یه
آدرس، سایت میزارم
حتما برید، یه نگاهی بندازید
مطمئن هستم پشیمون نمیشید😍👌
اختلال نوشتن نشانه ها، علل و راهکارها برای مشکلات نوشتن - راهکار درمان اختلال نوشتن - دبستو
https://dabesto.ir/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%84-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%8C-%D8%B9%D9%84%D9%84-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D8%A8/
این مطلب فقط جهت اطلاع وهماهنگی اولیاء محترم تهیه گردیده است .
کدام ( اِ ) در پایان کلمات به کار می رود ؟ « ـــِــــ ربط » یا « ه »
ـــِــ ربط یا مالکیت یادوستی (ـــِــ منتظر) مانند : دست ِ ............، دندانِ ...........
مدادِ...... سبدِ..... سیبِ....
است که در هر صورت منتظر کلمه ی بعدی هستیم .
بسیاری از دانش آموزان در نوشتن صدای «اِ » در انتهای کلمه دچار مشکل می شوند یعنی واژه های (اصحابِ ، دیدن ِ ، دوست ِ ، برای ِ، کیفِ و ....)
را اشتباهاً به صورت (اصحابه ، دیدنه، دوسته، برایه، کیفه، و.... ) می نویسند و برعکس واژه های (بنده، خسته، آماده، رفته ،دانه و ...) را به صورت (بندِ ، خستِ ، رفتِ، دانِ و ...) می نویسند.🥺
.
بسیاری از آموزگاران سعی می کنند با بیان و شرح و توصیف « اِ » مالکیت،صاحبی، مضاف و مضاف الیه ، نسبت،صفت و موصوف و امثال آن ، به دانش آموزان نوشتن درست آن واژه ها را آموزش دهند . این روش ها ، دانش آموزان را ، بویژه در سالهای اول و دوم دبستان بیشتر گیج 😖می کند .
زیرا رشد ذهنی آنان هنوز به درجه ای نرسیده است که مفاهیم یاد شده را درک کنند و تفاوت آن اصطلاحات را در یابند و به هنگام نوشتن دیکته به کار برند .
راه حل:
بچه ها، اگر من صدای ( -ِ ) را حذف کنم کدام کلمه بی معنی می شود؟ آنهایی که بی معنی می شود یا معنایش عوض می شود باید به صورت ( ـه ) و بقیه را به صورت ( -ِ ) می نویسیم مثلا می گویم
نامه ◀نام ... معنا عوض شد پس❌
خامه ◀خام ... معنا عوض شد پس❌
خانه ◀خان ... معنا عوض شد پس❌
شانه ◀شان ... معنا عوض شد پس❌ مدادِ ◀مداد ... معنا عوض نشد پس✅
کفشِ ◀کفش ... معنا عوض نشد پس✅
دانش آموزِ ◀دانش آموز ... معنا عوض نشد
تمام این مواردبالا🧐
میتونی برای
مشکلات، ه. آخرتنها
استفاده کنید😌...
#قصه_کودکانه
🌸هدیه ی بزرگ مورچه ها
«سلیمان» یکی از پیامبران خدا بود.
او با پیامبران دیگر یک فرق مهم داشت:
سلیمان پادشاه هم بود.
او بر سرزمین بزرگی حکومت میکرد.
خداوند به او قدرتی داده بود که می توانست زبان حیوانات و حشرات را بفهمد و به «باد» فرمان بدهد.
حیوانات و باد، هر کاری که سلیمان می گفت می کردند.
یک روز «هدهد» به قصر سلیمان آمد.
هدهد خبر رسان سلیمان بود.
هدهد به سلیمان خبر داد که در سرزمین دوری، زنی به نام ملکه سبا حکومت میکند
که مردمش خدا پرست نیستند.
سلیمان تصمیم گرفت به سرزمین سبا لشکر کشی کند.
او به مردم و به حیوانات دستور داد که
آماده ی جنگ شوند. بعد همه ی آنها را به صف کرد و دستور داد به طرف قصر ملکه ی سبا حرکت کنند.
لشکریان سلیمان راه افتادند. سلیمان مواظب بود که در راه به حیوانات و حتی حشره ای آسیب نرساند،اما انسانها و حیواناتی که لشکریان سلیمان بودند به این موضوع توجه نداشتند.
سلیمان و لشکریانش رفتند و رفتند تا به شهر مورچگان رسیدند.
آنها باید از شهر مورچگان هم عبور میکردند تا به قصر ملکه ی سبا برسند.
رئیس مورچگان وقتی دید که لشکریان سلیمان بدون توجه به اطرافشان پیش می تازند احساس خطر کرد. با علامت مخصوص مورچه ها به همه ی مورچگانی که سر راه لشکریان سلیمان در رفت و آمد بودند دستور داد که فوراً به لانه های خود بروند تا زیر پای لشکریان سلیمان نابود نشوند.
سلیمان که زبان مورچه ها را میدانست ناراحت شد،رییس مورچه ها را صدا کرد و گفت:مگر نمی دانی که من پیغمبرم و آزاری به شما نمی رسانم،چرا به مورچه ها گفتی که به لانه های خودشان بروند؟
رئیس مورچه ها گفت: درست است. شما حتی به مورچه هم آسیبی نمی زنید.
اما مطمئن نبودم که افراد لشکر شما هم تا این اندازه مواظب مورچه ها باشند. سلیمان از جواب مورچه خوشش آمد و به لشکریانش دستور داد که ساعتی در شهر مورچه ها استراحت کنند،رییس مورچه ها تصمیم گرفت هدیه ی مناسبی برای حضرت سلیمان بیاورد.
رفت و بعد از چند لحظه به کمک چند مورچه ی دیگر پای ملخی را به پیش سلیمان آورد. اطرافیان حضرت سلیمان ناراحت شدند،میخواستند با لگدکوب کردن مورچه ها جواب بی احترامی آنها را بدهند.
فکر میکردند که مورچه ها با هدیه آوردن پای ملخ به حضرت سلیمان بی احترامی کرده اند، اما وقتی چهره ی حضرت سلیمان را دیدند، از تصمیم خود گذشتند.
قیافه ی سلیمان خندان و آرام بود. او می دانست که یک پای ملخ بزرگ ترین باری است که مورچه ها حمل کرده اند تا به سلیمان برسانند.
شاید برای بقیه چنین هدیه ای خیلی بد باشد. ولی این هدیه از مورچه ها زیبا و پسندیده است.
سلیمان پای ملخ را از مورچه ها گرفت و از آنها تشکر کرد. مورچه هایی که خسته و عرق ریزان پای ملخ را پیش سلیمان برده بودند از این که حضرت سلیمان هدیه ی آنها را قبول کرده است، خوشحال شدند.
🌼🌸🌼
نتیجهگیری:
1. احترام به تمام موجودات: داستان به ما یادآوری میکند که حتی کوچکترین موجودات هم میتوانند ارزشمند و با اهمیت باشند. این اهمیت و احترام به تمام موجودات زنده، بخشی از فرهنگ و آموزههای اخلاقی است.
2. قدرت و حکمت الهی: حضرت سلیمان (ع) به عنوان پیامبر و پادشاهی با قدرت فوقالعاده، نشاندهنده حکمت الهی است. او توانست به زبان حیوانات و موجودات مختلف گوش دهد و خرد و فهم خود را به کار گیرد.
3. قدرت همکاری و وحدت: هدیه مورچهها به حضرت سلیمان نماد همکاری و وحدت میان آنهاست. این نشان میدهد که با همکاری و همفکری میتوان کارهای بزرگ انجام داد، حتی اگر به نظر برسد که افراد یا موجودات کوچک و ناچیز هستند.
4. تشکر و قدردانی: هدیه دادن به دیگران، نشاندهنده احترام و قدردانی است. این درس مهمی است که به ما میآموزد تا در زندگی خود از لطف و محبت دیگران قدردانی کنیم و در عوض تلاش کنیم که به آنها نیز محبت کنیم.
5. درس یکپارچگی: این داستان همچنین به ما میآموزد که در هر جامعه، هر موجودی نقشی دارد و باید به یکدیگر احترام بگذاریم و در کنار هم زندگی کنیم.
🍃به طور کلی، "هدیه بزرگ مورچهها" درسی از همزیستی مسالمتآمیز، اهمیت احترام به دیگران و همکاری در جامعه را به ما ارائه میدهد، که میتواند الهامبخش رفتارهای مثبت در زندگی روزمره ما باشد.
🦋🌼🌸🦋
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اطرافم پر دوست ..!
دوستانم ،گهری بی همتا..!
روزها اول صبح ؛
به درودی دل خود گرم کنیم..
و چه زیباست، کنار یاران ،
خنده بر صبح زدن ..!
زندگی را به صعود و به خوشی چسب زدن..!
تا که باشید شما …
زندگی بستر امنیت و اظهار خوشیست..
پس کنارم باشید،
چون که یک دست ندارد آوا..
مهرتان افزون باد ..
تا ابد پاینده..
سرخوش و سر زنده..!