eitaa logo
گروه آموزشی غنچه های باغ نبی (صلی الله علیه و آله و سلم)
20 دنبال‌کننده
270 عکس
363 ویدیو
2 فایل
به کانال ما خوش آمدید برای فرزندان دلبند شما آموزش های جذاب داریم کاردستی ، ریاضی ، فارسی ، علوم ، قرآن ،فرزند پروری ، و ... مخصوص ۵ تا ۸ سال برای شرکت در کلاس های دیگر ما، به آیدی مدیر کانال مراجعه و ثبت نام کنید @Jalili_s
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 داستان 🦋 🌸 دعوت کودکان روزی گروهی از کودکان مشغول بازی بودند. تا چشم آنان به امام حسن مجتبی(ع)افتاد، آن حضرت را به مهمانی خود دعوت نمودند.امام حسن(ع)نیز به جمع کودکان پیوست و با آنان غذا خورد.بعد هم آن بچه­ها را به خانه خود دعوت کرد و به آنان غذا و لباس نو هدیه داد.با این همه محبت، امام(ع) فرمود:بخشش این بچه­ها بیشتر از من بود.آنان هرچه داشتند به من دادند، درحالی که من بخشی از آنچه را داشتم، به آنان دادم. منبع:مجموعه داستان دوستان(مهدی وحیدی صدر
🦋 داستان 🦋 🌸حیوان گرسنه امام حسن مجتبی(ع)در مکانی نشسته بود و غذا می­خورد. در این موقع،سگی جلو آمد و پیش روی حضرت ایستاد.در این هنگام امام حسن(ع)یک لقمه غذا می­خورد و یک لقمه هم به سگ می­داد.یکی از دوستان حضرت گفت:اجازه بدهید این سگ را از اینجا دور کنم.امام(ع)به او فرمود:نه!هرگز این کار را نکن!چون دوست ندارم درحالی که غذا می­خورم جانداری به من نگاه کند و چیزی به او ندهم.بگذار باشد،وقتی که سیر شد خودش می­رود. منبع:مجموعه داستان دوستان(مهدی وحیدی صدر) https://eitaa.com/ghonchehayebaghenabi
🦋 داستان 🦋 🌸 دعوت کودکان روزی گروهی از کودکان مشغول بازی بودند. تا چشم آنان به امام حسن مجتبی(ع)افتاد، آن حضرت را به مهمانی خود دعوت نمودند.امام حسن(ع)نیز به جمع کودکان پیوست و با آنان غذا خورد.بعد هم آن بچه­ها را به خانه خود دعوت کرد و به آنان غذا و لباس نو هدیه داد.با این همه محبت، امام(ع) فرمود:بخشش این بچه­ها بیشتر از من بود.آنان هرچه داشتند به من دادند، درحالی که من بخشی از آنچه را داشتم، به آنان دادم. منبع:مجموعه داستان دوستان(مهدی وحیدی صدر https://eitaa.com/ghonchehayebaghenabi
💠داستان عید قربان برای کودکان بچه های عزیز حضرت ابراهیم علیه السلام یکی از پیامبران بود . این پیامبر خدا پسری داشت به اسم اسماعیل که او هم از پیامبران بود . در یکی از شب ها حضرت ابراهیم علیه السلام در خواب دید که یه فرشته ای نزدش آمد و فرمود خداوند متعال می فرماید : اسماعیل فرزند خود را برای من قربانی کن . حضرت ابراهیم علیه السلام وحشت زده از خواب بیدار شد . و با خود فکر کرد که این خواب یه دستوری از خداست یا وسوسه شیطان . دو شب دیگر هم این خواب را دید و کاملا متوجه شد که مامور به انجام این کار شده است.   صبح روز بعد به هاجر ( هاجر همسر حضرت ابراهیم علیه السلام و مادر اسماعیل بود ) گفت: برخیز و به اسماعیل لباس های زیبا بپوشان! زیرا می خواهم او را به مهمانی دوست بسیار بزرگی ببرم. هاجر، اسماعیل را شستشو داد و معطر ساخت . حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهم السلام از هاجر خداحافظی کردند . حضرت ابراهیم فرزند خود را برداشت و برای اینکه قربانی کردن اسماعیل از چشم مادرش دور باشد بسوی مناحرکت کرد ( بچه ها منا محلی است که در حدود ۱۰ کیلومتری مکه واقع شده است و حجاج در آنجا قربانی می کنند ) در هنگام حرکت بسوی منا، در سه جا شیطان در برابر حضرت ابراهیم ظاهر شد و به وسوسه او پرداخت ( این محل هم اکنون جمرات سه گانه است و حجاج به هر ستون از ستون شیطان که می رسند سنگ پرت می کنند ) اما حضرت ابراهیم (ع) با اراده ای استواری که داشت شیطان را از نزدیک خود راند و بسوی منا ادامه مسیر داد. دست های جوان خویش را بست و او را مانند قربانی به زمین خواباند و کارد خود را بر گلوی او گذاشت و محکم کشید اما کارد گلوی اسماعیل را نبرید. دو بار، سه بار اینکار تکرار شد اما ابراهیم (ع) در کمال تعجب دید که کارد گلوی اسماعیل را نمی برد. بچه های عزیز اینجا بود که خداوند متعال در قرآن کریم فرموده اند:  ای ابراهیم ! آن رویا را تحقق بخشیدی (و به ماموریت خود عمل کردی) (۱) سپس خداوند متعال قوچی را فرستاد و حضرت ابراهیم (ع)هم بسیار خوشحال شد و پسرش را بوسید و به جای او، گوسفندی که از بهشت برای او فرستاده شده بود را قربانی کرد. از آن روز به بعد که روز قربان نام گرفت رسم و سنت شد که حجاج پس از انجام اعمال حج ، حیوانی را قربانی کنند و گوشت آنرا در بین فقرا تقسیم نمایند و رضایت خداوند متعال را جلب کنند. 🌀 منابع:  🔰۱- قرآن کریم- سوره صافات- آیات ۱۰۴ و ۱۰۵
💠 داستان عید غدیر خم برای نوجوانان 🔸در سال دهم هجرى، رسول خدا عازم سفر حج‏ شدند، و جمعیت کثیرى همراه ایشان بودند تعداد جمعیت را ۹۰ هزار و تا بیش از ۱۲۰ هزار نفر در تاریخ ثبت کرده اند، علاوه بر این جمعیت افراد بسیارى نیز از بلاد دیگر به سوى سرزمین مکه شتافتند. پس از انجام مناسک حج در راه بازگشت از مکه و وادى غدیر خم (محل جدا شدن راههاى مدینه – مصر و عراق) جبرئیل وحى آورد که «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته‏»(۳) (اى رسول خدا، آن چیزى که از سوى خدا (درباره على) به تو نازل شده به مردم ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى رسالت‏ خداى را ابلاغ نکرده‏ اى‏». حضرت در آن وادى فرود آمدند و تمامى مردم را در آن گرماى سوزان برگرد خویش جمع نمودند و پس از اقامه نماز ظهر به ایراد خطبه ‏اى طولانى پرداختند، و در ضمن آن چنین فرمودند: «خداى مولاى من است و من مولاى تمامى مؤمنین … هر کس که من بر او ولایت دارم، على نیز مولاى اوست‏» بعد پیامبر دعا مى ‏فرمایند «خدایا دوستان على را دوست‏ بدار، و دشمنانش را دشمن باش …» پیامبر بعد دستور دادند: تمامى کسانى که در این جا حضور دارند باید، این خبر را به غائبین ابلاغ کنند، و پس از آنکه حضرت خطبه خویش را تمام کردند جبرئیل از جانب خدا وحى آورد «الیوم اکملت لکم دینکم‏» (۴) امروز دین شما را کامل نمودیم … مرحوم علامه از طریق اهل سنت (حدود ۶۰ سند) نقل مى ‏کند که از جمله بیعت کنندگان با على علیه السلام در روز غدیر عمر و ابوبکر بودند که آمدند پیش على ابن ابى طالب و این ولایت و امامت را برایشان تبریک گفتند و با ایشان بیعت نمودند»(۵) بعد پیامبر فرمودند «الولایه لعلى من بعدى‏»(ولایت و امامت ‏بعد از من با على است) و سپس مردم آمدند و با على- علیه السلام- به عنوان جانشین پیامبر بیعت نمودند. این بود اجمال واقعه غدیر خم که از مهمترین وقایع تاریخ و یکى از اعیاد اسلامى مى ‏باشد. https://eitaa.com/ghonchehayebaghenabi ┄┅═✼✿‍‍🌼✿‍✼═┅┄