@NASIMe_SABAA
"هوالهو"
۶۱ 🌺🍃 داستان سلیمان نبی و نوروز،
رسم خوردن ماهی در نوروز،
و سنت سیزده بدر
🌺🍃 یکی از جذاب ترین تعبیرات "نفس و عشق"، قصهء دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است.
قصه چنین است که سلیمان فرزند داوود، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود،
چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها میساختند (#سبأ_آیه۱۳)
🔴 این دیوان، در واقع همان لشگریان نفسند که اگر آزاد باشند، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و تحت فرمان سلیمان روح آیند، خادم دولتسرای عشق شوند.
🌺🍃 روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت.
دیوی از این واقعه باخبر شد.
خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد.
کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند (چرا که از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد و از ماجرا خبر یافت، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته، دیوی بیش نیست.
اما خلق او را انکار کردند و سلیمان که به مُلک اعتنایی نداشت و در عین سلطنت خود را "مسکین و فقیر" میدانست،
به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد.
✅ دلی که غیبنمای است و جامجم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟
#حافظ
🌺🍃 اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست و مردم انگشتری با وی دیدند و مُلک بر او مقرر شد،
روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود و خود به اعتبار پیشین بر مردم حکومت کند.
چون مدتی بدینسان بگذشت، مردم آن لطف و صفای سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند و در دل گفتند :
✅ که زنهار از این مکر و دستان و ریو
به جای سلیمان نشستن چو دیو
#سعدی
🌺🍃 و بتدریج ماهیت ظلمانی دیو بر خلق آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را به جای او نشانند.
✅ اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل، دیو سلیمان نشود
#حافظ
✅ بجز شکر دهنی، مایه هاست خوبی را
به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی
#حافظ
✅ خلق گفتند این سلیمان بی صفاست
از سلیمان تا سلیمان فرق هاست
#مولانا
🌺🍃 و در این احوال که سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت، روزی ماهی ای را بشکافت و از قضا، خاتم گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد.
سلیمان به شهر نیامد، اما مردم از این ماجرا با خبر شدند و دانستند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی، بیرون شهر است.
🌺🍃 پس در سیزده فروردین بر دیو بشوریدند و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان را به تخت باز گردانند.
و این روز، بر خلاف تصور عامه، روزی فرخنده و مبارک است و به حقیقت روز "سلیمانبهار" است
و نحوست آن کسی راست که با دیو بسازد و در طلب سلیمان از شهر بیرون نیاید.
🌺🍃 و شاید رسم ماهی خوردن در نوروز، تجدید خاطره ای از یافتن نگین سلیمان و رمزی از تلاش انسان برای وصول به اسم اعظم عشق باشد که با نوروز و رستاخیز بهار همراه است و از همین روی:
🔴 🌺🍃 نسیم نوروزی نزد عارفان همان نفس رحمانی عشق است که از کوی یار میآید و چراغ دل را می افروزد:
✅ ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بیفروزی
#حافظ
✅ برگرفته از گفتار استاد الهی قمشه ای؛ با تلخیص و تطویل
🌺🍃🌺🍃 و .....
عرض تبریکات صمیمانه و خالصانه بمناسبت تحویل سال خورشیدی و آرزوی بهترینها برای همهء عزیزان و بزرگواران 🍃🌺🍃🌺
#حسن_خادم_صبا
"هوالهو"
۶۱ 🌺🍃 داستان سلیمان نبی و نوروز،
رسم خوردن ماهی در نوروز،
و سنت سیزده بدر
🌺🍃 یکی از جذاب ترین تعبیرات "نفس و عشق"، قصهء دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است.
قصه چنین است که سلیمان فرزند داوود، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود،
چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها میساختند (#سبأ_آیه۱۳)
🔴 این دیوان، در واقع همان لشگریان نفسند که اگر آزاد باشند، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و تحت فرمان سلیمان روح آیند، خادم دولتسرای عشق شوند.
🌺🍃 روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت.
دیوی از این واقعه باخبر شد.
خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد.
کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند (چرا که از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد و از ماجرا خبر یافت، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته، دیوی بیش نیست.
اما خلق او را انکار کردند و سلیمان که به مُلک اعتنایی نداشت و در عین سلطنت خود را "مسکین و فقیر" میدانست،
به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد.
✅ دلی که غیبنمای است و جامجم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟
#حافظ
🌺🍃 اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست و مردم انگشتری با وی دیدند و مُلک بر او مقرر شد،
روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود و خود به اعتبار پیشین بر مردم حکومت کند.
چون مدتی بدینسان بگذشت، مردم آن لطف و صفای سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند و در دل گفتند :
✅ که زنهار از این مکر و دستان و ریو
به جای سلیمان نشستن چو دیو
#سعدی
🌺🍃 و بتدریج ماهیت ظلمانی دیو بر خلق آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را به جای او نشانند.
✅ اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل، دیو سلیمان نشود
#حافظ
✅ بجز شکر دهنی، مایه هاست خوبی را
به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی
#حافظ
✅ خلق گفتند این سلیمان بی صفاست
از سلیمان تا سلیمان فرق هاست
#مولانا
🌺🍃 و در این احوال که سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت، روزی ماهی ای را بشکافت و از قضا، خاتم گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد.
سلیمان به شهر نیامد، اما مردم از این ماجرا با خبر شدند و دانستند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی، بیرون شهر است.
🌺🍃 پس در سیزده فروردین بر دیو بشوریدند و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان را به تخت باز گردانند.
و این روز، بر خلاف تصور عامه، روزی فرخنده و مبارک است و به حقیقت روز "سلیمانبهار" است
و نحوست آن کسی راست که با دیو بسازد و در طلب سلیمان از شهر بیرون نیاید.
🌺🍃 و شاید رسم ماهی خوردن در نوروز، تجدید خاطره ای از یافتن نگین سلیمان و رمزی از تلاش انسان برای وصول به اسم اعظم عشق باشد که با نوروز و رستاخیز بهار همراه است و از همین روی:
🔴 🌺🍃 نسیم نوروزی نزد عارفان همان نفس رحمانی عشق است که از کوی یار میآید و چراغ دل را می افروزد:
✅ ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بیفروزی
#حافظ
✅ برگرفته از گفتار استاد الهی قمشه ای؛ با تلخیص و تطویل
🌺🍃🌺🍃 و .....
عرض تبریکات صمیمانه و خالصانه بمناسبت تحویل سال خورشیدی و آرزوی بهترینها برای همهء عزیزان و بزرگواران 🍃🌺🍃🌺
#حسن_خادم_صبا
"هوالهو"
۶۱ 🌺🍃 داستان سلیمان نبی و نوروز،
رسم خوردن ماهی در نوروز،
و سنت سیزده بدر
🌺🍃 یکی از جذاب ترین تعبیرات "نفس و عشق"، قصهء دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است.
قصه چنین است که سلیمان فرزند داوود، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود،
چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها میساختند (#سبأ_آیه۱۳)
🔴 این دیوان، در واقع همان لشگریان نفسند که اگر آزاد باشند، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و تحت فرمان سلیمان روح آیند، خادم دولتسرای عشق شوند.
🌺🍃 روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت.
دیوی از این واقعه باخبر شد.
خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد.
کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند (چرا که از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد و از ماجرا خبر یافت، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته، دیوی بیش نیست.
اما خلق او را انکار کردند و سلیمان که به مُلک اعتنایی نداشت و در عین سلطنت خود را "مسکین و فقیر" میدانست،
به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد.
✅ دلی که غیبنمای است و جامجم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟
#حافظ
🌺🍃 اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست و مردم انگشتری با وی دیدند و مُلک بر او مقرر شد،
روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود و خود به اعتبار پیشین بر مردم حکومت کند.
چون مدتی بدینسان بگذشت، مردم آن لطف و صفای سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند و در دل گفتند :
✅ که زنهار از این مکر و دستان و ریو
به جای سلیمان نشستن چو دیو
#سعدی
🌺🍃 و بتدریج ماهیت ظلمانی دیو بر خلق آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را به جای او نشانند.
✅ اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل، دیو سلیمان نشود
#حافظ
✅ بجز شکر دهنی، مایه هاست خوبی را
به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی
#حافظ
✅ خلق گفتند این سلیمان بی صفاست
از سلیمان تا سلیمان فرق هاست
#مولانا
🌺🍃 و در این احوال که سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت، روزی ماهی ای را بشکافت و از قضا، خاتم گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد.
سلیمان به شهر نیامد، اما مردم از این ماجرا با خبر شدند و دانستند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی، بیرون شهر است.
🌺🍃 پس در سیزده فروردین بر دیو بشوریدند و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان را به تخت باز گردانند.
و این روز، بر خلاف تصور عامه، روزی فرخنده و مبارک است و به حقیقت روز "سلیمانبهار" است
و نحوست آن کسی راست که با دیو بسازد و در طلب سلیمان از شهر بیرون نیاید.
🌺🍃 و شاید رسم ماهی خوردن در نوروز، تجدید خاطره ای از یافتن نگین سلیمان و رمزی از تلاش انسان برای وصول به اسم اعظم عشق باشد که با نوروز و رستاخیز بهار همراه است و از همین روی:
🔴 🌺🍃 نسیم نوروزی نزد عارفان همان نفس رحمانی عشق است که از کوی یار میآید و چراغ دل را می افروزد:
✅ ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بیفروزی
#حافظ
✅ برگرفته از گفتار استاد الهی قمشه ای؛ با تلخیص و تطویل
🌺🍃🌺🍃 و .....
عرض تبریکات صمیمانه و خالصانه بمناسبت تحویل سال خورشیدی و آرزوی بهترینها برای همهء عزیزان و بزرگواران 🍃🌺🍃🌺
#حسن_خادم_صبا