدای داد و بیداد امام جمعه ها را شنیدیدن که دارن فقط بخاطر حجاب داد و بیداد میکنند و حرف خاص دیگه ای نمیزنند، بدونید دارین موفق میشین! و وقتی هم که شماها موفق بشید، موفق بقیه مون هم تضمینی میشه!»
عجب! نقشه اینه که کاری کنند که حتی موقع انتخابات و غیر انتخابات و... فقط دغدغمون حجاب و ظاهر و سر و شکل مردم باشه! تا دیگه به چیزای دیگه نپردازیم و فکر کنیم ام المصائب همه دردها در جامعه، بی حجابی است!
به این طرح میگن «مدیریت نامحسوس و مخملی مطالب تریبون دارها!» . خداییش طرح خفن و در عین پدرسوختگی است! چون کاری میکنند که اگر از حجاب بگی، میگن چرا اینقدر میگی؟! اگر هم نگی، که بدتر میشه! اگر بگی، که میگن مردم لجباز میشن! اگر هم نگی، که میگن مردم بی غیرت میشن! طبق این طرح، به صورت مخملی و غیر مستقیم، داشتن خوراک و مطلب برای اهل تریبون جور میکردن! اما غافل از اینکه، نباید از دیگر مفاسد هم غافل شد!
گفتم: «بسیار خوب! آخرین سوال! از اون دو سه نفری که دو سه شب پیش باهاشون بودی و میگی که لهجه اونا به انگلیسی ها میخوره، دیگه چی میدونی؟! دقت کن که این آخرین سوال را هم درست جوابم بدی تا همه چیز مسالمت آمیز تموم بشه!»
یه کم رفت تو فکر... چند لحظه ای به یه نقطه خیره شد... داشت زور میزد که یه چیزایی یادش بیاد... گفت: «چیز خاصی نمیدونم... اونا خیلی کم حرف و مرموز بودن... چیز خاصی یادم نیست... فقط یادمه که یه بار که رفته بودم حرم تا آمار یکی دو تا طلبه دیگه را بگیرم، یکیشون را دیدم که «لباس آخوندی» پوشیده بود و با اینکه مطمئنم طلبه و آخوند نیست اما داشت بعد از تموم شدن کلاس یکی از مراجع، از مسجد اعظم خارج میشد! یا مثلا یکیشون بود که همیشه لپ تاپ باهاش بود و حتی وقتی من داشتم ..........کارمو میکردم، بازم اون مشغول لپ تاپش بود و عصبیم میشدم که خیلی بهم دقت نمیکنه!»
من گفتم: «همین جا صبر کن... نمیدونی داشت چیکار میکرد؟ منظورم با لپ تاپشه!»
گفت: «من که سر درنمیارم... اما بعضی وقتا یهو یه صدای کوچیکی میذاشت و زود قطع میکرد و فورا آپلودش میکرد!»
بعدا متوجه شدیم که این بابا هر روز در کلاس همه مراجع شرکت میکرده و مامور ضبط صدای مراجعی بوده که درس داشتند و همچنین هر روز به همراه گزارشی از اون مجلس درس، به سازمانشون میفرستاده! اکثر گزارش ها هم حول محور مباحث سیاسی بوده که اون مراجع در لابه لای درس مطرح میکردند!!
گفتم: «بسیار خوب! حرف دیگه ای نداری؟! میخوای همین جا چند روز نگهت دارم شاید چیزای دیگه هم یادت بیاد؟!»
با حالت تردید و سردرگمی گفت: «نمیدونم... هر چی خودت صلاح میدونی... اما اونا اگه بفهمن که من این چیزارو گفتم منو میکشند! یه کاری کن که دستشون به من نرسه!»
گفتم: «راستی انتخاب طلبه ها همین جوری بود و میرفتی ببینی کی بهت توجه میکنه؟! یا نه! با برنامه و معرفی قبلی بود؟!»
گفت: «عکس و آدرس کلاس و جایی که مباحثه میکردن را بهم میدادن و میگفتن برم سراغشون! معمولا همشون آدمای باهوشی بودن! خوش بر و رو هم بودن بعضا!»
این تقریبا خلاصه و پایان بازجویی من از الناز بود!
ادامه دارد...
#نویسنده:محمدرضا حدادپور جهرمی
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ghohestan »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#کف_خیابون ۶۷
دو تا جلسه مشورتی گرفتم... جلسه اول با کارشناسان اداره بود... نماینده دفتر امور بین الملل اداره... کارشناس و نماینده دفتر امور روحانیون... کارشناس و نماینده دفتر امنیت اخلاق اداره و خودم...
روز قبلش خلاصه پرونده را براشون گردش کار کردم... وقتی اومدن دفترم، بازم همه چیزو براشون مرور کردم... خیلی تحسینمون کردند که تونستیم ظرف مدت کمتر از یک هفته، ینی ظرف مدت چهار روز، به این همه سوژه و اطلاعات دست پیدا کنیم... لازم به ذکره که مطالبی که شما در صفحات قبل خوندید، شاید یک دهم مطالب کشف شده در طول اون هفته بود!
وقتی تشریح تموم شد، ازشون تقاضای «شور علمی» و «طرح جامع» کردم! شور علمی ینی هر کس نظر علمیش را در این زمینه بگه... طرح جامع هم مربوط به راهبرد ادامه عملیات میشه!
برخلاف همیشه، اون جلسه حدود دو ساعت طول کشید! بهم دو تا نکته را پیشنهاد دادند:
اول گفتند: چرا تقاضای نیروی کمکی نمیکنید؟ با اینکه هم پروژه سنگینه و هم شما به همه کارها نمیتونید برسید!
گفتم: اینقدر همه چیز داره آنلاین و سریع اتفاق میفته که فرصت توجیه نیرو ندارم! اما چشم... درباره اش فکر میکنم!
دوم گفتند: جزایر پراکنده پروژه را به دیگر گروه ها واگذار کن!
گفتم: کاملا با این پیشنهاد موافقم... بررسی مفاسد سازمان یافته الناز و هم گروهی های الناز و تعطیلی و یورش به اون خونه فساد در قم را میدم به یکی از گروه هایی که نماینده و کارشناس دفتر امنیت اخلاق پیشنهاد بده! اما لطفا پیگیری اون سه نفر با لهجه انگلیسی که مستقیم مربوط میشن به «پروژه قم توسط عفت» با ما!
کارشناس گروه امنیت اخلاق گفت: با کمال میل! اصلا خودم میشم سر تیم و خودم دنبال میکنم و به کسی دیگه نمیدمش!
گفتم: خدا خیرتون بده! اما لطفا با خانم عبداللهی ما لینک بشین که موازی کاری و تقابل پیش نیاد!
پس نتیجه جلسه اول این شد که اونا بریزن خونه فساد قم و گروه الناز را منهدم کنند و ما فقط درگیر پروژه قم عفت خانم بشیم.
این خیلی بهتر شد. ذهن من و بچه هام از این همه شلوغی و شخصیت های مختلف، حداقل به صورت موقت آزادتر و راحتتر شد.
خیلی خسته شده بودم... جلسه سنگینی بود... اما الحمد لله پر بار و اثرگذار... رفتم سر یخچال و چند تا کله خرما برداشتم و خوردم و یه کم در هوای آزاد قدم زدم... گوشیمو برداشتم و برای خانمم تماس گرفتم... ده دقیقه بیشتر وقت نداشتم... وقتی خانمم گوشیو برداشت و سلام و علیک کردیم، گفت: «این وقت روز لابد فرصت و وقت گلایه نداری... منم خودمو سنگ رو یخ نمیکنم... همین که سالمی و میتونم صدات بشنوم خدا را صد هزار مرتبه شکر میکنم!»
گفتم: «تو حرف بزن، غر بزن و حرف بزن... تو حرف بزن، دعوام کن و حرف بزن... تو حرف بزن، لیچار بارم کن و حرف بزن... تو حرف بزن، اصلا منو بزن و حرف بزن! فقط باش! فقط حرف بزن! گریه و مقایسه و اسم خواهر مادرم و نمیدونم این و اون نبر! تو فقط حرف بزن، حتی دوسمم نداشتی اشکال نداره... بلدم یه کاری کنم که دوسم داشته باشی... راستی بابات چطوره؟ اسم من نمیاره؟!»
گفت: «تو به جای مسخره بابای من، احوال بچه های خودتو بپرس! محمد... محمدم... الهی قربون صدات بشم... یه کم تو هم دوسمون داشته باش... یه کم زود به زود تماس بگیر... حالا اگه بخاطر حرف زدن با همسرت، یه وقت امنیت ملی به خطر نمیفته و ابعاد پیچیده دشمنی رژیم صهیونیستی یهو رو سرمون خراب نمیکنیا... لطف کن و هر روز یا هر شب دو دقیقه باهام حرف بزن... نذار دق کنم... باشه؟!»
گفتم: «باید برم... سلام بچه ها برسون... بهت افتخار میکنم... کم کم داری مرد میشی!!»
خندیدیم و خدافظی کردیم... گوشیمو تحویل دادم و رفتم جلسه دوم... جلسه دوم با بچه های خودمون بود... من و عبداللهی و ابوالفضل و 233... همه چیزو براشون تشریح کردم...
گفتم: «ما باید فقط متمرکز بشیم روی پروژه قم و دار و دسته عفت... بچه ها حواستون باشه... عفت از عمد دور و بر خودش خیلی شلوغ میکنه تا لابه لای همون شلوغی گم و کور بشه... پرونده ابعاد داخلی و خارجی داره... ضمنا همه حرکات و سکناتمون هم رصد میشه... ظاهرا اداره سرش بره اما یادش نمیره که برای همه پروژه ها، نیروی سایه بذاره و رصد کنه!»
بچه ها هم شروع کردن و آخرین اطلاعاتشون را ارائه دادند... داشتیم مثل بچه آدم پرونده مرور میکردیم که یهو صدای زنگ موبایل اومد... همه به هم نگاه کردند... به 233 گفتم شما گوشیتو چرا آوردی داخل؟!
233 هم گفت: با عبداللهی هماهنگ کردم... عبداللهی هم گفت درسته و بعدا توضیح میدم خدمتتون!
233 چشماش گرد شد... همین طور که داشت به صفحه گوشیش و اون شماره زل میزد و تعجب میکرد، گفت: قربان! خودشه! عفت.....
#نویسنده:محمدرضا حدادپور جهرمی
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ghohestan »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
اگرزمان رضاپالانی،بانوان محجبه برای حفظ حجابشان درخانه ماندند؛امروز تکلیف است که برای حفظ حجاب،بانوان درکف خیابانهاباشندودیده شوند!
حضور محجبه ها،بهترین امربهمعروف و نهی از منکر است.
نمی توانم حکم صادرکنم،امافکرمی کنم امروزقدم زدنهای خیابانی محجبه ها کمتر از قدمهای اربعین نیست .
سیمای قهستان
@ghohestan