eitaa logo
💫گلچیــــ🌸ــــن شده ها💫
1.3هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
11.5هزار ویدیو
321 فایل
✨﷽✨ حسین جان❤️ سرخی شهادت تو ناپیدا بود عشق تو امام کربلا زیبا بود تنها سبب زندگی دین قطعاً پیغام نماز ظهر عاشورا بود
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤✨ ✍️ 🌷 حسین خرّازی ✅ 🏹 که فرمود: وقتی درجبهه هدایای مردمی رابازمیکردم دریکی ازنایلون هایک قوطی کمپوت خالی نظرم راجلب کردکه درداخلش یک نامه ای نوشته شده بود، برادررزمنده سلام ، من یک دانش آموزم، که 💼 🕶خانم معلم ماگفت :برای کمک به رزمندگان اسلام در جبهه هانفری یک کمپوت هدیه بفرستیم،با مادرم رفتیم بقالی یک کمپوت بخریم پولی که ما داشتیم نتوانستیم کمپوت بخریم، 😔آخرپولی که به اندازه سیرکردن شکم خودمان باشدنداشتیم، 😁خوشبختانه درراه برگشت کنارخیابان این قوطی خالی کمپوت دیدم وبرداشتم وچندباربادقّت وتمیزآنراشُستم وآنراهمراه با این نامه تقدیم شما نمودم ✅حالایک خواهش ازشمادارم،هروقتکه تشنه شدیدبااین قوطی آب بخورید،تامنهم خوشحال شوم وفکرکنم که منهم توانستم کمکی بکنم⁉️⁉️ بچه‌هادرسنگرجهت خوردن آب در این قوطی نوبت میگرفتند .آب خوردنی که همراهش باریختن چندقطره اشک بچه ها همراه بود... 💝یادآن روزهابخیر،، که همه ی کارها رافقط برای رضای خدا خالص وبی ریاانجام می دادند ✨✨✨✨✨✨ 📚‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌@gholch👈🖤🍃
يك شب كه از عمليات كربلاي 5 برمي‌گشتيم، همه بچه‌هاي واحد اطلاعات با يكديگر بوديم. در وسط راهمان مي‌بايست مقداري از راه را با شنا از آب عبور مي‌كرديم. با گذشتن از آب، بعد از ساعتي به قرارگاه رسيديم. وقتي بررسي كردم ديدم از حميد اثري نيست. از دوستان سئوال كردم گفتند: با ما بود. خلاصه حميد پس از سه ساعت تأخير آمد. گفتم: ما را نگران كردي، كجا بودي؟ گفت: از آب كه مي‌گذشتيد هيچ چيزي نديديد؟ گفتم: نه،‌ چطور؟ گفت: وقتي شناكنان مي‌گذشتيم ديدم جنازه چند نفر از برادران شهيدمان روي آب هستند. به محض اينكه از آب بيرون آمدم طنابي تهيه كردم و به يك نخل خرما بستم و سر طناب را قلاب زدم و وارد آب شدم. قلاب را به پاي اجساد شهدا مي‌بستم و از آب خارج مي‌شدم و آنها را از آب بيرون می كشيدم. كنار آب رفتيم و ديدم حدود هجده تا جنازه شهيد را از آب بيرون كشيده بود. باعث حيرتمان شده بود، چگونه با یک دست این کار را انجام داده بود. هيچ نبود مگر ايمان و اراده قوي حميد،اگر كسي در خط مقدم جبهه و در نزديكي دشمن شهيد مي‌شد حميد با اراده قوي شبانه مي‌رفت و پیکر مطهر شهید را مي‌آورد. بارها و بارها جنازه شهدايمان را از بین صخره‌ هاي غرب و يا در هواي گرم جنوب به پايگاه آورده بود. راوی: موسوی (فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشکر پنج نصر)شهید حمید حکمت پور شهدای ‌╭┅── ─ ┅╮   @gholch 🌹 ╰┅── ─ ┅╯
6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡•• ڪاش مۍشد خاطرات خوب را در گلدان گذاشت! و روی میزی جلوی چشمان گذاشت تا گل ڪن وعطرش بپیچد در لحظہ‌ها.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌╭┅── ─ ┅╮   @gholch 🌹 ╰┅── ─ ┅╯